فهرست مطالب
آمار بازدیدکنندگان

معاد (سکرات موت1)

بسم الله الرحمن الرحیم
**************

اولین مرحله سفر آخرت احتضار است.
از یک دید میشه اینطوری گفت: نگهداری دین و ایمان در طول عمر یک طرف حفظ دین در لحظه احتضار هم یک طرف.
البته حفظ دین در لحظه احتضار بر می گرده به مقدار شناختی که فرد محتضر در طول زندگی خود نسبت به دین و خدای خود پیدا کرده است.
این شخص ممکنه قصاب باشه….
ممکنه بقال باشه….
ممکنه که دانشجوی علوم دینی باشه….
ممکنه که استاد علوم دینی باشه….
مهم شناخته …
حالا در هر لباسی… در هر مکانی… با هر عنوانی…
در لحظه احتضار مال و اموال در برابر محتضر مجسم می شود.
این تجسم رو از زبان حضرت علی ع بخوانید:
امیر المومنین ع فرمود:
به تحقیق فرزند آدم زمانی که در آخرین روز دنیا و اولین روز اخرت قرار گیرد مال و فرزندان و اعمالش در نظرش مجسم می شود.
به مالش توجه کرده می گوید:
به خدا قسم همانا من نسبت به تو حریص و بخیل بودم. مرا نزد تو چیست؟چه بهره ای می توانم نسبت به تو برم؟
گوید: از من برای خود فقط کفن فراهم کن.
آنگاه به فرزندانش نظر کرده گوید: به خدا قسم من شما را دوست داشتم و از شما حمایت می کردم. نزد شما چه دارم؟ امروز چه سودی برای من دارید و به چه درد من می خورید؟
می گویند: تو را به کنار قبرت می رسانیم و دفنت می نماییم.
انگاه التفاتی به عملش نموده می گوید: به خدا قسم همانا من نسبت به تو زاهد بودم و رغبتی در تو نداشتم و به تحقیق که بر من سنگین بودی. نزد تو چه دارم؟ امروز چگونه به کارم می آیی؟
می گوید: من قرین و همراز تو در قبر و روز حشر می باشم تا آنگاه که من و تو به محضر پروردگارت عرضه شویم.

حضرت فرمودند: اگر آن شخص دوست خدا باشد در آن هنگام شخصی که از همه مردم خوشبوتر و زیباتر است و لباسش از همه فاخرتر نزد او می اید و می گوید: بشارت باد تو را به روح و رحمتی از جانب خدا و ریحان و جنت نعیم و به بهترین جایگاه خوش آمدی.
می گوید: تو کیستی؟
گوید: من کردار نیک تو هستم.
به بهشت کوچ می کند در حالی که غسل دهنده خود را می شناسد و حاملش را قسم می دهد که در بردنش عجله کند…
و اگر محتضر دشمن خدا باشد در لحظه مرگ کسی که از همه خلق خدا زشت رو تر و بد هیات تر و بدبوتر است نزد او می اید و می گوید:
بشارت باد تو را به آب گرم و چشیدن آتش.
و همانا او غسل دهنده اش را می شناسد و حاملین خود را به خدا سوگند می دهد که او را نگه دارند.
سعی کنیم از همین الان حب دنیا را از دل خود بیرون کنیم.
انچه را که دوست داریم هدیه کنیم و وابستگیهای خود را به دنیا و افراد دنیا کم کنیم.

این داستان را بخوانید:
در داستانهای تاریخی آمده است که:
استادی در هنگام احتضار طلبه جوان خود بر بستر او حاضر می شود و بنا به روایاتی که وارد شده کلمه توحید(لا اله الا الله) را به وی تلقین می کرده است. و دائم با مخالفت طلبه مواجه می شده. تا اینکه بالاخره بدون اینکه شهادتین را بگوید جان می دهد. این حالت طلبه برای استاد سوال برانگیز می شود و از خدا می خواهد تا حقیقت امر برای او روشن شود.
شبی در عالم رویا طلبه خود را در خواب می بیند و واقعیت را از وی جویا می شود.
طلبه می گوید: من سینی نقره زیبایی در دنیا داشتم که علاقه وافری نسبت به این سینی در وجود من بود. در لحظه مرگ زمانی که بر سر بالینم امدید و شهادتین را تکرار می کردید شیطان نیز با ان سینی به سراغم امد و می گفت: اگر این کلمات را بگویی این سینی را می شکنم.
و این گونه شد که من در لحظات اخر بدون ایمان از دنیا رفتم.
پس همه چیز به شناخت بستگی دارد نه اینکه حتما طلبه یا استاد علوم دینی باشی تا مطمئنا با ایمان از دنیا بروی.
شناخت… شناخت… شناخت…
اینکه می گوید حب دنیا را از دل خود بیرون کنید شاید به این خاطر است که علاوه بر ان که دل کندن از این دنیا برایمان راحت تر باشد ابزار فشاری برای شیطان در لحظه احتضار فراهم نکرده باشیم.

ادامه دارد…

 
و به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
التماس دعا
یا علی

یک نظر بگذارید


Warning: Undefined variable $user_ID in /home/etrenamaz/public_html/wp-content/themes/izidreams/izidreams/comments.php on line 201