فهرست مطالب
آمار بازدیدکنندگان

سفر نامه يزد + غم نامه اي ديگر

بسم الله الرحمن الرحيم

 

سلام! اميدوارم كه سالي پر بركت و سرشار از موفقيت را آغاز كرده باشيد و همچنين با اين ارزو و اميد كه سال 84 سال ظهور مقتدايمان باشد… شروع مي كنم.

خب!

اگر ميل يا پي امي بي جواب مونده، شرمنده.

20 روزي رو تهران نبودم و حدود يك ماهي هم از نعمت اينترنت محروم بودم. (چه سلب توفيقي)

خلاصه بعد از اينكه واقعا در حال خفه شدن از نرسيدن اكسيژن نت بودم  ديروز هر جوري بود اين اكسيژن رو به ما رسوندن.

تو اين مدت هم يه بنده خدايي صفحه چله و عطر نماز رو اپديت مي كردن. اگه هم پي امي از من داشتيد كار بعضيا بوده.

الهي كه سفيد بخت بشن. (كه شدن.) بر منكرش لعنت.

و اما از يزد

سفر خوبي بود. و جاي جملگي خالي و به قول شيرازيا جاتون سبز.

تو اين سفر علاوه بر مزيت ها و خوشيها و تفريحاتي كه داشت و بهترين نوروزم بود و في الواقع امسال روزمان نو شده بود. اما بر خلاف سفرهاي قبلي با بزرگترها بيشتر وارد بحث شدم. (نه قاطي مرغا شديم يخورده تحويلمون مي گيرن و قاطي ادما حسابمون مي كنن.). موضوعات مختلف بود. گاهي من سخن گو بودم، گاهي شنونده، گاهي هم پيام بازرگاني پخش مي كردم.

اما متاسفانه جاهايي كه شنونده بودم خبرهاي خوبي نصيبم نمي شد.

بهاييت در يزد شروع به كار كرده، شروع به اموزش بچه هاي ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان از هم كيشاي خودش كرده و در همه مدارس يكي از اونا رو قرار داده به منظور تبليغ دين بهاييت. (داخل پرانتز بگم كه در ايران بخاطر بعضي از مسايل براي هر ديني مدرسه جدايي ساخته نشده. ما بقي اقليت هاي مذهبي هم بين بچه مسلمونا درس مي خونن و فقط كتاب ديني و قرانشون فرق مي كنه.)

خوبه بدونيد كه تو يزد زردشت، يهود و فرقه بهاييت نسبتا فعال هستن.

بچه هاي فاميل مي گفتن اقليت هاي مذهبي تو مدرسه هاشون همين كتاب ديني و قران ما رو مي خونن تازه بيست هم مي گيرن. عجب!

تو يزد دو تا اتشكده مربوط به زردشتيان داريم كه فوق العاده مورد بازديد توريست ها و مهمانان نوروزي و تابستوني قرار مي گيره.

دخمه رو داريم كه باصطلاح قبرستان زردشتيان هست. به اين صورت كه در بالاي يك تپه نسبتا بزرگي چيزي شبيه قلعه كوچكي به چشم مي خوره. داخل اين قلعه دور تا دور با سنگ صندلي ساخته شده و زردشتيان اموات خود را روي اين صندليها مي نشوندن و زير چانه انها چوب دوسري رو قرار مي دادند كه ميت به حالت نشسته بمونه. بعد منتظر مي موندند تا كلاغ بياد و يكي از چشمان ميت رو در بياره. اگر چشم راست رو در مياورد بهشتي و اگر چشم چپ رو در مياورد جهنمي. بعد هم اين ميت اينقدر اونجا زير افتاب مي موند تا كاملا روغن بدنش زير نور افتاب داغ كوير گرفته و داخل حفره ميانه مي رفت و…

خلاصه در حال حاضر جلوي اين كار رو هم بخاطر مسايل بهداشتي و هم يه سري مسايل ديگه گرفته شده و زردشتيها امواتشون رو در كنار همون دخمه دفن مي كنن و بالاي سر هر كدوم يك درخت كاج مي كارن. اين مكان نه چندان ديدني هم زياد مورد استقبال قرار مي گيره.

يه جاي ديگه هم يزد داره به نام چك چك (به فتح چ) كه زردتشيها هر ساله از سر تا سر دنيا ميان اونجا و باصطلاح حاجي ميشن.

مملكتيه يزد  نگو و نپرس.

قبلنا اسم يزد ايساتيس بوده. (عين خارجيا)  اما بعدا ايرانيا اومدن اسمش رو عوض كردن كردنش يزد. (عين خارجيا) 

يهود و بهاييت هم تا چند سال پيش چندان فعاليتي نداشتن اما چند ساليه كه فيلشون هوس هندستون كرده و خلاصه بله.

از اينكه بهاييت شروع به تبليغ دينش در مدارس كرده ناراحت نشدم. اما خيلي ناراحت شدم كه بچه مسلموناي ما خيلي از دينشون بي خبرن و متاسفانه تحت تاثير تبليغات اونا قرار مي گيرن.

يه كم پدر و مادرامون به خود بيان كه اوضاع بد جور داره ناجور ميشه.

حالا تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.

مي ترسم ادامه بدم باز بگن فلاني عنوان مطلبش رو اين قرار داد. با غرور فلان گفت و يا اينكه تيپ خاصي رو مورد خطاب قرار داد.

بگذريم.

مسئله دومي هم كه مدتها بود مي دونستم اما باز خبرهاي بدتري در اين رابطه شنيدم اين بود كه اهل تسنن (البته بعضياي زيادشون نه همشون) شروع كردن به ازدياد نسل در حالي كه شعار شيعه شده چي؟

فرزند كمتر، زندگي بهتر

 

تا جاييكه در بعضي از شهرهاي مرزي ايران كه نسبت 30 به 70 سني به شيعه بودن الان دقيقا برعكس شده.

چه بايد كرد؟

بازم تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل

نكته بعدي هم اينكه دشمن به شدت تك به تك و عنوان به عنوان سخنراني هاي خطيب هاي شيعه در سرتاسر دنيا رو بدقت گوش مي كنه، روي نقاط منفيش مانور مي ده و …

حالا هي اين خطيب هاي ما بيان دليل بتراشن كه اگه فلان چيز رو فلان جا گفتيم بدين دليل بوده بدان دليل بوده…

 

يه چيز خيلي مسخره هم شنيدم:

اقا تو يكي از شهرهاي ايران اومدن يه دو تيكه گوشت كردن تو دو تا شيشه الكل، يكيش به عنوان نعوذ بالله تيكه جگر امام حسن ع  و ديگري گوشت بازوي حضرت زهرا س  (استغفر الله)

و مقداري خاك به عنوان خاك خانه حضرت زهرا س.

تازه خاك رو ميفروشن.

مردم هم طبق طبق ميان مي خرن.

نمي دونم چرا هر چي اين خاكه رو مي فروشن تموم نميشه. چه خونه بزرگي بوده ها.

 

اما گذشته از شوخي

چقدر قلب بچه مسلمون به درد مياد كه مي بينه از اينجور مسايل بين شيعه جماعت استقبال ميشه و به راحتي اين مسايل رو مي پذيرن.

 

اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا

 

اما جداي از اين مسايل و جداي از اينكه اصالتا يزدي هستم اينو بگم كه يزدي جماعت فوق العاده مقيد به مسايل ديني و شرعي هستن. 

يكي از ويژگي هاي يزد اينه كه طي سال يك روز نيست كه مجلس عزاداري ابا عبد الله الحسين در كوچه و محله اي بر پا نباشه.

در هر محله اي حداقل يك مجلس پا بر جاست.

به نماز اهميت فوق العاده اي مي دن مخصوصا نماز اول وقت. بخاطر همين وقت اذان خود به خود مساجد انبوه از جمعيت ميشه.

يزد 750 هزار نفر بيشتر جمعيت نداره ولي بدون اغراق مي گم از هر نظري كه حساب كنيد مملكتيه.

 

انشا الله باز هم بحث شكيات رو ادامه خواهيم داد.

و به بركت صلوات بر محمد و ال محمد

التماس دعا

يا علي

یک نظر بگذارید


Warning: Undefined variable $user_ID in /home/etrenamaz/public_html/wp-content/themes/izidreams/izidreams/comments.php on line 201