نوشته های با برچسب ‘نماز’
انواع نماز
نمازهاي واجب
نمازهاي واجب 6 دسته هستند:
1- نمازهاي يوميه
2- نماز آيات
3- نماز ميت
4- نماز قضاي پدر که بر پسر بزرگتر واجب است.
5- نماز طواف واجب
6- نمازي که به وسيله نذر و قسم و مانند اينها واجب شده باشد.
از مهمترين نمازهاي واجب مي توان به نمازهاي يوميه اشاره کرد که هر مسلمان در هر شبانه روز بايد هفده ركعت نماز بدين ترتيب بجا آورد:
1- نماز صبح دو ركعت
2- نماز ظهر چهار ركعت
3- نماز عصر چهار ركعت
4- نماز مغرب سه ركعت
5- نماز عشا چهار ركعت
توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص421.
**********************************************
نماز هاي مستحب
نمازهاي مستحبي نمازهايي هستند که مسلمانان براي کسب ثواب بيشتر و نزديک تر شدن به خداوند و دوري از شيطان بجا مي آورند.
اين نمازها به صورت دورکعتي، خوانده مي شوند؛ از جمله نمازهاي مستحبي مي توان به اين موارد اشاره کرد:
1- نمازهاي نافله
2- نماز غفيله
3- نماز تحيت مسجد
4- نماز زيارت معصومين عليهمالسلام
5- نماز امام زمان عجلاللهتعاليفرجهالشريف
6- نماز هديه به معصومين عليهمالسلام
فهرست و کيفيت تمام نمازهاي مستحبي در کتاب «مفاتيح الجنان» محدث بزرگوار شيخ عباس قمي(ره) آمده است.
اولین نماز علی علیه السلام
اولين نماز علي
علي گوشه خلوتي نشسته بود و گذشته را در ذهن مرور مي کرد.
چند سالي بود که در خانه پسر عمويش زندگي ميکرد.
مردم پسر عمويش را محمد امين خطاب مي کردند.
به ياد صحبت هاي ديروز محمد(ص) افتاد.
محمد امين، از خدا و رسالتي که توسط جبرئيل به او محول شده بود، صحبت کرد؛ حرفهايش دل علي را لرزانده بود.
علي احساس کرد، دلش با ياد خدايي که محمد (ص) به او معرفي کرده، آرامش يافته، پس تصميم گرفت به خدا و رسولش ايمان آورد.
به او ايمان آورد در حالي که ده سال بيشتر نداشت.
از آن پس، رسول خدا و علي (ع)، براي خواندن نماز به درّههاي اطراف مکه ميرفتند و مخفيانه نماز ميگزاردند.
مدتي بعد ابوطالب، محمد (ص) و فرزندش علي(ع)، را در گوشه اي ديد که، به زمين خيره شده و به خاک ميافتند و برميخيزند.
تعجب ابوطالب هنگامي بيشتر شد که در مقابل آنها ايستاد و آنها توجهي نکردند.
ابوطالب کنار تخته سنگي نشست و همانطور که با دقت به حرکات آنها خيره شده بود، به فکر فرو رفت.
پيامبر بعد از نماز، با مهرباني به ابوطالب سلام کرد، صداي علي نيز در صداي پيامبر پيچيد.
ابوطالب کنجکاوانه از برادرزاده اش پرسيد:
محمد جان! اين چه آئيني است؟!
پيامبر، ابوطالب را در آغوش گرفت و با لحني سرشار از مهر گفت:
عمو جان! اين آئين خدا، پيامبران، فرشتگان و جدمان ابراهيم است.
خدا مرا برگزيده و با اين آئين براي هدايت به سوي بندگانش فرستاده.
ابوطالب از فرزندش پرسيد:
علي جان! تو بر چه آئيني هستي؟
علي (ع) نيز مهربان تر از هميشه به پدر گفت:
پدر جان! من نيز به خدا و پيامبرش ايمان آوردم و نماز خواندم.
کان رسول الله صلي الله عليه وآله إذا حضرت الصلاة خرج إلي شعاب مکة وخرج معه علي بن أبي طالب عليه السلام مستخفيا من عمه أبي طالب ومن جميع أعمامه وسائرقومه، فيصليان الصلوات فيها، فإذا أمسيا رجعا فمکثا ما شاء الله أن يمکثا، ثم إن أبا طالب عثر عليهما يوما وهما يصليان، فقال لرسول الله صلي الله عليه وآله: يا ابن أخي ما هذا الذي أراک تدين به؟ قال يا عم: هذا دين الله ودين ملائکته ودين رسله ودين أبينا إبراهيم، أو کما قال: بعثني الله به رسولا إلي العباد وأنت يا عم أحق من بذلت له النصيحة و دعوته إلي الهدي وأحق من أجابني إليه وأعانني عليه، قال الطبري: وقد روي هؤلاء المذکورون أن أبا طالب قال لعلي عليه السلام: يا بني ما هذا الذي أنت عليه؟ فقال: يا أبة آمنت بالله و برسوله وصدقت بما جاء به وصليت لله معه،
بحارالانوار ج 38، ص322.
بحارالانوار ج 34، ص207.
ثُمّ کَانَ أَوّلَ ذَکَرٍ مِنْ النّاسِ آمَنَ بِرَسُولِ اللّهِ صَلّي اللّهُ عَلَيْهِ وَسَلّمَ وَصَلّي مَعَهُ وَ صَدّقَ بِمَا جَاءَهُ مِنْ اللّهِ تَعَالَي: عَلِيّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ الْمُطّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ، رِضْوَانُ اللّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَوْمئِذٍ ابْنُ عَشْرِ سِنِينَ.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة(خوئي) ج17، ص 339
السيرة ابن هشام ج 1 ص245
اولین اذان
اولين اذان
نيمروز بود و خورشيد همچون هميشه دست سخاوتش را بر سر زمين و اهل آن مي کشيد.
نسيم خنکي نخل هاي خرما را نوازش مي داد.
پيامبر و علي (ع) پس از کار روزانه در نخلستان مشغول استراحت و صحبت بودند.
جبرئيل بر پيامبر نازل شد، در حالي که پيامبر سر بر دامان علي نهاده بود.
جبرئيل، در گوش پيامبر جملاتي سرود و با صداي ملکوتي اش گوشهاي پيامبر را نوازش داد، پيامبر سر برداشت و به چهره علي نظر انداخت.
چهره زيباي علي را نيز، متبسم ديد.
با مهرباني از او پرسيد:
تو هم صداي جبرئيل را مي شنوي؟
علي جواب داد: بله يا رسول الله!
پيامبر، آرام، محکم و با اطمينان ايستاد و جبرئيل همچنان در گوشش زمزمه مي کرد.
علي به چشمان درخشان پيامبر مي نگريست و شعفي که لحظه به لحظه، در وجودش بيشتر مي شد.
نزول وحي به پايان رسيد، پيامبر لبخند زنان پرسيد:
علي جان! آنها را به خاطر سپردي؟
علي حافظ قرآن بود و بادقت، آنچه را از جبرئيل شنيده بود، به خاطر سپرد.
پس جواب داد: بله يا رسول الله!
پيامبر دست بر شانه او گذاشت و مهربانتر گفت:
بِلال را صدا بزن و اذان و اقامه را به او بياموز!
علي نيز اذان و اقامه را به او آموخت، و دستور داد در اوقات نماز با صداي بلند و رسا اذان بگويد
و اين چنين او را به مقام مؤذّني مفتخر گرداند.
ساعتي بعد بِلال، اولين موذن اسلام، به مسجد رفت و با صداي بلند و دلنشين، فضاي مدينه را لبريز از ياد خدا کرد.
اگرچه در آن روزگار، کساني بودند که صوتي دلنشين و لهجهاي فصيحتر از بِلال داشتند، امّا پاکدلي، ايمان و خلوص بِلال، او را تا آن منزلت رفيع بالا برد.
بحارالانوار، ج 40، ص 62، حديث 96
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج1، ص: 282
الکافي، ج3، ص: 302
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
لَمَّا هَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع بِالْأَذَانِ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ ص کَانَ رَأْسُهُ فِي حَجْرِ عَلِيٍّ ع فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ ع وَ أَقَامَ فَلَمَّا انْتَبَهَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ يَا عَلِيُّ سَمِعْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ حَفِظْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ ادْعُ بِلَالًا فَعَلِّمْهُ فَدَعَا عَلِيٌّ ع بِلَالًا فَعَلَّمَه.
اولین نماز
اولين نماز
ساعاتي از روز را در کوه مي گذراند.
کوه منظره بسيار زيبايي داشت.
احساس مي کرد در بالاي کوه، به آسمان و شايد هم به معبود نزديک تر است.
معمولاً صبح که هوا خنک بود يا بعد از ظهر به قله صعود مي کرد.
از پاي کوه تا قله و غار، يک ساعت طول ميکشيد.
پيامبر هميشه حتي پيش از رسالت هم در غار حرا به عبادت مي پرداخت و در پايان ماه از کوه فرود مي آمد و يکسره به مسجدالحرام مي رفت، به طواف عشق مي پرداخت، سپس رهسپار خانه مي شد.
در يکي از نخستين روزهاي بعثت، وقتي به قله کوه رسيد، از فرط خستگي در غار حرا به خواب رفت، که صدايي، خواب را از چشمانش ربود.
صداي بال جبرئيل بود.
جبرئيل بر زمين نشست و سلام کرد.
پيغامش از جانب پروردگار، دستور خواندن نماز بود.
گفت: اولين حکم دين اين است که وضو بگيري و نماز بخواني.
جبرئيل با پاي خود به کوه زد،
از آب چشمه اي که جوشيد، وضو گرفت،
پيامبر هم وضو گرفت.
لحظاتي بعد، صداي دلنشين پيامبر سکوت کوه را شکافت.
– الله اکبر!
چه لحظه با شکوهي!
پيامبر اولين نماز را اقامه کرد.
سپس جبرئيل فرمود: اولين حکم دين خدا را در منزل خود اجرا کن.
پيامبر پس از اين جريان به خانه آمد و آنچه را که ياد گرفته بود به خديجه آموزش داد.
پس هر دو وضو گرفتند و اولين نماز عصر را با هم اقامه کردند.
فأتاه يوما وهو بأعلي مکة فغمز بعقبه بناحية الوادي فانفجر عين فتوضأ جبرئيل، وتطهر الرسول، ثم صلي الظهر وهي أول صلاة فرضها الله عزوجل، وصلي النبي صلي الله عليه وآله، ورجع رسول الله صلي الله عليه وآله من يومه إلي خديجة فأخبرها، فتوضأت وصلت صلاة العصر من ذلک اليوم.
[1] .
فَانْفَجَرَتْ عَيْنٌ فَتَوَضَّأَ جَبْرَئِيلُ وَ تَطَهَّرَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلصَّلَاةِ ثُمَّ صَلَّي وَ هِيَ أَوَّلُ صَلَاةٍ صَلَّاهَا فِي الْأَرْضِ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلَّي النَّبِيِّ ص فَرَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ يَوْمِهِ إِلَي خَدِيجَةَ ع فَأَخْبَرَهَا فَتَوَضَّأَتْ وَ صَلَّتْ صَلَاةَ الْعَصْرِ مِنْ ذَلِکَ الْيَوْمِ.
مستدرکالوسائل ج: 6 ص: 360
اثبات الوصية، ص: 116
65 کلید درباره روح و فلسفه نماز
بسم الله |
1- انسان نمي تواند بدون نماز و عبادت زندگی کند ؛ همه مردم به شكلي و به نوعي عبادت و پرستش دارند و اين پرستش جزء غرائز ذاتي و فطري بشر است ، يعني بشر فطرتاً گرايش دارد كه يك چيزي را تقديس و تنزيه كند و خويشتن را به او نزديك نمايد . 2- آسمان كه گردش مي كند، آن گردش ، نماز و عبادت و پرستش آسمان است و زمين كه تكان مي خورد همين جور، باران كه ريزش مي كند ، آن ريزش ، پرستش اوست ، آب كه جريان پيدا مي كند ، آن جريان ، پرستش ، عبادت اوست . 3- چهار تا خم و راست شدن به صورت نماز كه انسان خودش هم نمي فهمد چه مي كند، و اصلاً نفهمد كه حال يعني چه، مناجات يعني چه ، راز و نياز يعني چه، منقطع شدن به حق يعني چه ، و اينكه لحظاتي بر انسان بگذرد كه در آن لحظات اصلاً انسان چيزي از غير خدا به يادش نيايد يعني چه ، اين عبادت نيست . 4- در اسلام شكل خاص يافته است كه حتي فردي كه مي خواهد در گوشه خلوت به تنهايي نماز بخواند خود به خود به انجام پاره اي از وظايف اخلاقي و اجتماعي از قبيل نظافت ، احترام به حقوق ديگران ، وقت شناسي ، جهت شناسي، ضبط احساسات، اعلام صلح و سلم با بندگان شايسته خدا و غيره مقيد مي گردد . 5- نماز قطع نظر از هر چيزي طبيب سرخانه است . يعني اگر ورزش براي سلامتي مفيد است، اگر آب تصفيه شده براي هر خانه اي لازم است ، اگر هواي پاك براي هركس لازم است، اگر غذاي سالم براي انسان لازم است، نماز هم براي سلامتي انسان لازم است . 6- شما نمي دانيد اگر انسان در شبانه روز ساعتي از وقت خودش را اختصاص به راز و نياز با پروردگار بدهد ، چقدر روحش را پاك مي كند ! عنصرهاي روحي موذي به وسيله يك نماز از روح انسان بيرون مي رود . 7- بپا داشتن نماز غير از خواندن نماز است. بپا داشتن نماز يعني نماز را جوري بخوانيد كه حق نماز ادا بشود، نماز با حضور قلب، نماز با خشوع و خضوع، نماز با تفكر كه اين را مي گويند اقامه نماز . 8- باور نكنيد كه يك كسي در دنيا پيدا بشود كه در مسائل اخلاقي و اجتماعي مسلمانان خوبي باشد ولي در مسايل عبادي مسلمان خوبي نباشد. ما براي آدم نماز نخوان چيزي از مسلماني قائل نيستيم. امير المؤمنين (ع) فرمود : بعد از ايمان به خدا چيزي در حد نماز نيست . 9- سه نوع عبادت خواهيم داشت: عبادت بدني مثل نماز خواندن، روزه گرفتن، عبادت مالي مثل زكات دادن، خمس دادن، و به طور كلي اتفاقات و عبادت فكري ( عبادت صرفاً روحي) كه نامش تفكر است . 10- آن وقت نماز عمل صالح است كه شما اول دين خود را بدهيد بعد نمازتان را بخوانيد، اگر شما با طلبكار خود بحث كنيد و به او بگوييد : اول بايد نمازم را بخوانم چون خدا از تو بزرگتر است و بايد اول طلب خدا را بپردازم و … اشتباه مي كني اين نماز براي تو عمل صالحي نيست . 11- عبادت طفل مميز غير بالغ در عين اينكه تكليف ندارد و مكلف نيست صحيح است. مي دانيد در نماز جماعت اين مسأله را طرح مي كنند كه نمازي كه كودك مي خواند ، آيا نماز صوري و ظاهري و براي تأديب و تربيت است كه براي آينده آماده بشود يا نماز واقعي و صحيح است ؟ تقريباً شبهه اي نيست كه عمل كودك صحيح است . 12- در اسلام، به عبادت و اقامه نماز، به آنچه كه واقعاً روح نيايش و پرستش است، يعني رابطه انسان و خدا، محبت ورزي به خدا، انقطاع به ذات پروردگار- كه كاملترين عبادتهاست- توجه زيادي شده است . 13- هدف عارف و انگيزه عارف بر نماز و عبادت يكي از دو چيز است. يكي شايستگي ذاتي معبود براي عبادت يعني از آن جهت او را عبادت مي كند كه او شايسته عبادت است. هدف ديگر عارف از عبادت و نماز شايستگي خود عبادت يعني شرافت و حسن ذاتي عبادت است، عبادت از آن جهت كه نسبت و ارتباطي است ميان بنده و خدا كاري است در خور انجام دادن . 14- روح نماز و عبادت وابستگي كامل دارد به مفهومي كه عابد از عبادت دارد و به نوع تلقي او از عبادت و به انگيزه اي كه او را به اقامه و عبادت برانگيخته است و به بهره و حظي كه از عبادت عملاً مي برد . 15- بعضي مي گويند : نماز خواندن يعني چه ؟ عبادت يعني چه ؟ اينها مال پير زنهاست؛ انسان بايد اجتماعي باشد. اين حرف ها، يك نوع روشنفكري است . 16- نماز چيست ؟ تازه كردن ايمان . اين روحيه را از « الله اكبرش» گرفته است . وقتي كه در نماز چندين بار مي گويد : «الله اكبر» جواب همه را مي دهد؛ همه اينها هيچ است. وقتي چندصد هزار سرباز را در مقابل خود مي بيند، مي گويد : « لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم » ، « الله اكبر» خدا بزرگتر است، همه قدرت ها به دست خداست . 17- انسان بايد به خدا اتكاء داشته باشد، از خدا نيرو بگيرد؛ از خدا قدرت بخواهد. همين نماز است كه به او نيرو داده است ؛ اگر اين نماز نبود، آن سرباز مجاهد، مجاهد نبود . 18- اگر پيغمبر فرمود : « الصلوه عمود الدين » يا فرمود : مثل اين دين و نماز در اين دين، مثل خيمه اي است كه سرپاست؛ خيمه چادر دارد، طناب دارد، عمود هم دارد، عمود اين خيمه نماز است؛ براي اين بود كه به آثار نماز آگاه بود، مي دانست نماز بزرگترين عامل مؤثر در روحيه افراد است . 19- نماز و جهاد لازم و ملزوم يكديگرند ، هيچكدام جاي ديگري را نمي گيرد ، نه با نماز جهاد ساقط مي شود و نه با جهاد نماز ساقط مي گردد، بايد نماز خواند تا نيرو بيشتر شود و بهتر جهاد صورت گيرد « استعينوا بالصبر و الصلوه » چرا براي اهميت جهاد، نماز را تحقير مي كني و پايين مي آوري به حدي كه مي گويي فقط از خواب بهتر است ؟ 20- آن نمازي كه آدم از جهاد فرار كند و مسجد را انتخاب كند، نماز اسلام نيست ؛ نماز اسلام، خيرالعمل ست. نه اينكه بيايي « حي علي خيرالعمل » را از اذان برداري و خيال كني اين بدآموزي دارد، چون مسلمانان به جاي جهاد، سراغ نماز مي روند ! نه ، فكرش را اصلاح كن . 21- بايد به مردم فهماند كه تعليمات اسلامي تجزيه ناپذير است، به منزله اعضاء يك پيكره اند. نماز به جاي خود، حج به جاي خود، خمس به جاي خود، امر به معروف و نهي از منكر به جاي خود، هر كدام بايد موقعشان شناخته بشود . 22- يكي از روش هاي انساني كه اسلام آن را صد در صد تأئيد مي كند، عبادت است . عبادت به همان معني خاصش مورد نظر است؛ يعني همان خلوت با خدا، نماز، دعا، مناجات، تهجد، نماز شب و مانند آن كه جزء متون اسلام و از اسلام، حذف شدني نيست . 23- پيغمبر اكرم (ص) خطاب به جابرين عبداله انصاري فرمود : 24- بدون عبادت، بدون ذكر خدا ، بدون ياد خدا ، بدون مناجات با حق ، بدون حضور قلب ، بدون نماز، بدون روزه نمي شود يك جامعه اسلامي ساخت و حتي خود انسان سالم نمي ماند. و همچنين بدون يك اجتماع صالح و بدون يك محيط سالم، بدون امر به معروف و نهي از منكر ، بدون رسيدگي و تعاطف و ترحم ميان افراد مسلمان نمي شود عابد خوبي بود . 25- در نماز، بعد از آنكه خدا را حمد و ستايش مي كنيم : « الحمد الله رب العالمين » خدا را مخاطب قرار مي دهيم. من تها دارم نماز مي خوانم و نماز من فرادي است. مي خواهم بگويم خدايا تو را پرستش مي كنم و از تو كمك مي خواهم ولي اينطور مي گويم :« اياك نعبد و اياك نستعين» خدايا « ما » فقط تو را پرستش مي كنيم و « ما » فقط از تو ياري مي جوييم. نمي گوييم « من » فقط تو را پرستش مي كنم . 26- قرآن به ما گفته است كه نماز ، آن وقت نماز است كه اثرش هويدا باشد ، اثر خود را نشان دهد . چطور نشان مي دهد ؟ « ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر» خصلت نماز درست، اين است كه انسان را از كارهاي زشت باز ميدارد. اگر ديدي نماز مي خواني و در عين حال معصيت مي كني ، بدان كه نمازت نماز نيست . پس نمازت را درست كن . 27- ريشه همه آثار معنوي اخلاقي و اجتماعي كه در نماز و عبادت است در يك چيز است : ياد حق و غير او را از ياد بردن . 28- به هر اندازه كه انسان به ياد خدا باشد كمتر معصيت مي كند، معصيت كردن و نكردن دائر مدار علم نيست، دائر مدار غفلت و تذكر است، بهر اندازه كه انسان غافل باشد يعني خدا را فراموش كرده باشد، بيشتر معصيت مي كند، بهر اندازه كه خدا بيشتر بيادش بيايد كمتر معصيت مي كند . 29- بپا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود، يعني نماز به صورت يك پيكر بي روح انجام نگردد ؛ بلكه نمازي باشد كه واقعاً بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين است معني ذكر الله كه در آيه شريفه 14 س.ره « طه» بدان اشاره شده : « اقم الصلوه لذكري» 30- كسي از حضرت علي (ع) سؤال كرد : 31- نماز نمونه اي است از رابطه خلق و خالق، زكات نمونه اي است از حسن روابط مسلمانان با يكديگر كه در اثر تعاطف و تراحم اسلامي از يكديگر حمايت مي كنند و به هم تعاون و كمك مي كنند 32- تو كه خدا را عبادت مي كني سر بر روي هر خاكي بگذاري نمازت درست است ولي اگر سر بر روي آن خاكي بگذاري كه تماس كوچكي، قرابت كوچكي، همسايگي كوچكي با شهيد دارد و بوي شهيد مي دهد اجر و ثواب تو صد برابر مي شود . 33- قرآن مي فرمايد : « الا المصلين- الذينهم علي صلواتهم دائمون» آنهايي كه در نماز خود مداوم هستند، مقصود چيست ؟ در اينجا روايات، خوب معني مي كنند . از حضرت امام صادق (ع) و حضرت امام محمد باقر (ع) روايت كرده اند در اينجا منظور نوافل است . 34- از ديدگاه نهج البلاغه ، دنياي عبادت دنياي ديگري است، دنياي عبادت آكنده از لذت است. لذتي كه با لذت دنياي سه بعدي مادي قابل مقايسه نيست. دنياي عبادت پر از جوشش و جنبش ئ سير و سفر است اما سير و سفري كه « به مصر و عراق و شام » و يا هر شهر ديگر زميني منتهي نمي شود، به شهري منتهي مي شود « كه او را نام نيست» دنياي عبادت شب و روز ندارد، زيرا همه روشنايي است، تيرگي و اندوه و كدورت ندارد ، يكسره صفا و خلوص است . 35- رسول خدا بسيار روزه مي گرفت . علاوه بر ماه رمضان و قسمتي از شعبان، يك روز در ميان روزه مي گرفت . دهه آخر ماه رمضان بسترش بكلي جمع مي شد و در مسجد معتكف مي گشت و يكسره به عبادت مي پرداخت. ولي به ديگران مي گفت : كافي است در هر ماه سه روز روزه بگيريد. مي گفت : به اندازه طاقت عبادت كنيد . 36- از نظر قرآن، عبادت، يك عبادت درست و واقعي و جامع الشرايط، عبادتي كه روح آن توجه به خدا و استغفار و استمداد و استعانت از خداوند است و همچنين، توجه به خود و عيب هاي خود و نفس خود است . 37- با اينكه روح عبادت ارتباط و پيوند بنده با خدا و شكستن ديوار غفلت و توجه به خداست اما نكته جال اين است كه اسلام به عبادت شكل داده و به شكل هم نهايت اهميت را داده و در آن شكل نيز يك سلسله برنامه هاي تربيتي را در لباس اقامه نماز و عبادت وارده كرده است . 38- (مسأله ديگري كه در باب نماز مورد توجه واقع شده ) دقت زياد نسبت به مسأله وقت است به طوري كه دقيقاً روي دقيقه و ثانيه آن حساب مي شود. بدون شك اين امر در روح عبادت و رابطه انسان با خدا مؤثر نيست كه مثلاً اگر ما يك دقيقه قبل از زوال ظهر نماز را شروع كنيم آن حالت تقرب و توجه قلب به خدا پيدا نمي شود ولي همين قدر كه زوال ظهر انجام شد تقرب ايجاد مي شود. ولي اسلام اين را شرط قرار داده و نخواسته هرج و مرجي از نظر وقت و زمان باشد. نوعي وقت شناسي و تمرين احترام گذاردن به نظم زماني و وقتي است . 39- عبادت آن چنان مهم است كه اولين نقطه اي كه در جهان براي عبادت وضع شده، اولين مسجد، اولين معبد، امروز هم بايد رو به آن نقطه ايستاد . 40- روح عبادت يك امر مجردي است كه اگر انسان در گوشه خلوتي هم باشد و به قول سعدي سر به جيب مراقبت فرو برد و خدا را ياد كند، آن روح براي او حاصل شده است، ولي اسلام چنين عبادتي را قبول ندارد. گذشته از اينكه خود شكل هاي مختلف ركوع و سجود از نظر آن تذكر تأثيراتي دارد يعني هر حالتي نماينده يك خضوع و خشوع در حضور پروردگار است، اسلام خواسته اين روح را در لباس يك سلسله تربيت هاي ديگر كه آنها را براي زندگي لازم مي داند پياده كند . 41- يكي از مهمترين خصوصيات شكي كه اسلام به عبادت داده مسأله تمرين ضبط نفس در هنگام عبادت است. نماز واقعاً عبادت جامع و عجيبي است. البته اين خصوصيت در حج هم هست ولي به صورت ديگري، يعني همانجا كه انسان محرم مي شود خود را ضبط مي كند . 42- نماز بسياري از اصول تربيت اسلامي را در خود گنجانده است . خوردن و آشاميدن در آن ممنوع است؛ خنديدن، آن را خراب مي كند؛ گريستن براي غير خدا، براي هر موضوعي از موضوعات ديگر خرابش مي كند، زيرا در حال نماز انسان بايد بر تمايلات خود از قبيل خوردن و خوابيدن غلبه كند و بر احساسات خود از قبيل خنديدن و گريستن مسلط باشد و خود را نگهدارد . 43- الله اكبر يعني چه ؟! يعني من خدا را به عظمت مي شناسم. ديگر وقتي من خدا را به عظمت مي شناسم، همه چيز در مقابل من حقير است . اين كلمه « الله اكبر» به انسان شخصيت مي دهد ، روح انسان را بزرگ مي كند . 44- مسأله ديگر مسالمت طلبي و صلح جويي با مردم است كه در متن تعليمات نماز آمده است. در سوره حمد كه خواندن آن در نماز واجب است، بعد از حمد و ثنا ، خدا را مخاطب قرار مي دهيم ؛ اياك نعبد و اياك نستعين اهدنا الصراط المستقيم . 45- با اينكه از نظر روح عبادت هر چه غير خدا در ذهن انسان نبايد بهتر است، ولي اسلام به خاطر يك مصلحت اجتماعي بسيار مهم، براي اينكه روح يك مسلمان را روح اجتماعي كرده باشد آن را با چاشني عبادت به خورد مردم داده و مي گويد بگوييد : اياك نعبد و اياك نستعين اهدنا صراط المستقيم منحصراً تو را پرستش مي كنيم و منحصراً از تو كمك مي خواهيم، خدايا همه ما را به راه راست هدايت كن . در اينجا همكاري و همدلي و همگامي كاملاً مشهود است . 46- السلام علينا و علي عبادالله الصالحين سلام بر ما، سلامت بر ما و بر جمع بندگان شايسته خدا، اعلام صلح و اعلام صفا با همه بندگان صالح خدا مي كني . به قول امروزي ها اعلام همزيستي مسالمت آميز با همه افراد شايسته مي كني . در حال نماز مي گويي من با هيچ بنده شايسته اي سر جنگ ندارم ، چون اگر با بنده شايسته اي سر جنگ داشته باشم خود ناشايسته ام . 47- نماز گناهان را مانند برگ و گردن ها را از ريسمان گناه آزاد مي سازد، پيامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم كه بر در خانه شخص باشد و روزي پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبيه فرمود، آيا با چنين شستشوها چيزي از آلودگي بر بدن باقي مي ماند ؟ 48- هيچ مي دانيد كه ما مسؤول نماز خواندن خاندان خودمان ، يعني زن و فرزند خودمان هستيم ؟ هر فردي از ما هم مسؤول نماز خودش است و هم مسؤول نماز اهلش، يعني زن و بچه اش . 49- بچه ها را چه بايد كرد ؟ بچه ها را از كوچكي بايد به نماز تمرين داد ، دستور به ما رسيده است كه به بچه از هفت سالگي نماز تمريني ياد بدهيد. البته بچه هفت ساله نمي تواند نماز صحيح بخواند ولي صورت نماز را مي تواند بخواند، از هفت سالگي مي تواند به نماز عادت بكند، چه پسر و چه دختر . 50- همان اولي كه بچه به دبستان مي رود، بايد نماز را در دبستان به او ياد بدهند. در خانواده هم بايد به او ياد بدهند ولي اني را توجع داشته باشيد كه ياد دادن و وادار كردن با زور نتيجه اي ندارد ، كوشش كنيد كه بچه تان از اول به نماز خواند رغبت داشته باشد و به اين كار تشويق بشود . 51- بهر شكلي كه مي توانيد موجبات تشويق بچه تان را فراهم كنيد كه با ذوق و شوق نماز بخواند ، زياد به لو بارك الله بگوييد، جايزه بدهيد ، اظهار محبت كنيد كه بفهمد وقتي نماز مي خواند ، بر محبت شما نسبت به او افزوده مي شود . 52- بچه را بايد در محيط مشوق نماز خواندن برد . اين به تجربه ثابت شده است كه اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد، نماز خواندن جمع را نبيند ، به اينكار تشويق نمي شود ؛ چون اصلاً حضور در جمع مشوق انسان است . 53- اسلام كه مي گويد، بچه ات را وادار به نماز خواندن كن، نمي گويد آقا مآبانه فرمان بده، تشر بزن ، دعوايش كم. نه ، از هر وسيله اي كه مي دانيد بهتر مي شود براي تشويق او به عبادت و نماز خواندن استفاده كرد، شما بايد استفاده بكنيد. بايد ما با بچه هاي خودمان برنامه مسجد رفتن داشته باشيم تا بچه ها با مساجد و معابد آشنا بشوند . 54- فوائد و خاصيت نماز خواندن را براي بچه ها بگوييم ، در حدودي كه مي توانيم فلسفه نماز خواندن را براي بچه ها بگوييم . 55- يكي از گناهان ، استخفاف نماز است يعني سبك شمردن نماز ، نماز خواندن يك گناه بزرگ است و نماز خواندن اما نمازرا خفيف شمردن، استخفاف ردن، بي اهميت تلقي كردن، نيز خود ، گناه است . 56- امام نفرمود كه شفاعت ما به مردمي كه نماز نمي خوانند نمي رسد ، آنكه تكليفش خيلي روشن است ، به كساني كه نماز را سبك مي شمارند . يعني چه نماز را سبك مي شمارند ؟ وقت و فرصت دارد ، مي تواند نماز خوبي با آرامش بخواند ولي نمي خواند . 57- اينكه عده اي عربي بخوانند ، عده اي فارسي، عده اي تركي، و خلاصه هركس به زبان ملي خود بخواند (اعمال سليقه است. ) يا بگوييم در مسافرت ها، قديم نماز دو ركعتي بده ولي اكنون چون با هواپيما مسافرت مي كنند بايد چهار ركعتي بخوانند زيرا اين سفر مشقت ندارد . اگر در عبادت ها سليقه را دخالت بدهيم به تدريج چيزي از آب در مي آيد كه مصداق اين شعر مي شود . 58- مسجد مدينه، در صدر اسلام، تنها براي اداء فريضه نماز نبود ؛ بلكه مركز جنب و جوش فعاليت هاي ديني و اجتماعي مسلمانان، همان مسجد بود . هر وقت لازم مي شد اجتماعي صورت بگيرد مردم را به حضور و در مسجد دعوت مي كردند. 59- اولين كاري كه رسول اكرم بعد از مهاجرت به اين شهر (مدينه) كرد ، اين بود كه زميني را در نظر گرفت، و با كمك ياران و اصحاب اين مسجد را در آنجا ساخت . 60- در متن فقه اسلامي آمده است كه مستحب است مؤذن « صيت » يعني خوش صدا باشد . زيرا : طبع آدمي اينطور است كه وقتي اذان را از يك خوش صدا مي شنود، جملات آن جور ديگري بر قلبش اثر مي گذارد . همينطور است قرآن خواندن، تبليغ كردن، كه اگر با لحن خش باشد ، زودتر بر شنونده اثر مي گذارد . 61- اسلام هيچ عبادتي را بدون نيت نمي پذيرد و نيت از نظر اسلام داراي دو ركن است. يكي اينكه عمل بايد از روي ت.جه باشد نه از روي عادت . ركن دوم نيت ، اخلاص است و اينكه انگيزه انسان از عمل چيست ؟ 62- از نظر اسلام ، معنويت جدا از زندگي در اين جهان وجود ندارد . همان طور كه اگر روح از بدن جدا شود، ديگر متعلق به اين جهان نيست و سرنوشتش را جهان ديگر بايد معين كند ، معنويت جدا از زندگي نيز متعلق به اين جهان نيست و سخن از معنويت منهاي زندگي در اين جهان بيهوده است . 63- نماز و عبادت براي يك عبادتگر واقعي «پيمان» است و صحنه زندگي وفاي پيمان است. اين پيمان مشتمل بر دو شرط اصلي است : 64- اين از اوجب واجبات است كه مسلمان ها با زبان عربي آشنا بشوند. بفهمند كه در نماز چه مي گويند. قرآن خودشان را بفهمند، ولي چه بايد كرد، حرص دنيا آن چنان ما را گرفته است كه چون زبان انگليسي كليد درآمد و ماديات است، بچه هفت ساله مان را هم مي فرستيم تا زبان انگليسي ياد بگيرد . كمتر خانواده اي است كه لااقل يك نفر در آن زبان انگليسي را نداند ولي حاضر نيستيم يك كلاس عربي تشكيل بدهيم و زبان عربي را به خاطر خدا ياد گيريم . بخاطر نمازمان ياد بگيريم . بخاطر قرآنمان ياد بگيريم . 65- بعيد نيست كه در معني حمد ، مفهوم ديگري نيز دخالت داشته باشد و آن مفهوم، پرستش است . پس در مفهوم حمد سه عنصر در آن واحد دخيل است : ستايش ؛ سپاس ؛ پرستش ؛ به عبارت ديگر حمد ؛ ستايش سپاسگزارانه پرستشانه است . استاد شهيد مطهري/ طهارت روح/ ص 330 |
حدیث نماز اول وقت
الإمامُ الباقرُ (عَلَيهِ الّسَلامُ):
اِعلَمْ أنَّ أوَّلَ الوَقتِ أبَداً أفضَلُ، فَعَجِّلْ بِالخَيرِ ما استَطَعتَ، وأحَبُّ الأعمالِ إلى اللّهِ عَزَّوجلَّ ما داوَمَ العَبدُ علَيهِ وإن قَلَّ
امام باقر علیهالسلام :
بدان که اوّل وقت ، همیشه بهتر است
پس تا جایى که مىتوانى به کار خیر بشتاب
الکافی : جلد 3 / 274 / 8
شهید بابایی و نماز
بسم الله
شهيد بابائي براي گذراندن دوره خلباني در سال 1349 به امريكا رفت مطابق مقررات دانشكده مي بايست هر دانشجوي تازه وارد به مدّت دو ماه با يكي از دانشجويان امريكايي هم اتاق مي شد چون عباس در همان شرايط نه تنها تمام واجبات ديني خود را انجام مي داد بلكه از بي بند و باري موجود در جامعه غرب پرهيز مي كرد هم اتاقي او در گزارشي كه از ويژگيها و روحيات عباس مي نويسد. يادآور مي شود كه بابائي فرد منزوي مي باشد و از نوع رفتار او بر مي آيد كه نسبت به فرهنگ غرب داراي موضع منفي مي باشد و شديداً به فرهنگ و سنت ايراني پاي بند مي باشد. و خلاصه اينكه شخص غير نرمال است. همچنين گفته بود كه او به گوشه اي مي رود و با خودش حرف مي زند كه منظور او نماز و دعا خواندن بوده است. گزارشهاي آن امريكائي موجب شد تا گواهينامه خلباني به او اعطا نشود و اين در حالي بود كه او بهترين نمرات را در رده پروازي بدست آورده بود. روزي در منزل يكي از دوستان راجع به اين مطلب از او سئوال شد ايشان چنين گفتند كه: دوره خلباني ما در امريكا تمام شده بود ولي بخاطر گزارشهايي كه در پرونده ام بود تكليفم روشن نبود و به من گواهينامه نمي دادند تا سرانجام روزي به دفتر مسئول دانشكده كه يك ژنرال امريكايي بود احضار شدم به اتاقش رفتم از من خواست كه بنشينم. پرونده ام در جلوي او روي ميز بود او آخرين فردي بود كه مي بايست نسبت به قبولي يا رد شدن من اظهار نظر مي كرد. از سئوالات او پيدا بود كه نظر خوشي نسبت به من ندارد. احساس مي كردم كه رنج دوساله من در حال نابودي است و بايد با دست خالي به ايران برگردم در همين فكر بودم كه در اتاق به صدا درآمد. شخصي از او خواست تا براي كار مهمي به خارج از اتاق برود. با رفتن ژنرال، من لحظاتي در اتاق تنها ماندم به ساعتم نگاه كردم ديدم وقت نماز ظهر است. گفتم كه هيچ كاري مهمتر از نماز نيست همين جا نماز را ميخوانم انشاء الله تا نمازم تمام شود او نمي آيد به گوشه اتاق رفته روزنامه اي پهن كرده و مشغول خواندن نماز شدم. در حال نماز ژنرال وارد شد. با ترس و وحشت نماز را ادامه داده و تمام كردم. وقتي خواستم روي صندلي بنشينم از ژنرال عذرخواهي كردم. او به من نگاه معناداري كرد و گفت. چه مي كردي؟ گفتم عبادت مي كردم. گفت بيشتر توضيح بده گفتم در دين ما دستور بر اين است كه در ساعتهاي معين از شبانه روز بايد با خداوند به نيايش بپردازيم و در اين ساعت زمان آن فرارسيده بود و من هم از نبودن شما استفاده كرده و اين واجب ديني را انجام دادم. ژنرال سري تكان داد و گفت همه اين مطالب كه در پرونده تو آمده مثل اين كه راجع به همين كارهاست اينطور نيست؟ پاسخ دادم آري همينطور است. او لبخندي زد و گويا از صداقت من خوشش آمد. با چهره اي بشّاش خودنويس را از جيبش بيرون آورد و پرونده ام را امضاء كرد. سپس با حالت احترام آميز از جا برخاست و دستش را به سوي من دراز كرد و گفت به شما تبريك مي گويم شما قبول شديد. بعد از آن در اولين لحظه به محل خلوتي رفتم و دو ركعت نماز شكر بجا آوردم.
منبع: پرواز تا بي نهايت
حاج آخوند و نماز بر روي يخ
بسم الله
حاج ملا عباس تربتي معروف به حاج آخوند از علما و عرفاي وارسته معاصر مي باشند در كرامات و فضائل اين مرد ، مطالب زيادي گفته اند. كتاب ارزشمند «فضيلتهاي فراموش شده» در شرح حال و زندگي نامه اين عارف نامي نوشته شده كه مطالعه آن را براي جوانان توصيه مي نمایيم. يكي از مسائلي كه ايشان بدان بسيار اهميت مي دادند و به عمل نمودن آن مقيد بودند نماز اوّل وقت بود.
خاطره اي را فرزندشان نقل مي كنند كه شنيدني است.
«پدرم عازم كاريزك گشت كه هيزم بياورد. مرا نيز چون هيچ گونه تفريح و گردشي در تربت نداشتيم و دلتنگ بوديم با خود برد. دو شب در كاريزك بوديم تا آنكه يك بار هيزم و خورجيني از بعضي لوازم خوردني زمستاني فراهم كردند. شب دوم يك ساعت به اذان صبح مانده از كاريزك براي رفتن به تربت به راه افتاديم. زيرا اگر مي مانديم تا آفتاب برآيد يخ زمين باز مي شد و راه پيمودن با الاغ در ميان گل، كار دشواري بود. شب بسيار سردي بود. آسمان صاف و ستارگان درشت و درخشان بودند. ولي سردي هوا گوش و گردن و دست و پا را مي سوزاند. دو الاغ داشتيم كه يكي را هيزم بار كرده بودند و خورجين را بار يكي ديگر كرده و مرا روي آن سوار كردند. مردي بود به نام شيخ حبيب از دوستان و مريدان پدرم تا روستاي حاجی آباد كه در راه كاريزك به تربت است و سه كيلومتر با كاريزك فاصله دارد همراه ما آمد. در فاصله كاريزك تا حاجي آباد پدرم همچنان كه پياده مي آمد نماز شبش را خواند و شيخ حبيب نيز با او همراهي مي كرد. چون به حاجي آباد رسيديم صبح دميد و در آن هواي سرد و باد تند و بوراني كه مي وزيد روي آن زمينهاي يخ زده كه بدن انسان را خشك مي كرد، مرحوم حاج آخوند جلو ايستاد رو به قبله و شيخ حبيب به او اقتدا كرد. نخست اذان گفتند و سپس اقامه و نماز صبح را با همان طمأنينه و خضوع و توجهي خواند كه هميشه مي خواند در حالي كه از چشمان من از شدت سرما اشك مي ريخت و دانه هاي اشك روي گونه هايم يخ مي بست. پس از نماز، شيخ حبيب به سوي كاريزك برگشت و ما راه تربت را در پيش گرفتيم و لازم نيست كه بنويسم با چه مشقت نزديك ظهر به تربت رسيديم».
تعداد ركعات نماز در ابتدا چقدر بود؟
بسم الله
تعداد ركعات نماز در ابتدا چقدر بود؟
در منابع اسلامى گزارشهاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مىدانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آوردهاند، هم چنین از بعضى آیههایى كه در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مىشود.
فارس: رئیس مركز تخصصی نماز با بیان اینكه اصل نماز یومیه قبل از هجرت واجب شده است، گفت: بعد از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، 7 ركعت دیگر به 10 ركعت اضافه شد كه به گفته امام رضا(ع) این كار جبران كمبودهایی در اصل نماز بود.
با توجه به روز 12 ربیعالثانی كه سالروز اضافه شدن 7 ركعت نماز به نمازهای یومیه از سوی نبی اكرم(ص) است، با حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق كفیل رئیس مركز تخصصی نماز گفتوگو كردیم، وی با اشاره به اینكه اولین كاری كه حضرت آدم(ع) روی زمین انجام داد، نماز بود، افزود: زمانی كه حضرت آدم(ع) و حوا(س) در زمین هبوط كردند، «قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِیعاً» غروب آفتاب بود، اولین نمازی كه حضرت آدم(ع) خواند، نماز صبح بود.
در منابع اسلامى گزارشهاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مىدانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آوردهاند، هم چنین از بعضى آیههایى كه در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مىشود.
*امر خداوند به پیامبران برای اقامه نماز
كفیل با بیان اینكه نماز بین همه انبیا و شریعتهای گذشته وجود داشته است، ابراز داشت: به طوری كه خداوند خطاب به پیامبران خویش میفرماید: حضرت موسی(ع) «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی»، حضرت عیسی(ع) «وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ»، شعیب پیامبر(ع) «أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ»، زكریای نبی(ع) «وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ»، چنانچه حبیب خداوند، حضرت ابراهیم(ع) از خداوند میخواهد كه او را از نمازگزاران قرار دهد «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی».
*نماز خواندن امام علی(ع) با پیامبر در دوران بعثت
وی با تأكید بر اینكه نماز در دوران بعثت و در شهر مكه واجب شده است، به روایتی درباره نماز خواندن امام علی با پیامبر(ص) اشاره كرد و گفت: شیخ مفید در ارشاد با سند خود از یحیى بن عفیف بن قیس كندى نقل كرده است كه گفت: قبل از آنكه دعوت نبى اكرم(ص) علنى شود با عباس بن عبدالمطلّب در مكّه نشسته بودم، در این حال جوانى پیش آمد و به خورشید كه در حال زوال بود، نگاه كرد، پس از آن رو به كعبه به نماز ایستاد، پس از لحظهاى نوجوانى پیش آمد و در سمت راست او ایستاد و سپس زنى آمد و پشت سر آنها ایستاد، آن جوان به ركوع رفت و آن نوجوان و زن هم به ركوع رفتند و سپس آن جوان از ركوع بلند شد و آن دو نفر هم همین كار را كردند. سپس او سجده كرد و آنها هم با او سجده كردند.
* 18 ماه قبل از هجرت نماز یومیه واجب شد
رئیس مركز تخصصی نماز با اشاره به اینكه درباره چگونه نماز گزاردن انبیاء پیشین اطلاعات موثقی در دست نیست، خاطرنشان كرد: درباره چگونه نماز خواندن پیامبر(ص) در شهر مكه و قبل از شب معراج مطلبی ذكر نشده است، اما بیشك اصل وجوب نماز در شب معراج در 17 ماه رمضان و 18 ماه قبل از هجرت اتفاق افتاده است.
*پیامبر(ص) برای نخستین بار كجا با شكل كنونی نماز آشنا شد
وی با بیان اینكه طبق روایات به طور قطع قبل از سال نهم بعثت هیچ وجوبی درباره نماز نبوده است، افزود: برخى روایات نیز به صراحت نماز به شكل كنونى را به حادثه معراج مرتبط دانستهاند، امام باقر(ع) در این باره فرمودند: هنگامى كه پیامبر(ص) را به معراج بردند و خداى سبحان اذان و اقامه و نماز را به او یاد داد، وقتى به نماز ایستاد خداوند به او فرمان داد كه در ركعت اول حمد و توحید بخواند و فرمود: یا محمد! این وصف من است، و در ركعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: یا محمد این وصف تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است، پس از این روایت به خوبى بر مىآید كه نماز به صورت كنونى، پیش از معراج وجود نداشته و نخستین بار در واقعه معراج بر پیامبر(ص) واجب و ایشان در این سفر با آن آشنا شده و یاد گرفته است.
*نظر امام رضا(ع) راجع به 7 ركعت فرضالنبی
وی با بیان اینكه در دوازدهم ربیعالثانی سال اول هجرت، 7 ركعت از سوی پیامبر(ص) به نمازهای یومیه اضافه شد، ادامه داد: بعد از اینكه پیامبر(ص) به مدینه رفتند، 7 ركعت دیگر به 10 ركعت اضافه كردند كه معروف به «فرض النبی» هستند، این اضافه شدن ركعات با اذن الهی و موهبتی برای امت اسلامی بود، به طوری كه امام رضا(ع) علت این كار پیامبر(ص) را، جبران نقص و كمبودهایی در اصل نماز بیان كردند.
اهمیت نماز و انواع آن
رییس ستاد اقامه نماز درباره راه خاشع شدن انسان مقابل نماز، ابراز داشت: با تفكر و اندیشه در خلقت خود میتوانید پی به نعمتهای خداوند ببرید و در برابر دستورات او متواضع شوید.
حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی رییس ستاد اقامه نماز كشور در جمع دانشپژوهان مركز تخصصی نماز به موضوع «اهمیت نماز» پرداخت كه مشروح سخنان وی منعكس میشود
:
اهمیت نماز
اهمیت نماز از آدم تا خاتم از زمین تا آسمان، زمین زلزله میشود، نماز واجب میشود، آسمان باران ندارد، نماز باران میخوانند، نوزاد در زایشگاه به دنیا میآید، در گوش او اذان و اقامه میگویند و در قبر قرار میگیرد، نماز می خوانند، چه واجبی داریم كه از آدم تا خاتم است، چه واجبی داریم كه از زایشگاه تا قبرستان باشد.
این مطالب است كه حساب نماز را از همه چیز جدا میكند.
88 بار فقط لفظ صلاة آمده، غیر از لفظ عبادات، سجده، قنوت، تسبیح، ذكر، چه واجبی را اینقدر خداوند به آن بها داده است.
چه واجبی است كه از همه كمالات این كمال را میگوید؛ در زیارت وارث اول میگوییم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَآتَیْتَ الزَّكَاةَ وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَر»[1] بعد از این مطلب خطاب به امام حسین(ع) میگوییم جاهدت فى اللّه.
این چه واجبی است كه میارزد هر كلمهاش یك گلوله بخورد، چون نماز ظهر عاشورا امام حسین(ع) دو ركعت نماز سی و پنج كلمه است، سی و پنج تیر رها كردند.
تمام مردمی كه حج میروند یا برای حج میروند یا برای عمره ولی بنیانگذار مكه وقتی كه به مكه رفت، گفت: خدایا آمدهام مكه نه برای حج است نه برای عمره، گفت: «رَبَّنا إِنِّی أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ» [2]، نماز چه قدر اهمیت دارد كه پیامبرخدا زن و فرزندش را در وادی بیآب علف رها میكند تا نماز اقامه شود.
نكتههایی درباره جایگاه نماز
– هیچ عبادتی 350 رقمی نداریم، حج دو الی سه رقم است، روزه هم این گونه است، ولی 350 نماز مستحبی داریم.
– بررسی مهندسی نماز (چرا نماز آیات پنج تا ركوع دارد)، ما روی مهندسی نماز كار نكردهایم.
– ریتم نماز كار نشده (بحث قرائت و آهنگ نماز)
– در مورد كلمات نماز كار نشده، مثلاً چرا ایاك نعبد بر ایاك نستعین مقدم شده است.
-چهار نوع نماز در قرآن داریم:
1- نماز شكر؛ خداوند در سوره بقره میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذی خَلَقَكُمْ وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[3]، اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنید آن كس كه شما و كسانى را كه پیش از شما بودند آفرید تا پرهیزكار شوید.
خداوند در آخر قرآن در سوره قریش میفرماید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ»، چرا عبادت خداوند كنم، «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» [4]، پس (به شكرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت كنند، همان كس كه آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و نا امنى ایمن ساخت.
2- نماز رشد؛ این نماز كلاسش از نماز شكر بالاتر است: قرآن كریم میفرماید: «وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[5]، و نماز را برپا دار كه نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز مىدارد، این نوع نماز كارخانه انسان را میسازد.
3- نماز دیگر، نماز انس است؛ خداوند به حضرت موسی(ع): «وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی»[6]، و نماز را براى یاد من بپادار، چون نماز یاد من خداست، پس با یاد خدا انس میگیرد، ذكر و یاد خدا چه فایدهای دارد، «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[7]، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.
و فایده اطمینان و آرامش چیست؟ قرآن كریم میفرماید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً»[8]، تو اى روح آرامیافته، به سوى پروردگارت بازگرد، در حالىكه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.
4- نماز تقرب كه در سوره علق آیه كه سجده واجب دارد، ذكر شده: «…وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»[9]، خداوند به پیامبر می فرماید اگر میخواهی به من نزدیك شوی، راهش سجده كردن است .
چه كنیم بچهها را به نماز دعوت كنیم؟
خیلیها نسبت به نماز سنگین هستند، چه كنیم كه این سنگین نماز را از این افراد بگیریم، قرآن كریم میفرماید: «وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[10]؛ از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این كار، جز براى خاشعان، گران است.
چرا نماز برای بعض افراد سنگین است، چون خشوع ندارند.
چه كنیم كه این افراد خشوع داشته باشند و دوای خشوع چیست؟
مقدمه: نماز سنگین است مگر برای خاشعین اگر نسل جوان را بخواهیم به نماز دعوت كنیم باید خشوع را اضافه كنیم.
برای خشوع مثالی ذكر میكنم كه ملموس شود، یك جوانی با پدر پیرش در پارك نشسته بود، چند قدم آن طرفتر پرندهای روی زمین نشسته بود، پیرمرد رو كرد به فرزندش كه این پرنده چیست؟ جوان گفت: گنجشك است چند دقیقه دیگر مجدد پدر پیر از فرزندش پرسید، این پرنده چیست؟ كمی ناراحت شد و گفت: گنجشك بعد از گذشت لحظهای مجدداً پیرمرد از جوانش پرسید: این پرنده چیست، جوان ناراحت شد و با عصبانیت فریاد زد: گنجشك است، پیرمرد ناراحت شد و رفت دفترچه یاداشتی را آورد و ورق زد و به جوانش گفت: یك بار كوچك بودی، بیست الی سی بار همین سؤال را از من پرسیدی و من هر وقت با قربانت و عزیزم جواب تو را دادم، اما من الان سه بار پرسیدم، تو بر سر من فریاد زدی، جوان خجالت كشید و پدر را در آغوش گرفت و معذرت خواهی كرد.
این خشوع و تواضع است، ما باید مردم خصوصاً نسل جوان را نسبت به نماز متواضع كنیم .
راه خاشع شدن و متواضع كردن مردم خصوصاً نسل جوان نسبت به دستورات خداوند چیست؟
1- شمردن نعمتهای خداوند: «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ وَلِساناً وَشَفَتَیْنِ»[11]، «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَالْجِبالَ أَوْتاداً»[12]، نعمت خداوند را باید آنقدر برای اشخاص تارك الصلاة و كاهل الصلاة بشماریم تا خجالت بكشند و متواضع شوند.
و یكی از راههای نعمت شماری نعمتها برعكس كردن نعمتها است، «تعرف الاشیاء باضدادها»، مثلاً اگر خداوند آب را تلخ قرار میداد، چه میكردید، «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ»[13]، هر گاه بخواهیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار مىدهیم، پس چرا شكر نمىكنید.
اگر در همین اعضای بدن تفكر كنید؛ اهمیت همین انگشتان دست اگر شصت نباشد، بسیاری از كارها تعطیل میشود:
1- نمیتواند دكمه یقه را ببندد.
2- نمیتواند آمپول بزند.
3- نمیتواند بیل در دست بگیرد.
4- نمیتواند پیچ كشتی در دست بگیرد.
5- نمیتواند سوزن نخ كند و كارهای دیگری انجام دهد.
و با تفكر و اندیشه در خلقت خود میتواند پی به نعمتهای خداوند ببرد و در برابر دستورات او متواضع شود.
2- بیان اسرار و بركات نماز.
3- بندگان صالح خداوند را به رخ دیگران بكشیم و معرفی كنیم.
4- تهدیدات قرآن در مورد كسانی كه نماز را سبك شمردهاند یا نماز را ترك كردهاند را بیان كنیم؛ «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[14]، پس واى بر نمازگزارانى كه در نماز خود سهلانگارى مىكنند.
«ما سَلَكَكُمْ فی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»[15]، چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
پینوشتها:
1- زیارت وارث
2- ابراهیم/37
3- سوره بقره آیه/21
4- سوره قریش3و4
5- عنكبوت/45
6- طه/14
7- رعد/ 28
8- الفجر/27و 28
9- علق/19
10- بقره/45
11- البلد/8و9
12- النبأ/6و7
13- الواقعه/70
14- ماعون /4و5
15- المدثر /42و43
بر گرفته از مرکز تخصصی نماز