هر آنچه شرط عقل بود را گفتيم…
آوریل 15th, 2011 | 
نویسنده: بسم الله الرحمن الرحيم
روي سخنم به:
پدر و مادرها
نسلي كه خود را نسل سوم مي خواند
و
قشر مذهبي، مبلغ، بسيجي، و مسيئولين فرهنگيست.
دين داري؟ دين گريزي؟ خود محوري؟
بسيجي، حزب اللهي، مذهبي، حاج آقا، چادري، مسجدي، روحاني و …
اسامي كه بر خلاف ظاهر آرام و دلنشينشون تا به گوش مي خورن ناخودآگاه تندي و خشونت به ذهن متبادر ميشه.
چرا بايد اينجوري باشه؟
اين واژه ها عناويني هستند كه اشخاص به واسطه پذيرفتن چيزي به نام دين پذيراي آن مي شوند.
دين؟
بله! دين
مجموعه دستوراتي كه از جانب خدا آمده. خدايي كه الله و نور السموات و الارض است.
خدا = نور در تضاد با دين دار = خشونت
خدا نور است و ديني كه از جانب او مي آيد نورانيت. پس:
دين گريزي چرا؟
مطلوب نبودن عناويني كه همه انها را با دين و دين دار و دين داري مي شناسند، چرا؟
چه چيزي باعث شده تا دين مطلوب به عنصري نامطلوب همراه با خشونت و محدوديت معرفي شود.
چند سال بعد از آغاز جنگ تحميلي از صدام حصين لعنه الله عليه مي پرسند: تو كه گفته بودي ايران را در كوتاه ترين زمان تصاحب مي كنم. چه شده كه با وجود حمايت ابرقدرتها و گذشت چند سال حتي يك شهر را هم بطور كامل اشغال نكرده اي؟
در جواب مي گويد: نقشه من هيچ نقصي نداشت اما همه برنامه هاي مرا اين چفيه به گردن هاي ترمز بريده خراب كردن.
(منظور از چفيه به گردنها، بسيجي و از ترمز بريده ها هم اين بوده كه شهادت و جان دادن برايشان احلي من عسل است.)
حالا چرا بايد بسيجي به آن عظمت تا اين حد …؟؟؟
و همينطور نامها و عناوين ديگر.
كمي به عقب بر مي گرديم و عملكرد افرادي كه با اين عناوين در جامعه حضور داشته اند را زير نظر مي گيريم.
زمانيكه با دقت نگاه مي كنيم متوجه مقداري ناخالصي در شيوه دينداري اين عده مي شويم. دقيقتر كه مي شويم چيزي با نام دل را مي بينيم.
دل؟
مگه دل چيز بديه؟
مگه چيز خشنيه كه مخلوط شدنش با دينداري تا اين حد خشونت را القاء كرده؟
نه! دل خيلي لطيفه اما يه موقعهايي خواسته هايي داره كه نبايد بهش بها داد.
دلم مي خواد!
جمله اي كه بارها و بارها شنيده ايم: دلم مي خواد!
بله! همين دلم مي خواد همه چيز را خراب كرده و اسلام ناب محمدي ص را تبديل به اسلام سليقه اي كرده و قوانيني بوجود آورده كه باعث دين گريزي خيلي از افراد شده.
خواسته هاي دل لباس كدر و خشني را بر تن دين سراسر لطافت و عطوفت پوشانيده كه روز به روز جوهره و خواسته هاي اصلي دين را به دست فراموشي مي سپارد.
خواسته دل يك پدر مذهبي باعث شد تا با اجراي قوانين دين آنگونه كه دل او مي خواهد، فرزندش را از خانه و از دين گريزان كند.
بعد هم كه به عنوان يك دانشجو وارد جامعه مي شود در دانشگاه يا در جامعه سريع تغيير مسير مي دهد. اونموقع همون پدر مي گه چه جامعه خرابي، جوون دسته گلم رو ازم گرفت.
پدر محترم! جامعه تشكيلي از من و توست.
تو خرابي كه با بي اطلاعي از قوانين دينت باعث شدي كه ناخودآگاه بذر تنفر و خشونت نسبت به دين رو تو دل فرزندت بكاري.
بوق هاي تبليغي ضد دين در جامعه زيادن. حالا كه فرزند تو بعد از عمري محدوديت و ديدن چهره خشني از دين وارد جامعه شده مسلما سريع جذب گروه مخالف ميشه. چون جوون تو تشنه محبته. تو محبت نميكني؟ يكي ديگه محيت مي كنه و فرزند تو رو مال خودش مي كنه.
و فرزند تو نسل ديگري به وجود مي اورد كه دين گريزي براي او معنايي ندارد چرا كه اصلا اجراي دستور ديني در خانه نديده است كه بخواهد دين گريز باشد.
چرا من به عنوان فرزند يك روحاني زماني كه در جمعي مطرح مي كنم: منم مثل شما سينما ميرم. منم مثل شما پارك مي رم، منم مثل شما استخر مي رم، منم مثل شما مي خندم، منم مثل شما گريه مي كنم، منم مثل شما كلاسهاي مختلف مي رم منم مثل شما…
چرا بايد همشون به من به عنوان نعوذ بالله پيغمبري كه معجزه كرده نگاه كنن؟!
به غير از اينه كه امثال باباي مني در جامعه اينقدر در خانواده هاشون اسلام خشك و سليقه اي رو اجرا و القاء كردند كه خانوادهاشون به عنوان افرادي محدود جا بيفتن.
بغير از اينه كه اين حاصل عمل اشتباه برخيست كه برخي ديگه بايد به اتيش اونا بسوزن؟!
بابا كدوم ادم مذهبي اومد تو جامعه بگه ويدئو و كامپيوتر و اينترنت بد نيست بلكه بايد به شيوه صحيح از اون استفاده كرد.
اكثرا اومدن گفتن بده، نبايد استفاده كرد، و استفاده از اونا رو نهي كردن.
همين چيزا باعث ميشه جوون امروز ما از قشر مذهبي گريزون بشه.
همين چيزا باعث ميشه كه وقتي تو دركه يكي از كثيف ترين امكان تهران از جووني سوال ميشه چرا اينجا مياي؟ مي گه چون بيكارم ميام. در عين حالي كه خودش اذعان به اين امر داره كه اگه من جوون رو ازاد بزارن اينجا رو از كثافت و فساد منفجر مي كنم.
كي گفته تو بيكاري. خيلي جاها بتو نياز دارن كه تو بايد بري نيروي جوونيت رو اونجا خرج كني.
اما
من و امثال من كاري كرديم كه جوون ما به جاي اينكه مسجد را جاي رشد و ترقي و پيشرقت بدونه. اسم مسجد رو با مجلس ختم و ترحيم و گريه و زاري بشناسه.
همون مسجدي كه حضرت زهرا س در اين مكان مقدس به عقد حضرت علي ع در امد.
همون مسجدي كه در زمان پيامبر مجلس بود.
همون مسجدي كه در زمان پيامبر مركزيت بود.
اما الان تبديل شده به …
عمل من و امثال من باعث شد تا نسل امروز كه خودش رو نسل سوم معرفي مي كنه شعارش رو اين قرار بده كه من جوونم و بايد جووني كنم.
در حاليكه بايد بگه من جوونم و بايد از نيروي جوونيم استفاده كنم.
من جوونم و بايد اسلام رو بشناسم.
من جوونم و بايد سرباز امام زمان باشم.
من جوونم و بايد پرچم عدل را در جهان به اهتزاز در بيارم.
جوون ما از اين ور غافل…
برنامه ريزهاي استعمار هم ميان بررسي مي كنن ببين چرا اسلام مي گه پرخوري مكروهه.
در كنار نخاع رگي هست كه به حافظه و گيرايي ذهن مرتبطه كه اگر اين رگ زخيم بشه نيرو و مقدار گيرايي پايين مياد.
به اين نتيجه مي رسن كه جوييدن زياد پاعث زخيم شدن همون رگ ميشه.
ميان فكر مي كنن چيكار كنن كه انسان دائم در حال خوردن و جوييدن باشه بدون اينكه سير بشه و دست از خوردن بكشه.
بهترين راه براي اجراي نقشون ادامس هست.
ميان ادامس رو به مقدار نصف و شايد يك سوم مبلغي كه براشون در مياد وارد جهان سوم مي كنن تا با استفاده از اين روش بدون اينكه خود جوون بفهمه از مقدار گيرايي او كم كنن و در بعد وسيع تر جلوي پيشرفتشون رو بگيرن.
جوون مي بيني؟
مي بيني چطور مشغمولمون كردن به حواشي و برامون چه سرگرميهايي درست كردن و خودشون دارن رو دين ما بررسي مي كنن و دنبال علت امر و نهياي دين ما مي گردن.
مي دوني رفتن دنبال اينكه ببينن چرا اسلام حجاب رو واجب كرده و مي رسن به اينكه نكته كه موي زن داراي اشعه اي هست كه نگاه رو به خودش جلب مي كنه. و بعد اومدن بي حجابي و بد حجابي رو من و تو القاء كردن تا تو فساد و كثافت غرق بشيم.
تا پسر ما نگاهش به زن و دختر زيبا و جوان بيفته، غريزش تحريك بشه و بره دنبال دل مشغوليايي كه ديگه به او فرصت نده تا دنبال كسب علم و پيشرفت بره و زماني كه خيالشون از جانب جوون مسلمون راحت شد كه هيچ خطري از جانب او تهديدشون نمي كنه راحت به تحقيقاتشون بپردازن و از همين دين ما استفاده كنن.
مي بيني؟
مي بيني! اهميت تو و جوونيت و استعداد و تواناييت رو اونا خيلي خوب مي دونن… در حالي كه تو بايد قدر خودت رو بدوني.
مي بيني! براي گرفتن جوونيت چه برنامه و نقشه ها و تحقيقاتي مي كنن بدون اينكه خودت بفهمي.
اونا اهميت اسلام و مسلموني و قواعد اسلام رو خيلي بهتر از من و تو درك كردن.
مي بيني! چطور از اسلام من و تو براي پيشرفت خودشون استفاده مي كنن در حاليكه تو اسلام رو عامل املي و عقب موندگي مي دوني.
به غير از نماز و روزه و حج و حجاب و مسجد چقدر درباره اسلام مطالعه داريم؟!
يه استاد زيان داشتم كافر بود اما قران رو با تفسيرش حفظ بود.
چرا من و تو اينجوري نباشيم؟!
چرا اينقدر غافليم؟!
بحثمون منحرف شد.
برگرديم به بحث
اما اين رو بگم همش جوون مقصر نيست.
همش دولت مقصر نيست.
اگه پدر و مادري ميگه جامعه خرابه با زبون بي زبوني ميگيه خودم خرابم.
جامعه تشكيلي از من و توست.
آهاي پدر و مادرها نگيد جامعه خرابه. جامعه تشكيلي از شماهاست. شماها دور هم جمع شديد تا جمع و جامعه اي به وجود اومده.
شما رو به حضرت عباس بريد درباره دين مطالعه كنيد. اسلام واقعي رو به خورد بچه هاتون بديد نه اسلام سليقه اي رو.
بچه هاتون رو دين گريز تربيت نكنيد.
بچه هاتون رو دين گريز وارد جامعه نكنيد.
آهاي قشر مذهبي و روحاني و مبلغ و … شما رو به حضرت عباس بس كنيد.
دل رو رها كنيد اصل رو بچسبيد.
خود محوري رو بزاريد كنار، اسلام رو محور كنيد.
كجاي اسلام خشونت داريم. كجاي اسلام بدخلقي داريم.
آهاي جوون بسيجي، كي از تو خواسته برخورد كني؟!
اگه داد رهبر رو مي زني. رهبر خودش با بغض گلو تو جمع بسيجي داد زد اگه عكس من رو پاره كردن حتي اگه سوزوندن شما سكوت كنيد. انرژيتون رو ذخيره كنيد.
يعني اهاي بسيجي كه مي خواي از من دفاع كني. اين دفاع كردن نيست، داري از پشت خنجر مي زني.
مي خواي دفاع كني نيروت رو ذخيره كن درس بخون، مسلح به سلاح علم شو. نه اينكه خشونت كني، نه اينكه برخورد كني نه اينكه…
آهاي بزرگترايي كه داد جوون و دين مي زنيد شما رو به فاطمه زهرا س بس كنيد.
آهاي روحاني و مبلغ و مذهبي و سپاهي و بسيجي … بس كنيد.
شماها افرادي هستيد كه تو جامعه اين نيروهاي جووني رو بايد بشناسيد و اين نيرو رو جهت بديد.
شما رو به فاطمه زهرا س بس كنيد.
تا يكي سر بلند كرد گردنش رو نزنيد به جرم اينكه او بالا رفت و تو نرفتي.
اگه دردتون دينه.
اگه دادتون داد جوونه.
اگه غصتون مقام و پول و دنيا نيست.
چه تو بري بالا چه او بره.
دستش رو بگيريد، نه اينكه تو سرش بزنيد.
ما قشر جوون هم به فاطمه زهرا س خسته شديم از بس كه بايد شاهد زد و خوردهاي دنيوي شما باشيم.
ما قشر جوون هم كم كم داريم راهمون رو گم مي كنيم.
ما قشر جوون هم ديگه داريم از دين خسته مي شيم.
و گناه همه دين گريزي ما دينداري هاي توام با دلداري و خود محوري شماست.
مگه روحاني محبوب كم داريم؟
مگه مذهبي محبوب نداريم؟
مگه بسيجي عالم نداريم؟
داريم.
اما از بس يه عده خراب كردن و 4 نفر ديگه بايد چوب خرابكاري اونا رو بخورن خوبها هم در هاله ابهام قرار گرفتن.
چرا اينقدر در پي خراب كردن همديگه هستيد. چرا اينقدر دنبال اين هستيد كه يه جوري سر رقيبتون رو زير اب كنيد.
بابا بسه ديگه.
چرا چهارتاي ديگه بايد چوب ندونم كارياي شما رو بخورن.
دو تا ادم حسابي كه رفتن مطالعه كردن، تحقيق كردن، بررسي كردن، كار كردن، و دارن كار مي كنن.
شماها هم پشتشون باشيد.
اشتباهاتشون رو علم نكنيد.
در پي رفع اشتباهات باشيد.
اگر داره كار مثبت مي كنه خب پشتش باش و خطاها رو گوشزد كن تا مثبت تر كار كنه. نه اينكه به خاطر اشتباهي در صدد محو او از صحنه باشي.
الان تو نت اقاي نوريجاني هستن كه توي يك روم با عده اي از دوستان روحانيشون فعاليت مي كنن و چقدر هم مثبت دارن قدم بر ميدارن.
در شيراز اقاي انجوي نژاد رو داريم با كار وسيع فرهنگي و فعاليت هاي عالي و مثبتشون.
اقاي پناهيان رو داريم با ابتكار ويژه در ارائه و تبليغشون در دين.
اقاي نقويان رو داريم با اون صحبتها جوون پسند و دلنشينشون.
اقاي اقا تهراني رو داريم يك دانشمند به تمام معنا با صحبتهاي بسيار شيرين و علميشون.
مهمتر از همه
اقاي قرائتي رو داريم با اون مغز متفكر و ابتكار و نبوغشون.
چند تا از اينجور ادمايي رو من بشمارم.
در حالي كه اشتباه عده اي باعث محجور موندن عده اي ديگه ميشه.
اشتباه عده اي باعث دوري گزيدن از عده اي ديگه ميشه.
تو رو خدا، تو رو به امام زمان بس كنيد.
اينقدر عيب و ايراد همديگه رو نگيريد. مگه غير از اينه كه انسان جايز الخطاست. عزيز من ما 14 تا معصوم داشتيم و السلام و عليكم و رحمه الله. اوني كه پيغمبر بود ترك اولي داشت ديگه چه برسه به من.
خطاها رو گوشزد كنيد نه اينكه علم كنيد.
اينقدر اسلام سليقه اي رو به جوون القاء نكنيد.
اسلام دل شما نيست،
مسئوليد به خدا…
قسمي از اين دين گريزيها بر دوش شماست.
خواسته دل من و تويي باعث شد تا در برابر ارتكاب گناه طرف مقابلمون عكس العمل فيزيكي يا برخورد تند و خشني نشون بديم غافل از دو نكته:
اول اينكه وقتي شخص گنهكار از يه فرد به اصطلاح مذهبي و دين دار چنين چهره اي از دين را مي بينه مطمئنا كينه و كدورتي در او ايجاد مي شود كه:
-
به فكر انتقام مي افته.
-
از افراد دين دار كناره مي گيره.
-
با اولين برخورد محبت اميز از مخالف سريع جذب مي شود.
و نكته دوم اينكه غافليم از اينكه ما هم يك گنهكاريم مثل او. اگر خدا نسبت به من عنايت داشته و صفت ستار العيوبي خودش رو نسبت به من اعمال داشته دليل بر جريح شدن من نسبت به فعل گناه ديگران نيست.
در قسمتهايي از ايران اقليت هاي مذهبي زندگي مي كند كه يكي از اين مذهبها دين يهود است.
افرادي كه با اين قشر رابطه دارن كلهم مجموع بر اين عقيده اند كه يهود افرادي بسيار مهربان و خوش رويي هستند.
هر چند اين سياستي براي جذب است. اما من نوعي نه با برخورد خشن يك فرد دين دار، چهره آرام و مثبت دين را خواهم ديد و نه با اخلاق خوب و زيباي يهود سياست خوابيده در پشت اين زيبايي را درك مي كنم.
خدا زيباست. انسان زيبا را افريد. انسان زيبا، زيبا پسند است و به دنبال زيبايي. و خيلي سريع جذب زيبايي ها مي شود.
و اما نكته اي كه خيلي از آن غفلت مي شود اينست، كه:
عمل ما تبليغ دين ماست.
زماني كه من چادر را به عنوان حجاب انتخاب مي كنم به عنوان فرد مذهبي و دين داري در جامعه مطرح مي شوم كه افراد از من انتظارات و توقعات ويژه اي را خواهند داشت.
بنابراين بايد دقت كنم به عنوان يك فرد ديندار در جامعه زيبا قدم بردارم، زيبا سخن بگويم، زيبا عمل نمايم، زيبا درس بخوانم، زيبا بخندم، زيبا گريه كنم، زيبا…
اما متاسفانه اكنون …
چه گويم كه نا گفتنش بهتر است.
در دين گريزي بالاترين در صد مسئوليت بر دوش افرادي است كه به عنوان دين دار مطرح مي شوند و عمل آنها در جامع باعث جذب و دفع شده است، مي باشد.
عمل پيامبر ص، حضرت علي ع، مالك اشتر و خيلي از ائمه و صحابه، خود براي ما الگوييست كه عمل مهمترين و اثر گذارترين شيوه تبليغ است چرا كه در قبال برخورد زشت و توهين آميز افراد مخالف با روي خوش و يا سكوت باعث تحول اساسي در وجود آنها گشته اند.
اما افسوس كه از دين و دين داري تنها نام آن را براي خود به عاريه گرفته ايم و خواسته يا ناخواسته دل را نيز با آن مخلوط كرده ايم و چهره اي از دين عرضه نموده ايم كه …
و واي بر كسي كه بر روي پرونده او به جاي مهر دينداري، مهر دلداري (خود محوري) خورده شده باشد. واي بر او…
بسي خسته نباشيد از خواندن
حالا نظر شما چيه؟
صلوات هم يادتون نره
التماس دعا
يا علي
ارسال در : از گوشه و کنار