فهرست مطالب
آمار بازدیدکنندگان
آرشیو مطالب در دسته بندی ‘تربیتی’

نقش خانواده در گرایش کودکان و نوجوانان به نماز

با توجه به ارزش و قداست خانواده در می‏یابیم که: خانه، اولین مدرسۀ تربیت اخلاقی و دینی است و کودک به تدریج بر اساس مشاهدات روزمره، پایه‏های اخلاقی خود را پی‏ریزی می‏کند. در محیط خانه کودک تعالیم خوب و بد را فراگرفته و  زیربنای اخلاقی او شکل می‏گیرد. کودک مثال نهال تازه‏ای است که هر طور او را پرورش دهیم، رشد می‏کند و  نیز آنچه را که  بطور منظم در محیط خانه می‏بیند، نسبت به آن انس پیدا می‏کند. مشاهده آداب دینی و عبادات مذهبی بویژه نماز که در شبانه‏روز بطور منظم از  طرف بزرگترها در محیط خانه رخ می‏دهد، در ذهن و روان کودک نقش می‏بندد.

با توجه به حس تقلیــد کودک، مشاهده می‏شود که او با شروع سال دوم زندگی، از حرکــات والدین تقلیــد می‏کند. اگر انجـام این حرکات با نوازش و تشویق والدین همراه باشد، بر رغبت کودکان می‏افزاید. وقتی مادر چادر نماز بر سر می‏گذارد و به نماز می‏ایستد، دختر4 ساله دوان دوان به سراغ چادر یا روســـری خود رفته و آن را بر سر می‏کشد و مانند مادرش به رکوع و سجود می‏رود.

اگر مادر پس از اتمام نماز یک شکلات یا هدیه به کودک دهد، سبب تقویت روحیه نماز خواندن در کودک می‏شود. وقتی کودک بزرگتر می‏شود، از رفتن به کلاس‏های مذهبی‏ای که بصورت قصه و زبان ساده  دین را توضیح دهد، استقبال می‏کند. بنابراین به والدین توصیه می‏شود زندگی انبیاء و داستان‏هایی در مورد نماز را برای کودک خود بازگو کنند.

وقتی کودک خردسال بر اساس تقلید و الگوبرداری از والدین و دیگران، خود به رکوع و سجود می‏رود و حرکات و افعال یک نمازگزار را انجام می‏دهــد و بر اثر تقویت و تشویق، میل و گرایش به نماز در او نیرومند می‏شود، می‏توان اقامه نماز به صورت جماعت را در او قــوت بخشـید. والدینی که اهل عبادت و نمـاز هسـتند، مواقعی که اقوام دور هم جمع می‏شوند، نماز را به جماعت در خانه برگزار نمایند و با خوش رویی، فرزندان خود را به نماز دعوت کنند. به تـــدریج این فـرضیه را می‏توان از منـــزل به مسجد محل کشانید و بدین ترتـیب است که خانواده به نحو احسن می‏تواند فرزند خود را در گرایش به نماز یاری و کمک نماید.

قرآن می‏فرماید: "ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر". "نماز انسان را از فحشاء و منکر باز می‏دارد."

(سورۀ عنکبوت، آیۀ 45)

در جای دیگر می‏فرماید: "اقم الصلاة لذکری". "نماز را برای یاد و توجه من به پا دار."

(سورۀ طه، آیۀ 14)

و در جای دیگر می‏فرماید: "و انما للکبیرة الاعلی الخاشعین". "نماز بار سنگینی است مگر برای افراد خاشع."

(سورۀ بقره، آیۀ 45)

پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرموده‏اند:

"رکعتان من عالم خیر من سبعی رکعة من جاهل". "دو رکعت نماز عالم، بهتر از هفتاد رکعت نماز جاهل است."

در حدیث است: "نماز را در وقتش چنان بخوان که گویا آخرین نماز توست و تو بعد از نماز با دنیا خداحافظی می‏کنی."

( بحار الانوار، ج/84، ص/223)

حضرت علی علیه السلام فرموده‏اند:

"لاقربة بالوافل اذا اضرت بالفرائض". "هرگاه نمازی مستحب به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت موجب قرب به خدا نخواهد بود."

(الحیاة، ج/1، ص/318) ( پرتوی از اسرار نماز محسن قرائتی، ناشر: ستاد اقامه نماز، پائیز 1386، صحفه 26).

 (مقدمه)

از آنجایی که روح پرستش از همان ابتدای خلقت انسان در نهاد او جای گرفت، انسان همواره به دنبال پناهگاه مطمئنی بود تا بتـواند به معبـود خویـش دست یابد. روح او خـدا را جستجـو کرد و در حال نماز خواندن، پی به خدا برد. الکسیس کارل فرانسوی می‏نویسد:

( نیایش در مرحلۀ عالی‏تر خود از سطح درخواست و عرض حال، فراتر است.)

نماز به قدری فضیلت دارد که حتی زمانی که پیامبر(ص) صاحب کوثــر شد، برای تشکـر و قدردانی از خداوند متعال، راهی را جهت شکر‏گـــزاری از او طلبید. خداوند فرمود: نخست نمــاز بخوان و بعـد از آن قربانی کن و به مستمندان ده.

جنبه‏های تربیتی نماز، بخشی است که تاثیرات قابل مشاهده نماز را بیان می‏کنند. این تاثیرات عبارتند از:

1ـ تهذیب اخلاق                                                 2- روح خوش‏بینی                                                     3- تکرار نمازها

اعمال مذکور در شبانه‏روز باعث بروز حالات معنوی در انسان نمازگزار می‏گردند.

در مورد اینکه چگونه کودک به نماز علاقه و گرایش داشته باشد و آن را انجام دهد، می‏بایست از ابتدای حیات کودک دقت لازم صورت گیرد. نوع انتخاب همسر نیز خود می‏تواند در زمان شکل‏گیری فرزند، نقش مهمی داشته باشد؛ چراکه کودک بیشترین ساعات خود را درخانه و با مادر سپری می‏کند. وقتی که این قضیه با دقت صورت گیــرد، کودک از همان سنین اولیه، تقلید اعمال دینی بویژه نماز را در رفتار پدر و مادر جویا می‏شود.

برخی از کودکان در سنین 2 الی 3 سالگی و برخی از 4 سالگی این حس را بروز می‏دهند. البته در 6 سالگی به عینیت می‏توان آن را مشاهده کرد. زمان آغاز نماز خود سخنی جداگانه است. در خاندان اهل بیت(ع) کودکان از 5 سالگی نماز می‏خواندند؛ اما در افراد عادی کودکان باید از سنین 7 سالگی به خواندن نماز بپردازند. علت آن هم این است که کودکان تا سن 7 سالگی باید بازی کنند.

(ماهنامه پرورشی تربیت وزارت آموزش و پرورش، شماره 10و11، تابستان 1383، صفحه 19)

بنابراین ما خانواده‏ها باید سعی بر آن داشته باشیم که از همان اوان کودکی فرزندانمان را با نماز آشنا سازیم؛ زیرا سعادت و خوشبختی آنان مهمتـر از هر چیز، در خواندن نماز و عمل به دستورات آن است و به این آیه شریفه قـــرآن تمسک جوییم که:

"ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر". و بدین ترتیب آیندۀ فرزندانمان بیمه خواهد شد.

(روش تحقیق)

در این مقاله از روش (جمع‏آوری اطلاعات) کتابخانه‏ای استفاده شده که با مراجعه به کتابخانه‏ها، اطلاعات جمع‏آوری گردیده و علاوه بر اطلاعات طبقه‏بندی شده در میان متن و دو منبع (گفتار فلسفی کودک) اثر روان شاد فلسفی و نشریۀ ماهنامۀ پیوند سازمان مرکزی انجمن اولیاء و مربیان، آبان ماه 1385، شماره 325، صفحه 21، از مجلات: رشد ـ تربیت ـ پیوند که در کتابخانۀ مدارس موجود بوده، مطالب و اطلاعات جمع‏آوری و سپس با استفاده از روش توصیفی جمع‏بندی گردید.

(محدودیت‏های تحقیق) 

ـ دسترسی مشکل به منابع موجود در کتابخانه‏های مختلف شهر و سخت‏گیری مسئولین آن مکان‏ها در امانت دادن کتاب‏های مختلف.

ـ کمبود دقت با توجه به گستردگی موضوع مقاله.

ـ وجود مشغلۀ زیاد برای فرهنگیان بخصوص فرهنگیان خواهــر که چندین مسئولیت را در کنار هم دارند و فرصت کافی برای انجام بهتر تحقیق را ندارند.

(تعبیراتی از نماز در قرآن)

ـ نماز خواندن ارتباط با خدا پیدا کردن است.

ـ نماز به جهان ماورای طبیعت راه یافتن و به خداوند بزرگ ایمان داشتن و تنها در برابر او سر تعظیم فرود آوردن است.

ـ نماز سخن گفتن با خدا و سرانجام به افکار و رفتار و کردار رنگ خدایی دادن است.

ـ نماز هر گونه عوامل اضطراب و دلهره را از بین برده و دل را از آرامش کامل برخوردار می‏سازد.

ـ نماز خود را ساختن و برای جنگیدن با دشمن آماده نمودن است.  

ـ نماز یک وظیفۀ ثابت و معین برای مؤمنان است.

ـ نماز انسان را در برابر گناه بیمه می‏کند و نیز زنگار گناه را از آیینۀ دل می‏زداید.

ـ نماز عمل موثری برای مبازره با شرک و وسیله‏ای برای طرد هر گونه وسوسۀ شیطانی از دل و جان آدمی است.

ـ نماز خواندن و بر آن شکیبایی و استقامت ورزیدن برای انسان و خانوادۀ او مایۀ پاکی، صفای قلب، تقویت روح و دوام یاد خداست.

ـ نماز سمبل پیوند با خالق است. قدرتمندان با تقوا، هرگز دست از آن برنمی‏دارند.

ـ نماز انسان را به تجارت آخرت که کساد در آن نیست، امیدوار می‏سازد.

ـ نماز ستون دین، پیوندخلق و خالق، مربی نفوس، معرج مؤمن و نهی کننده از فحشاء و منکر است.

ـ نماز‏گزارانی که به نماز خودشان تداوم می‏بخشند، بندگان شایستۀ پروردگار هستند.

(روزنامه نگاه، شماره282، نیمه اول آذر ماه 1385)

( اهمیت نماز و جایگاه آن در رفتار اولیاء خدا)

ـ حضـرت عیسی(ع) در گهواره فرمودند: خداوند مرا تا زنده هستم، به نمـــاز و زکــات سفارش کرده است.

(سورۀ مریم، آیۀ 31)

ـ امام حسین(ع) حتی در ظهر روز عاشورا در میدان مبارزه و در برابر تیرهای دشمن هم نماز را رها نکرد.

ـ حضرت ابراهیم(ع) همسر و کودک خویش را در بیابان‏های داغ مکه که آن هنگام هیچ آب و گیاهی نداشت، مسکن داد و گفت: خدایا تا نماز به پا دارند.

(سورۀ ابراهیم، آیۀ 37)

ـ پیشوایان معصوم ما علیهم السلام، هنگام نماز رنگ خود را می‏باختند و می‏فرمودند: وقــت ادای امانت الهی و حضور در پیشگاه خداوند متعال است.

(بحارالانوار، جلد 81)

ـ گرچه بعضی نماز را به طمع بهشت یا ترس از عـذاب جهنم می‏خوانند، اما امیرالمؤمنین علی(ع) نماز را نه برای تجارت یا سپری از آتش، بلکه به خاطر شایستگی خدا برای عبادت انجام می‏داد.

(نهج البلاغه، حکمت 237)

""" برای اهتمام به این برنامه سازنده، اسلام به پدران و مادران سفارش کرده که اطفال خود را قبل از بلوغ مثلاً از سن هشت سالگی به هر نحو که می‏توانید وادار به نماز کنید و گاهی هــم به خاطـر بی‏اعتنایی‏شان، از خود خشونت نشان دهید."""

(محسن قرائتی (پرتوی از اسرار نماز)، ناشر: ستاد اقامه نماز، پاییز 1383، صفحه82)

(چگونه کودکانی متدین تربیت کنیم)

در ارتباط با تربیت دینی و رشد اخلاقی کودکان، باید خود والدین عامل به واجبات و دوری کننده از محرمات باشند. با زبان ساده و کودکانه و به تدریج، نگرش دینی مطلوب را در آنها بوجود آورند و توجـه آنها را به جهان آفرینش و آفرینندۀ عالم جلب کنند. در این زمینه توجه به نکات  زیـر ضروری به نظر می‏رسد: 

1ـ خانواده در تفکر اسلامی، جایگاهی بسیار رفیع دارد. برخی امور در خانواده مهم و بعضی اهم‏اند؛ اما اموری است که با واژه اهم نیز نمی‏توان جایگاه آن را معلوم کرد که از جملۀ این امور تربیت دینی است. تربیت دینی قبل از عوامل دیگر از درون خانواده ریشه می‏گیرد و از طریق تاثیر گذاری خانواده تکوین می‏یابد. 

2ـ صفاتی که بویژه به وسیلۀ مادر به فرزند منتقل می‏شود، اکتسابات بعدی او را در زندگی جهت می‏دهد، در واقع بخش سخن بر ذات و تکوین و نوع رحمی است که کودک در آن شکل پیدا کرده است.

3ـ آغاز خلقت انسان که در کرۀ زمین با خانواده شروع شده، در واقع نشانگر این است که خانواده رکن عالم هستی بوده و خانواده است که به کل هستی جهت می‏دهد.

"""از نکات فــوق در می‏یابیم که در طـول زندگی انسان، هیچ یک از نهادها، سازمان‏ها و عوامل اثـرگذار بر انسان، نمی‏توانند با خانواده و اثرگذاری آن بر کودک (انسان) برابری کنند. والـدین به اندازۀ قابلیت‏ها و شایستگی‏های خود می‏توانند محصول با ارزشی از جهات مختلف به خصوص رشــد دینی، تربیتی و اعتقادی به یادگار بگذراند. خداوند در قرآن به پاس این ارزش و اهمیت، حقوق والـدین را در کنـار توحید و خداشناسی قرار داده است."""

(سورۀ اسراء، آیۀ24)

با توجه به ارزش و قداست خانواده در می‏یابیم که خانه اولین مدرسۀ تربیت اخلاقی و دینی است و کودک به تدریح بر اساس مشاهدات روزمره، پایه‏های اخلاقی خود را پی ریزی می‏کند.

در محیط خانه کودک تعالیم خـوب و بــد را فرا گرفته و به این ترتیب زیر بنای اخلاقی او شکل می‏گیـرد. کودک همانند نهال تازه‏ای است که هر طور او را پرورش دهیم، همان گونه رشد می‏یابد.

(سادات محمد علی (رفتار والدین با فرزندان) انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، سال1382)

خانه، پرورشگاه اطـفال است؛ بنابراین اگر والدین و سایر اعضای خانواده دارای روش صحیح و اخلاق نیک باشند، کودکان خوب و به دنبال آن انسان‏های بزرگ، افــراد متعهد و فعال تربیت شده و به جامعه تحویل داده می‏شود و بالعکس. لازم به ذکر است که اسلام پدران و مادران را در امر تربیت دینی و اخلاقی فرزندان خویش مسئول می‏داند.

پیامبر اکرم(ص) در اینباره می‏فرماید:

"ادبوا اولادکم فانکم مسئولون"."( سفینةالبحار ـ ماده ادب)"

حضرت علی(ع) نیز فرموده‏اند:

"اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم." "بحارالانوار، جلد23، صفحه 114"

تربیت دینی کودک در دوران قبل از دبستان، محدود به ایجاد انس به مسائل دینی است. به این معنا که کودک آنچه به طور منظم در محیط خانواده می‏بیند، نسبت به آن انس پیدا می‏کند و همین انس اولیــه، زمینه را بـرای پدید آمدن عادت و انجام فرایض دینی در مراحل بعــدی فــراهم می‏آورد.

مشاهدۀ آداب دینی و عبادات مذهبی بویژه نماز که در هر شبانه‏روز به طور منظم از طرف بزرگترها در محیط خانه انجام می‏شود، در ذهن و روان کودک نقش می‏بندد و با توجه به حس تقلید در او، مشاهده می‏شود که کودک از سال دوم زندگی از حـرکات والدین تقلید می‏کند. اگر انجام این حرکات با نوازش و تشویق والدین همراه باشد، بر رغبت کودک می‏افزاید.

همین تأثیرات روحی و خاطرات شیرین است که در آیندۀ کودک و جهت‏گیری بعدی او بسیار مؤثر خواهد بود.

"""نکتۀ قابل تأکید در اینجا این است که بنا به علایق دینی خود والدین، آنها نباید فرزندانشان را به زیـاده‏خواهی در این زمینه وا دارند. این یک روش صحیح نیست. بلکه بایــد زمینۀ انجـام داوطلبانۀ برخی آداب دینی را برای فرزندان خود فراهم کنند."""

(زرهانی/1385) در زمینۀ رشد عواطف دینی کودکان، می‏توان از ایجاد احساسات مذهبی در آنها استفاده کرد. احساسات مذهبی یکی از عمیق‏ترین گرایش‏های فطری در انسان است که اگر زمینۀ شکوفایی دینی را با دلایل ساده‏ای که برای فرزند قابل فهم باشد فراهم کنیم، قانع و راضی می‏شود.

هرگز نباید ذهن او را با استلال‏هایی که فراتر از درک ذهنی او هستند آشفته ساخت؛ زیرا ظرفیت ذهنی کودک از طریق ارائه دلایل مورد قبولش، جهان بینی او را شکل داده و بینش دینی او را هـدایت می‏کند.

(ملکی حسن (تعلیم و تربیت کودک و نوجوان)، تهران، انتشارات مدرسه)

(نقش خانواده در گرایش کودکان و نوجوانان به نماز )

کودک در خانه به دنیا می‏آید و اولین کسی که با او ارتباط مستمر برقرار می‏کند، مادر و سپس پدر و سایر اعضای خانواده‏اند. نوع اعتقادات و ملاک و معیارهای اخلاقی، خلقی و دینی از والدین به کودک منتقل می‏گردد.

کودک نظرات دینی و اعتقادی خانواده‏اش را می‏پذیرد. ایمان دورۀ کودکی با همۀ پاکی و صفایش ایـن نقیصه را دارد که از آگاهی قوام با تجزیه و تحلیل، سرچشمه نگرفته است؛ بلکه بیشتر جنبۀ انفعال و تأثیر‏پذیری از محیط را دارد و در حقیقت نوعی بازتاب است. با این وجود، تکوین و پیدایش اعتقادات و توأم آن، بستگی به نوع بینش و جهان‏بینی‏ای دارد که درخانواده حاکم است.

به نظر نگارنده، سنگ بنای اولیۀ ایجاد رغبت و انگیزه در گرایش کودک به اعتقادات و متصف شدن وی به مناط و ملاک اخلاقی، از نام و نام‏گذاری آغاز و در طول فرآیند رشد با تقلید، تقویت و با تشویق استمرار یافته و از مرحلۀ نوجوانی به بعد براساس عقل و تفکر در عمق وجود فرد قوام می‏یابد. والدین باید برای فرزندان خود در راه سکونت، نامی نیکو انتخاب کنند.

پیامبر اسلام(ص) می‏فرمایند:

 وظیفۀ پدر نسبت به فرزندش آن است که او را نیکو نام گذارد و به نیکی تربیت کند و به کاری شایسته بگمارد. توانایی کودک است و برایش مسـیر است، از او بپذیرید و آنچه انجام دادنش برای کودک دشوار و طاقت فرساست، از او نخواهید و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکنید.

نتیجه اینکه انتقال ارزش‏ها و مفاهیم اعتقادی و مذهبی به کودک، سبک و سیاق مخصوص به خود را می‏طلبد. به عنوان نمونه نمی‏توان در اثبات وجود خدا برای کـــودک 10 ساله، اصل علیت (برهان استدلالی) را ارائه نمود؛ زیرا او هنوز به مرحلۀ هوش انتزاعی نرسیده تا بتواند درک نماید و همچنین انجام فرایض مذهبی از جمله نماز که امروزه روشی را می‏طلبد که در خور سن و سال کودک باشد.

از نظرگاه علم روانشناسی، می‏توان با استفاده از روش‏های تقلید، تقویت، تشویق و یادگیری ضمنی و مشاهده‏ای و ارائۀ الگوها، آداب و تکالیف مربوط به فریضۀ مقدس «نماز» را به کودک آموخت.

(تقلید)

نظریه پردازان معاصر می‏گویند، تقلید پدیده ایست همگانی و مریوط به هر سنی. توانایی‏ ایست که در ذات نوع بشر وجود دارد و یکی از عوامل موثر در رشد ذهنی نوع انسان، توانایی او در تقلید از دیگران است؛ زیرا تقلید، راه موثری برای یادگیری اعمال جدید است و کودکان بیشتر از سرمشق‏ها یا رفتارهــای دیگران تقلید می‏کنند.

کودکان مایلند از عملی تقلید نمایند که مورد تأیید همه باشد. همین کودک وقتی وارد سومین سن زندگانی خود می‏شود، به جای تقلید از اعمال خاص، از اشخاص خاص تقلید می‏کند. وقتی مادر چادر نماز بر سرمی‏گذارد و به نماز می‏ایستد، دختر بچۀ پنج ساله دوان دوان به سراغ چادر یا روسری خود رفته و آن را بر ‏کشیده و مثل مادرش به رکوع و سجود می‏رود.

(اصل تقویت در استمرار بخشی به خواندن نماز)

مقصود از تقویت، ارائۀ تقویت کننده بلافاصله بعــد از رفتـار است. تقویت کننده‏ها عواملی هستند که برای موجود زنده خوشایندند و همین خوشایندی موجب تکرار عمل بـرای دریافت آن می‏شود. در دورۀ کودکی اول(3 تا 7 سالگی)، کودک وقتی پدر در حال نماز خواندن است، به تقلید از او افعال نماز را انجام می‏دهد و گاهی که پدر در سجده است، از روی بازی گوشی دوران سن خود، به پشت او رفته و سرسره بازی می‏کند.

 پدر بعد از اتمام نماز، باید با ارائه یک هـدیه به کــودک مثل شکلات، سبب تقویت رفتـــار «نماز» در کودک شود.

لازم به یادآوری است که تقویت از نوع سهمی و آن هم نسبتی متغیر داشته باشد. بدین معنا که یک مرتبه پس از دو وعده نماز و بار دیگر بعد از پنج وعده نماز به او هدیه دهد و بار دیگر بعد از ده وعده نماز این کار را تکرار کند. مطلب مهم این که والدین برای تثبیت رفتار کودک «نماز»، باید هدایایی را برای او تهیه نمایند که مورد علاقه‏اش باشند.

در بـرنامۀ تقویت، توجه به اصل پریماک (زمینه روان‏شناسی اتکینسوین و هیلگارد، جلد1) نیز می‏تواند موثر باشد. بدین صورت که هر فعالیتی که جاندار انجام می‏دهد، می‏تواند فعالیتی را که معمولاً کمتر از او سر می‏زند را تقـویت کند. با فراهم آوردن فرصتی برای بازی پس از تکمیل تکالیف نوشتنی، می‏توان توانایی نوشتن را در دانش آمــوزان افزایش داد. این اصل حتی در کودکان سه سالۀ کودکستانی نیز موفقیت‏آمیز بوده است.

با توجه به اصل پریماک، برای جذب کودک به نماز، ابتدا باید علاقه‏مندی او را به چیزی مثل اسباب‏بازی کشف نمود و وقت معینی را برای بازی تدارک دید. سعی شود زمان بازی نزدیک به وقت نماز باشد. وقتی کودک وسیلۀ بازی را از مادر طلب نمود، وی با ملاطفت و مهربانی بگوید که بعد از نماز هر چقدر که بخواهی می‏توانی با آن بازی کنی و بعد از نماز مادر باید به وعدۀ خود عمل کند تا کودک درک کند که پس از انجام یک رفتار مطلوب و پسندیده «نماز»، می‏تواند بازی دلخواهش را انجام دهـد.

نکتۀ درخــور توجه این است که توسل به این اصل روانشناسی در جهت نیرومند ساختن رفتار «نماز»، بـا توجه به اینکه کودک هنوز به سن تکلیف نرسیده، نباید با اجبار، زور و یا تهدید باشد. کودک باید محبت، ملاطفت و نرمخویی والدین را کاملاً حس نماید.

 (داستان پردازی)

یکی از مراحل رشد و تکامل دینی در کودک که می‏توان از طریق آن الگوهای مذهبی را ارائه نمود، داستان‏گویی می‏باشد. به نظر دکتر بنیامین اسپاک (ترجمه دکتر منوچهر مهدوی (تربیت و نگهداری کودک)، انتشارات طلوع):

 در پنج سالگی کودک از رفتن به کلاس‏های مذهبی‏ای که به صورت قصه و زبان ساده دین را توضیح هد، خوشش می‏آید و دوست دارد والدین برایش کتاب بخوانند. به والدین توصیه می‏شود که زندگانی انبیائی را که در قرآن آمده است همچون حضرات ابراهیم و یوسف و … علیهم السلام را انتخاب کرده و برای کودک خود بخوانند.

( اقامه نماز در صبحگاهان)

ایمان در تقویت ارادۀ فـرد نقش مهمی دارد. مؤمن همین که موقع اذان صبح می‏شود، بدون استفاده از ساعت شماطه‏ای یا اینکه کسی او را از خواب بیدار کند، بر می‏خیزد. طی تحقیقی که محققان آلمانی(روزنامه اطلاعات، 26/10/1377) انجام دادند، ارادۀ انسان مهم‏ترین عامل بیدار شدن به موقع می‏باشد. هفته‏نامۀ (فـــوکـــوس) نوشت:

پزشکان دانشگاه (لویک) آلمان این راز را که چگونه انسان سـر ساعت معین از خواب بیدار می‏شود، را کشف کردند. نتیجۀ آزمایش‏ها نشان داد:

حدود یک ساعت قبل از ساعت مشخص بیداری، هورمون‏های (آدرنوکوتروفه) ترشح شده از هیپوفیز در خون افزایش می‏یابد و با این ترشح جسم خــود را برای بیدار شـدن دقیق در ساعت دلخواه آماده می‏کند. نتایج بدست آمـده نشان می‏دهد که ارادۀ بشر حتی در موقع خواب می‏تواند انسان را بطور هدفمند هدایت نماید.

گاهی والدین در هنگام نماز صبح با مشکل دیر برخاستن کودک خود مواجه می‏شوند. هرگز نباید با تندخویی و پرخاشگری فرزند را از خواب بیدار نمود. روش مطلوب برای بیدار کردن، استفاده از ساعت شماطه‏دار است. در حـدود 15 الی 20 دقیقه قبل از اذان، زنگ ساعت به صدا در می‏آید. بعد از زنگ ساعت باید پدر یا مادر به سراغ فرزند بروند و با نوازش و ابراز محبت بگویند: وقت اذان است. هنوز وقت داری، می‏توانی چند لحظه دیگر بخوابی و بعد بلند شـــوی و نمازت را بخوانی.

قابل توجه است که این روش در هـنگام مدرسه رفتن نیز مفید و کارساز است. یعنی برای کودکانی که دیر از خواب بیدار می‏شوند و با تأخیر به مدرسه می‏رسند، بسیار مناسب است.

(نماز جماعت)

وقتی کودک خردسال براساس تقلید و الگوبرداری از والدین و دیگران، خود به رکوع و سجده می‏رود و حرکات و افعال نماز را انجام می‏دهد و بـر اثر تقویت و تشویق، میل و گرایش به نماز در او نیرومند می‏شود، می‏توان اقامۀ نماز به صورت جماعت را در او قــوت بخشید. والدینی که اهـل عبادت و نماز هستند، می‏توانند مواقعی که اقوام دور هم جمع شده‏اند، نماز را به جماعت در خانه برگزار نمایند و با خوشرویی فرزندان خود را به نماز فراخوانند. به تدریج این فریضه را می‏توان از منزل به مسجد محل کشانید. برای این کار پدر باید نزدیکی‏های اذان مغرب، فرزند خود را به پارک ببرد و همین که صدای اذان به گوش رسید، با مهربانی و عطوفت رفتن به مسجد را به فرزند پیشنهاد نماید.

اگر تمایلی از خــود نشان نداد، می‏توان از روش «مدل سازی» استفاده نمود که در روانشناسی کاربردی موثر دارد. یعنی اینکه پدر، کودک دیگری را «که ممکن است پسر همسایه یا هم محلی باشـــد» که با لبی خنــدان به همراه پدرش به مسجد می‏رود را به کودکش نشان دهـد و حتی زمینۀ دوستی آنها را نیز فراهم سازد. در این راستا، همانگی با امام جماعت مسجد محل نیز روش پسندیدۀ دیگری است که ایشان می‏تواند با خوشرویی و با دادن یک هدیه مثل شکلات از او استقبال نماید.

(ماهنامه پرورشی تربیت وزارت آموزش و پرورش، شماره2، آبان ماه 1381، صفحه 27)

(شیوه‏های آشنا سازی و تقید کودکان به نماز )

1ـ شرطی شدن پاسخ:

اگر مراسم مذهبی با وقایع خوشایندی همراه شود، کودک خود به خود به آنها علاقه پیدا می‏کند.

2ـ شرطی شدن عاملی:

 اگر نماز خواندن کودک همراه با پاداش باشد، استمرار و تقویت آن بیشتر خواهد بود.

3ـ طرح سؤال و معمّا:

 رسانیدن کودک به درک و ضرورت استدلال و مجهز شدن به منطق سؤال ابراهیم گونه، تأثیر مهمی در علاقه‏مندی کودک به نماز خواهد داشت.

4ـ دوری از جبر و تحمیل:

 باید آموزش‏های نماز را با توجه به آمادگی کودک انجام داد. اگر این آمادگی روحی و عاطفی میسر نشده باشد، به ناچار از جبر و تحمیل استفاده می‏شود که این قضـیه باعث دلزدگی کودک از نماز می‏شود. تا قبل از سن لازم برای تعلیم نماز که در احادیث 7 سالگی می‏باشد، نباید کودکان را مجبور به یادگیری نمود.

5ـ درونی کردن ارزش‏ها با پند و اندرز:

 در این قسمت باید توجه نمود که از گفتار مستقیم و الفاظ صریح باید پرهیز نمود؛ برای اینکه تأثیر پند و اندرز عمیق‏تر گردد، بهتر است نصایح ما با عمل توأم شود.

6ـ تعظیم و تکریم نماز:

 اگر‏ خانواده و مربیان به نماز اهمیت دهند، ارزش آن در نظر کودک بیشتر می‏شود. پس خانه و مدرسه باید‏ با نگاهی شکوهمندانه به نماز، آنرا تکریم نمایند.

7ـ بیان قصه‏ها و نمایش خاطره‏های زیبا در ارتباط با نماز:

قصه، شعر و نمایش می‏تواند با توجه به نوعی جذبه و کشش که در آن دیـده می‏شود، کودکان را به سمت نماز جذب نمایند. کودکان همیشه دوست دارند همۀ مسائل را مسـتقیماً نفهمند؛ پس از راه داستان، شعر و نمایش می‏توان به راحتی کودکان را به نماز خواندن واداشت.

8ـ توجه به توانمندی‏های کودکان و نوجوانان در اقامۀ نماز:

رسیدن به مرحلۀ رشد اولیه و لازم، می‏طلبد که اصول نماز به کودک گفته شود؛ اما در این میان باید قدرت تحمل کودک و توان او را در نظر گرفت. اگر نماز را پیش او بد جلوه دهیم، یعنی بیش از توان او بخواهیم که به عبادت بپردازد، این تفکر در کودک ایجاد می‏شود که نماز کار سختی است.

9ـ ارائۀ الگوی مناسب:

کودکان از همان سنین اولیه، کار الگوسازی را انجام می‏دهند. والدین و مربیان باید مواظب رفتار خود باشند و سعی کنند در کنار خواندن نماز، با داشتن خصلت‏های نیکویی چون ایثار، گذشت، محبت و  …، آگاهی لازم را به کودکان انتقال دهند.

10ـ نقش خانواده:

خانواده به عنوان جایگاه زیست اولیۀ کودک، مهمترین نقش را در تربیت کودک دارد. آمادگی کودک نیز از محیط خانواده آغاز می‏شود. اگر خانواده به امری چون: معطر کردن لباس، استفاده از لباس پاکیزه در هنگام نماز، برپایی جماعت در خانه، اختصاص دادن مکانی به عنوان مکان نماز در خانه، اذان گفتن یکی از اعضای خانواده، بردن کودکان مخصوصاً در اعیاد مذهبی به مساجد و اماکن مربوطه، برگزاری نماز جماعـت با مهمانان در خانه، بازی و سرگرمی ضمن آموزش دادن و هدیه دادن، برگزاری جشن تکلیف و اهتمام فرزند، انتقال فرهنگ نماز را به کودک در مسیر راحتی قرار خواهد داد.

11ـ برگزاری جشن تکلیف در خانواده:

باید در خانواده‏ها همانطور که به جشن تولد کودک اهمیت می‏دهند، به جشن تکلـیف او نیز اهمیت دهند. جشن تکلیف می‏تواند خاطرۀ خوشایندی از نماز در ذهن کودک ایجاد کند. خداوند یکی از ایام‏الله را روز به تکلیف رسیدن کودکان می‏داند.

(ماهنامۀ پرورشی تربیت، شماره 10و11، تابستان 1383)

(نتیجه‏ گیری)

نماز رکن اصلی دین است و باید اصلی‏ترین جایگاه را در زندگی مردم داشته باشد. حیات طیبۀ انسان در سایۀ حاکمیت دین خدا وقتی حاصل خواهد شد که انسان‏ها دل خود را با یاد خدا زنـده نگهدارند و به کمک آن بتوانند با همۀ جاذبه‏های شر و فساد مبارزه کنند و همۀ  بتها را بشکنند و دست تطاول همۀ شیاطین درونی و برونی را از وجود خود قطع کنند.

این ذکر و حضور دائمی فقط به برکت نماز حاصل می‏شود. نماز در حقیقت پشتوانه مستحکم و ذخیرۀ تمام نشدنی در مبارزه‏ای است که آدمی با شیطان نفس خـود که او را به پستی و زبونی می‏کشد، دارد. انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصه‏های خطر محتاج‏تر.

((یکصد و چهارده نکته درباره نماز)، محسن قرائتی، ناشر طرح اقامه نماز، پاییز 1372، صفحه11)

کودکان امانت‏های الهی هستند که در دست والدین خود قرار دارند. پس برای حفاظت از آن‏ها از فسادها و انحرافات فردی و اجتماعی، باید آنان را به دستاویزی محکم متصل نمود. اعمال عبادی باعث می‏شوند که کودک در برقراری روابط اجتماعی نیز موفق باشد.

اگر نماز را به خوبی در وجود کودک رشد دهیم، حالات مذهبی در او پایـدار می‏شوند. همان طور که می‏دانیم، ابتدا با تقلید، نماز را می‏آموزد؛ اما هر چه بالاتر می‏رود، این حالات مذهبی در او ملکه شده و گاهی ترک آن مـوجب اندوه کودک می‏شود.

رفتارهای عبادی باعث می‏شوند تا روح کودک قانع شود و از انجام نماز به لذت روحی خاصی بـرسد. این لذت ممکن است گاهی اوقات با دیدن نماز دیگران نیز بروز کند؛ چـــراکه امام حسین(ع) بارها و بارها از عبادات مادر خود لذت می‏برد و اگر از همان دوران طفولیت کودک شروع به خواندن نماز نماید، این فریضه در وی ملکه می‏گردد و تا آخر عمر به ادای ایـن فریضه ادامه خواهد داد و بیمۀ او در تمامی عمر از فحشاء و منکر خواهد بود.

 

منبع – ابنا

نماز و خانواده

بسم الله
بررسی آثار تبلیغ كلامی صرف در دو حیطه خانواده و جامعه >نماز و خانواده

نماز از اركان متعالی و از رشته های مستحكم ارتباطی میان صانع و صنع در دین مبین اسلام است. ارتباط اهل راز با خداوند، از خود دور شدن و به خداوند نزدیك شدن، همه و همه با انجام مراسم ویژه ای به نام نماز امكان پذیر است. اگر انسان بداند نماز چیست؟ آثار و نقش آن در زندگی بشری چگونه است؟ تفاوت انسان نماز گزار با انسان كاهل یا تارك نماز چیست؟ و نیز بداند كه انسان می تواند هویت اصلی خویش را در ارتباط با معبود منسجم و آن را دریافت كند. غفلت از نماز را یك خسران مادی و معنوی می داند.
آری، نمازگزار خود را در دنیا بدون تكلیف و سرگردان نمی داند و با اندیشه در اهداف زندگی، مشغول برنامه ریزی برای آینده می شود. اعتقاد به خداوند را به عنوان حلال مشكلات برای رسیدن به آرامش در بحران می داند آن را تجربه و درك می كند. از سوی دیگر بی توجهی به نماز از سوی محیط و نیز خود فرد، روح طغیان گر و عصیان گر را تقویت می كند و سهل انگاری در دیگر امور را نیز خوب می داند. پیامبر اكرم(ص) می فرمودند: «كودكان خود را از كودكی به نماز وادار كنید.» و امام صادق(ع) نیز می فرمودند: «پیش از این كه محوری گمراه كننده بر فرزندان غلبه كند آنها را با جریان های دینی آشنا كنید.» و هم آن كه ایشان فرموده اند: «از سنین میان ۶ تا ۷سالگی، كودك را به نماز وادار كنید و در ترك آن، او را مؤاخذه كنید.»
این دستورات، اهمیت دوره نوجوانی و كودكی را در شكل گیری های مذهبی و اجتماعی یادآوری می كند. میان زندگی اجتماعی و سیاسی انسان و زندگی معنوی و فردی او تعاملی عجیب وجود دارد. به طوری كه بی نمازی یك نوجوان یا جوان می تواند در دزدی، رشوه خواری و نیز اعمال ناهنجار اجتماعی مؤثر باشد و انجام این رذایل نیز بر حیات نماز و روحانیت آن، تأثیر متقابل دارد.
اسلام بیش از ۱۴قرن پیش، پرچم هدایت بشریت را به دست گرفته، آنها را كه خواستار سعادت هستند به زیر لوای خود فرامی خواند. اكنون كه در كشور ما نوای اسلام سر داده می شود و به بركت این آئین مقدس، قدم در راه رقابت های جهانی می گذاریم، چرا برخی از افراد به ویژه جوانان به رفتارهای دینی از جمله نماز، كم رغبتی نشان می دهند! چه علتی موجب نفوذ بی رغبتی واجباتی نظیر نماز در دل جوانان و نوجوانان می شود!
در این مقاله به بررسی آثار تبلیغ كلامی صرف در دو حیطه خانواده و جامعه می پردازیم.
۱) خانواده
خانواده نهاد مقدس و امنی است كه هر جامعه ای راسازمان دهی و پی ریزی می كند و سلامت و سعادت هر جامعه به داشتن كانون گرم و سالم خانواده بستگی دارد. انتقال ارزش های اخلاقی و دینی در هر جامعه در وهله اول به عهده خانواده است. در خانواده ای كه میان والدین و فرزند، ارتباط فرهنگی، متزلزل می شود، فرزندان این خانواده دچار بی هویتی فرهنگی و سردرگمی می شوند. عوامل اجتماعی زیر می تواند تبلیغات مثبت برای گسترش و تعمیق نماز در جامعه را كم اثر كند :
الف ) اعتقاد نداشتن به تدین
درخانواده هایی كه در آن ها مقوله ای به نام دین هویت ندارد، اگر فرزندی وجود داشته باشد چه انتظاری می رود كه برخلاف فكر و اندیشه پدرومادرش به اموری نظیر خدا، قیامت و … معتقد شود. عضو این خانواده از جمعیت نمازگزار، قیام، سجود و ركوع شان لذت می برد ولی باز پایش در رفتن می لنگد. انسانی كه معتقد به خدا و قیامت نیست لزومی نمی بیند كه شبانه روز چند نوبت نماز بخواند یا روزه بگیرد و به فكر جواب دادن به پاسخ و پرسش های قیامت هم نیست. پدر و مادر بی ایمان و بی اعتقاد كانون اصلی پرورش فرزندان بی اعتقاد هستند.
ب ) توجه نكردن به مقوله تربیت اخلاقی
چه بسیار والدینی كه به تربیت جسمی فرزند اهمیت می دهند اماچشم از تربیت دینی فرزندان خود پوشیده اند و اعتقاد دارند كه فرزند باید آزاد باشد. پیامبر اكرم (ص) در این باره فرموده اند: «بدا به حال بچه های دوره آخرالزمان از دست پدر و مادر ایشان، به خاطر این كه پدر و مادرها به فكر دنیای بچه هایشان هستند اما به فكر آخرت آنها نیستند، به فكر تأمین آتیه برای اولادشان هستند، اما به فكر تربیت صحیح، ادب و دین آنها نیستند.» بعد فرمودند: «من بری هستم از این گونه مردم و آنها هم از من بری هستند.» بنابراین هسته اولیه علت بی رغبتی جوانان، ریشه در نحوه نگرش پدر و مادر بر جنبه های رفتارهای دینی دارد.
از سوی دیگر والدینی هستند كه خود، عبادات كاملی دارند اما لزومی نمی بینند كه آنها را به فرزندان منتقل كنند و معتقدند كه هركس در آخرت، خود جوابگوی اعمالش است. این دسته از والدین نه فقط دنیا و آخرت فرزندان را تباه می كنند بلكه آخرت خود را هم نابود می كنند.
پ ) آشنا نبودن با ابزارهای كنترل
خانواده هایی هستند كه خود دین دار و معتقدند و فرزندان متدینی نیز دارند اما پس از آموزش احكام، آن ها را به حال خود رها می كنند. مشغله كاری و امور منزل و اداره موجب این شكاف ارتباطی می شود. در این شرایط عضو خانواده به دور از چشم والدین دستخوش آلودگی می شود. والدین باید با دلسوزی و نظارت مستمر، عقاید و اجرای فرایض الهی را در افراد ریشه دار كنند بنابراین تذكر مداوم كه آن هم دارای شرایط خاص است می تواند آموزش فرایض دینی از جمله نماز و مناجات را بهینه كند.
ت ) سخت گیری و خشونت
زیر فشارهای شدید و كتك قراردادن بچه ها از سوی خانواده ها، سرخوردگی زیادی نسبت به اعتقادات دینی به وجود می آورد، این احساس ناخوشایند برای اقامه ی مناسك دینی ایجاد شده تا جوانی و بزرگسالی ادامه پیدا می كند. امروزه بیش از هر چیز به ابزارهای روانی و اجتماعی جذاب، ساده و مؤثر برای اقامه نماز نیاز داریم آیا فردی كه با آرامش و منطق به نماز خوانده می شود فردا كه لذت عبادت را چشید به نوافل نخواهد پرداخت؟!
ث۰ آموزش نادرست والدین
به طور مطمئن خانواده های مسلمان با آموزش ناصواب فرزندان درباره نماز قصد ستیز با دین را ندارند اما ناخودآگاه به دین ضربه می زنند. بویژه در آموزش دین و دینداری نباید خرافات و عرف را بر احكام دین و روش های منطقی ارجحیت داد.
با جوانان نباید زیاد از عقوبت و عذاب صحبت كرد بلكه باید، بیش تر از ثواب و پاداش های شیرین گفت تا جوانان و نوجوانان جذب نماز شوند.
ه) رفتارهای نادرست
بداخلاقی، بدزبانی و نقاط ضعف رفتارهای دینی خود را بیان كردن، موجب گریز از دین می شود. والدینی كه نماز را هروقت كه كارشان تمام شد، می خوانند و حتی به ظاهر پوشش خود در وقت نماز اهمیت نمی دهند، چگونه می توانند نوجوانان و جوانان را تحت تأثیر مسائل مذهبی قرار دهند؟
۲) جامعه
الف) الگوسازی غلط
برخی از گروه ها، رسانه ها و مطبوعات یك سویه عوامل بیگانه را الگوسازی می كنند.
زمانی كه اندیشه غربی به جای اندیشه اسلامی تبلیغ شود جوان در عمل دچار تزلزل می شود و شاید به سمت اعتقادات غربی هم سوق پیدا كند.
ب) مبلغ نماها
انسان های ریاكار به دنبال جاه و مقام اجتماعی در لباس شیادی، بلا و ضربه ای به دین وارد می كنند كه امروزه از این نقطه، ضربات مهلكی به دین وارد شده و می شود. زمانی كه اعمال و عبادات در جامعه توأم با تظاهر است، روح نداشته و به دل و جان نمی نشیند. نتیجه این تظاهرها و شیادی ها، بی تفاوتی و خستگی طالب دین می شود.
پ) نارسایی مكان ها و امكانات برپایی نماز
طولانی بودن برنامه نماز، فقدان امكانات وضو گرفتن و همه عواملی كه به نمازخانه و غیره مربوط است بر اقبال نداشتن جوانان به نماز می افزاید. آموزش و تربیت ائمه جماعات و تغذیه آنها به طور مداوم از نظر آشنایی با علوم دین و نیازمندی های نماز و بكارگیری امامان جماعت آگاه، با قرائت صحیح به جذابیت نماز كمك فراوان می كند.
● راهكار مناسب
علاوه بر شركت اساتید صاحب نام و صاحب شهرت در نمازهای جماعت، ارائه پاسخ های علمی و قانع كننده به سؤالات مذهبی نمازگزاران، آگاهی بخشی به نمازگزاران درباره فلسفه نماز، عامل بودن توصیه كنندگان به نماز، بیان زندگی بزرگان دین و احیاكنندگان نماز در طول تاریخ، اجتناب از روش های خشن، توبیخ، تنبیه، تهدید، تمسخر و غیره در امر نماز، اجتناب از اجبار و جلوگیری از ریا در فرهنگ نماز، استقبال پرجاذبه از نمازگزاران در مساجد به ویژه جوانان و گوش دادن به حرف های جوانان در مساجد می تواند برای حذف آثار منفی تبلیغ كلامی صرف برای نماز مؤثر باشد.
جوان به علت برخورداری از حس كنجكاوی و دقت نظر شدید، همواره محیط اطراف خود را زیرنظر دارد. چنین فردی به خاطر دقت و تیزبینی نسبت به محیط اطراف و رفتارهای اطرافیان، جایگاه خود و نحوه برخورد با پدیده های اجتماعی را طراحی می كند. مواجهه با دوگانگی در رفتار و كردار برخی مبلغان یكی از مهم ترین عوامل دلزدگی جوان از دین و دین داران است. دعوت به ساده زیستی، عدالت، سلامت اخلاقی و مالی، پرهیز از دروغ و تهمت و حسادت از جمله تعالیمی است كه معمولاً برخی از مبلغان به آن نمی پردازند.
عمل گزینشی به تعالیم دینی و ملاحظه منافع شخصی و گروهی در حوزه سیاست و اقتصاد تأثیری عمیق در نگرش نمازگزار بویژه جوان به دین دارد. بنابراین باید تلاش كرد كه با ارائه الگوهای عملی مناسب، از انحراف فكری آنها جلوگیری كرد و به آنان آموخت كه حساب دین داران و متولیان امر دین را نباید با دین یكی كرد.

منابع و مآخذ
۱ـ نقش نماز در هویت یابی انسان مسلمان، عباس ملاتقی، نشر ستاد اقامه نماز، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۲- تجلی نماز در نهضت عاشورا، عباس ملاتقی، نشر فردابه، چاپ اول، ۱۳۸۶.
۳ـ تربیت فرزند از نظر اسلام، استاد حسین مظاهری.
۴ـ تاریخ اسلام (دانشگاه پیام نور) كلیه رشته ها به غیر از الهیات، دكتر علی اكبر حسینی، فصل سوم.
۵ـ اصول كافی، ثقهٔ الاسلام كلینی، ترجمه و شرح رسولی.
۶ـ وسایل الشیعه، شیخ محمد حر عاملی، جلد ۳.

 


                     عباس ملاتقی

 


پرورش مذهبي نوجوانان و جوانان

بسم الله

براي من جاي خوشوقتي است كه فرصتي پيش آمدتاباعده اي ازدوستان عزيزمانوس شوم ,خصوصاكه اين جمعيت مسئوليت بسيارحساس وخطيري رابه عهده گرفته اند,مسئوليت ساختن و پرداختن گروهي ازانسانها,انسانهايي كه بايدآينده خودومحيط اجتماعيشان رابرپايه اي كه شمابه آنهامي دهيدبسازند.
موضوع بحث <پرورش مذهبي جوانان ونوجوانان ومسائل مربوط به آن >است .حقيقت اين است كه پرورش مذهبي نوجوانان و جوانان ازديداسلام هدف ووظيفه اساسي هرانسان مسلمان ,متعهد ومومن به راه خداست .پس آنچه كه مابه نام اسلام ازآن سخن مي گوئيم به راستي براساس تشخيص مابه راه صحيح وراه مستقيم وراه راست زندگي است .دراين صورت كدام انسان باانصاف وبا وجداني است كه خودش راه زندگي راشناخته وانتخاب كرده باشدو احساس تعهدووظيفه نكندكه اين راه راست رابه ديگران هم بنماياندآن شوروعشق وايماني كه شمادرباره صاحبان وعاملان رسالت راه حق ازچهره هاي شناخته شده نام آوراين راه راه حق پرستي شنيده ايد,آن شوروعشق وعلاقه وحرارت وگرمي را كه شمادرسيماوسيماي عمل ودرچهره كارانسانهاي مومن زمان خودتان ديده ايدومي بينيد,ناشي ازاحساس همين حقيقت دردرون آنهاست كه آنهافكرمي كنندراه راست زندگي رايافته اندونسبت به اين يافتن احساس مسئوليت مي كنندكه بايدديگران راهم به اين راه دعوت كنندوبياورند.بنابراين مسئله پرورش مذهبي نسل بعد, نوجوان وجوان نه فقط براي شماكه مديران ومعلمان مدارس هستيد,بلكه ,براي شماومابه عنوان انسانهاي مومن به اسلام وراه حق وانسانهاي داراي احساس تعهدومسئوليت ,مطرح است ولذا كارمابراي مدرسه نيست بلكه براي همه ساعات زندگي وهمه ميدانهاي زندگي فردي وخانوادگي واجتماعي است .
آنچه براي پرورش مذهبي جوانان ونوجوانان نقش خلاق , بنيادي واساسي دارد,درچندمطلب خلاصه كرده ام ,مامي خواهيم فهرست وارباتوضيحي مختصرآنهارابرشمريم تادرخاطره بماند.
اصل اول :آنچه برنوجوان وجوان وبلكه برهرانسان عرضه مي كنيدحق باشد ,حقيقت باشد,لااقل ازنظرخودتان به جوان و نوجوان به عنوان اسلام حقايق راعرضه كنيد.آن چه به عنوان مذهب به مردم عرضه مي شود,ممكن است حقايق سره ,خالص ,پيراسته از هرگونه پيرايش مصلحتي واضافي نباشد,ولي شماچنين نكنيد. شماومابه عنوان عاملان رسالت دين ,نخستين وظيفه مان اين است ببينيم آن چه كه برنوجوان عرضه مي كنيم به راستي لااقل درقلب خودمان به عنوان حق برايمان پذيرفته وشناخته شده است يانه اگر جزاين باشد,اگردين مصلحتي به جوان ونوجوان عرضه كنيم ,اگر چيزي راازجوان ونوجوان بخواهيم بپذيردوبعداحساس كندكه بخاطرنوعي مصلحت آن راپيش پايش مي گذاريم ,اوحق داردازما روبگرداند,حق داردبه جاي آنكه پرورش مذهبي پيداكنددچار شكي خراب كننده دراعماق دل وجانش بشود.چون آنچه كه مي تواندبراي ماانسان باايمان متعهدبسازدآن هم دراين زمان و دراين محيط فقط عشق به حق است .شمامي خواهيدجواني بسازيدكه بااين شعارزندگي كند<لاتستوحشوافي طريق الهدي لقله اهله >مي خواهيدكه :اگرتك هم است نهراسد,تنهاهم هست در راه خودش استواربماند.چه چيزجزعشق به حق مي توانداورادر اين راه نگاه دارد
اصيل ترين عامل درپرورش مذهبي جوانان ونوجوانان اين است كه آنچه به عنوان حق وآنچه به عنوان مذهب وتربيت مذهبي برآنهاعرضه مي كنيم وازآنهامي خواهيم ,چيزي باشدكه ماآن را حق ثابت وحق روشن قبول كنيم .اين اصل اول .
سخني ازمصلحت به ميان آمد,لازم مي دانم پيرامون مصلحت توضيح بدهم .رعايت مصلحت كاردومعني دارد:يكي ازآنهاواجب ودرست ,وديگري حرام وخراب كننده است .آنچه واجب ودرست است مصلحت خودمطلب است ,يعني انسان مي خواهدحقي را بگويدوعرضه كندوانسانهايي رابه حق دعوت كند,شك نيست كه شمامعلم ومربي هستيد,مي دانيدكه حقايق رايكجاويك كاسه درهيچ ظرفي نمي شودخالي كردچون ظرفيت انسانهادرحال گسترش است بايدبه موازات رشدفهم واستعدادوظرفيت مرباو مدعوباشد.
همچنان كه خودپيغمبركرد.همچنان كه علي (ع )وائمه طاهرين وپيشوايان حق وهمه انبياوراهنمايان حق چنين كردند.دراينجا هيچكس ناراضي نمي شود,چون مي دانداگرمطلبي راامروزبه او نگفتند,نخواستندحقيقتي رابه خاطرسودي ازاوبپوشانند,بلكه خواسته اندآرام آرام براي معرفت بيشتروبه دنبال آن ايمان وقبول بيشترآماده شود.
اين بحث حق گرائي ومصلحت شناسي ورعايت مصلحت واجب وسودمنداست .روايتي هست دركافي ازامام صادق (ع )درباب درجات ايمان ازابواب كتاب كفروايمان جلددوم .درآن روايت امام توصيه مي كندكه دردعوت به تشيع واسلام ,شماظرفيتهارارعايت كنيد,آن كس كه داراي ايمان مرتبه دوم است ,ايمانش رابه كسي كه دردرجه نخستين قرارداردتحميل نكند,وآن كس كه ايمان سه درجه اي دارد,ايمان ومعرفت وشناختش رابرآن كس كه هنوزدر مرحله دوم قرارداردوهمچنين …هيچكس هم تقبيح نمي تواندبكند, چون مي داندمصلحت حق ومصلحت اورارعايت كرده اند.
اماآن نوع دوم مصلحت كه متاسفانه درجامعه هاي دنيابطور كلي ,جامعه اي مسلكي وجامعه هاي مذهبي رواج دارد,وبه همان اندازه كه رواج دارد,مخرب وفاسدكننده وتباه كننده تلاشهاست , رعايت مصلحت غيرحق است ,مصلحتهاي ديگر,سودومنافع من , شخص من ,گروه من ,قشرمن ,من پدر,من مادر,من معلم ,من عالم ديني ,من نويسنده ,اين مصلحت خواهي هاضدحق پرستي است .واي برزماني كه نوجوانان ازمااين نوع مصلحت خواهي هارااستشمام كنند,مطمئن باشيدكه ايمانشان بايدنسبت به ماودعوت مامتزلزل بشود.
اگرمعلم مطلبي رامطرح كردوحق مطلب رانگفت و دانش آموزاحساس كردعلت خودداري معلم ازگفتن حق اين بودكه مي ترسيدكه به گوشه اي ازمصالح ومنافع شخصي اوياگروه و موسسه اولطمه اي واردبيايد,نه آنكه به اصل دعوت حق ضربتي واردشود.دراينجاست كه دانش آموزنوجوان مي رنجدومي گريزد. چراچون عشق به حق دراوجريحه دارشده وآسيب ديده است . مي گويدچطورمعلم من عاشق حق نيست ومعلوم مي شودبه آنچه كه به عنوان حق مي گويدمومن نيست .معلوم مي شودمن دانش آموز نوجوان ازمعلم ومربي وعالم حتي يك پاجلوترم .چون حاضرم در راه عشق به حق روي خواسته هاوآرزوهاوهوسهاي خودپابگذارم . حاضرم روي منافع شخصيتم پابگذارم .امامعلمم ,مربيم ,حاضر نيست اين كاررابكند,چگونه آنهارابه عنوان رهبروراهنماقبول بكنم وتازه اگراين حدازپختگي نرسيده باشد,آن اصلادرراه حق پرستي متزلزل مي شود.سخني كه گفتم خدادرفطرت انسان حق پرستي راگذاشته .انسان فطرت يگانه ندارد,فطرتش چندگانه و حداقل دوگانه است .چون درآفرينش مامتاسفانه دم شيطان به كار رفته ,اهريمن گرايي هم هست .ومن انسان همان طوركه خداگرا هستم همينطورهم راهي به سوي اهريمن گرايي دارم .تاآنجاكه آدم ابوالبشرراهم مي بينم كه بازيچه اهريمن قرارگرفت ,يعني در فطرتش چنين زمينه اي يقيناقرارداشت ,آن وقت مي ترسم مثل حافظ بشويم مي گويد:
پدرم روضه رضوان به دوگندم بفروخت
ناخلف باشم اگرمن به جوي نفروشم
پس مسئله اول اين است كه آنچه برنوجوان عرضه مي كنيم ,حقايق باشد.خلاف حقيقي برنوجوان عرضه نكنيم .رعايت اخلاص در عرضه عقايدلازم است ,خلاف حقيقتي رابه عنوان مصلحت ,حق جلوه دادن حرام است .
اصل دوم :بازبان وفرهنگ ,زمان ومكان دانش آموزان , نوجوانان آشنابودن وباآن زبان سخن گفتن .
دوستان اگربه جاي اينكه به زبان فارسي حرف بزنم ,مي آمدم اين رابه زبان فرانسه صحبت مي كردم ,چنددقيقه حوصله مي كرديد كه دراينجابنشينيدحالافكربفرماييدكه بسياري ازفارسي گفتنها درحكم فرانسه سخن گفتنهاست ,به محض اين كه يك عبارتي فارسي شدكه قابل فهم براي هرفارسي نمي شودوبراي اوفايده ندارد,بايدبه زبان مشترك سخن گفت ومنظوراززبان مشترك زباني است كه تاشمالب به سخن مي گشاييد,حضورقلب شنونده را جلب نماييد.اين زبان تكامل است .چه بسياركتاب ومقاله كه به فارسي نوشته ايم ولي مردم به آن رغبت ندارندچون نمي فهمند. فارسي مرقوم دركتاب ,فارسي اين مردم نيست ,بايدبه زبان مردم حرف زددرآن صورت نوشته هابه زودي ناياب مي شود.
اگربراي اهل فن مي نويسي بازبان فني حرف بزن ,زيراآنجااگر زبان راساده كني ,نقص است چون نمي تواندافكارعميق رابه اهل فن برساند.اگربااهل فن به اصطلاح زنده خودحرف بزنيد,خيلي بهترمي فهمند.
ولي اگربراي توده عموم حرف مي زني بازبان عامه بگو.حتي اگربراي بانوان سخن مي گويي ومي نويسي ,زبان آنهارادرنظر بگير,زيرا30درصدالي 50درصدزبان مخصوص خوددارند.
اگرباكودك سخن مي گوييد,زبان كودكي بايدبگشاييد.
خدابه سلامت بدارداين رهروزبان كودكان دربخش مدارس مذهبي ,آقاي نيرزاده را,من هميشه ازاوبه نيكي يادكردم .ايشان كلاس اول رابراي بچه هابه صورت يك نمايش جالب درآورده اند, چه كودكي هست كه به كلاس آقانيرزاده علاقه مندنباشد
اودراين راه ازهيچ چيزفروگذاري نمي كرد.نمي دانم كه شما دوستان چه اندازه اوراديده ايد.مردي هست خوش هيكل ,خوش قامت ,داراي چهره وزين وسنگين ,شمااگرباايشان درجمعي برخوردكنيدبه اصطلاح چهره اوبه چهره يك استادورزيده باسابقه دانشگاهي بيشترمي آيد,تابه چهره يك معلم كلاس اول .
ايشان داراي موقعيت خوبي هستند,به عقيده بنده ازموقعيت استاد,حتي بهترازيك استاددانشگاه .واقعااستاداست ,آخرلازم نيست كه استادفقط دردانشگاه يادرحوزه باشد,اين هم استاداست , استادفن خودش .
شماحامل رسالت براي بچه هاهستيد,كودك ونوجوان وجوان رادرسن خودش داريددعوت مي كنيد,بايدبه سن آنهارفتاركنيد.
شماشنيديدكه مي گويندپيغمبراكرم (ص )براي اين كه بچه هايش رابسازدتربيت كند,ودرضمن سرگرمي آنهارافراهم بسازدوجاذبه الهي رادرهمان سنين درروح آنهاتقويت كند,باآنها مثل گوسفندبع بع مي كرد.پيغمبرچنين مي كرد,اين چه عيبي دارد! لازم است كه آقايان وعاظ درموقع مناسب همين طورباشند.واگر فكرمي كنندكه اين منافات باشخصيت شمابه عنوان معلم يامدير مدرسه دارد,صريحااعلام مي كنم نه ,هيچ منافاتي نيست .به شرطي كه موقع شناس باشيد,آنجاكه بايدآن گونه عمل كنيد,همان طور باشيدوآنجاكه بايدچهره محكم خودرانشان بدهيد,چهره محكم بگيريد.
بازبان اين نوجوان ,بااصطلاحات ,بابازيهاي آنهاباآنان حرف بزنيد.
توصيه اي كه من به معلمان ومربيان تعليمات ديني ,به روحانيون ,به وعاظ كرده ام ,به عالمان روستاهامخصوصاتوصيه كردم ,گفتم دوستان !دوره اي بودكه شمادرروستاكه بوديدفكر مي كرديدديگربچه هاچيزي نمي دانند,روستايي هيچ چيزنمي داند. ولي الان وقتي كه درروستاهستيداكثربچه هاممكن است تاپايان دوره راهنمايي تحصيل كرده باشندواگرهم نه ممكن است ازجاهاي ديگربيابند,حتي دانشجوي روستائي هم تابستان به محله مي آيد. خواهش مي كنم بااطلاعات عمومي آشنايي پيداكنيد,مقداري فيزيك ,مقداري شيمي ,يك مقدارهم علوم طبيعي ورياضي ,حتي مقداري علوم فضايي وفلكي بخوانيد.ازهنر,صنعت ,واژه هاي اجتماعي ,روانشناسي وجامعه شناسي اطلاع پيدا كنيد.
شماامروززندگي مي كنيدكه سيانتيسم وعلم گرايي هنوز مقداري ازحكومت خودش رابرماحفظ كرده ,هرچه راكه بازبان و اصطلاح علوم بيان شودقابل قبول است ,هرچه بااصطلاحات علمي بيان نشوددردلهاموردقبولي ندارد,چرامابه اين سلاحهامجهز نمي شويم فكرنفرماييدكه فقط كتاب حديث كافي است .زبان لازم براي بيان حديث هم لازم است حديث جاوداني است ,امازبان هرگز نمي تواندجاوداني باشدبلكه بايدمتناسب بازمان باشد.
مگرشماالان كه مي خواهيدبامردمان فارسي زبان ياآذري زبان اين كشورسخن بگوييداحاديث راهنوزبه عربي مي خوانيدما هنوزمي بينيم درخيلي ازكتابهاوخطبه هاكه به خاطرفهميدن مردم است ومستحب وگاهي واجب شده هنوزبه زبان عربي خوانده مي شود.ومي گوييم چرامي گويند:براي اين كه مردم دنده شان نرم شودعربي يادبگيرند.
فرض بفرماييدكه اگرآيه اي ,حديثي درجمع فارسي زبانان به زبان فارسي ,درجمع آذربايجاني هاهم به زبان آذري ,درجمع آلماني هابه زبان آلماني ,درجمع روسي هابه زبان روسي گفته بشود چه اشكالي داردمگرهدف بيان حقايق نيست
عرض كردم زبان هرگروه براي هرگروه ,بچه هاي زمان مايكي اززبانهايشان زبان علم است ,اماعلوم تجربي وسوسيولوژي در زبان علمي يك پاجلوافتاده .امروزگوينده اي كه مطالبش راباشيوه بيان جامعه شناسانه مي گويدازكسي كه بازبان علوم هم حقيقت را بيان مي كندجاذبتروگيراتراست .دوستان بااين معيارهابيشترآشنا بشويد,دوكتاب درباره كليات جامعه شناسي مطالعه بفرماييد,دو كتاب درباره كليات علوم مطالعه بفرماييد.آن وقت مي بينيدكه مطالبتان براي بچه هاجالب است .مي بينيدتعليم وتربيت ازنظر مذهب براي بچه هاموثرترمي شود.
پس اصل دوم ,استفاده اززبان نوجوان وجواني است كه بااو سخن مي گوييد.
اصل سوم ,اين كه من وشماعملانمي گويم يك نمونه كامل ولي به هرحال بايدنمونه اي روبه كمال باشيم ,آنچه كه جوان و نوجوان طالب آن هستند,
من اين جمله راكه ازامام باقر(ع )ياامام صادق (ع )دركتاب كافي روايت شده وازپيغمبراكرم (ص )به شكل ديگرروايت شده ,ازفاش ترين شعارهاي اسلامي وشيعي مي دانم . <وكونوادعاه الناس الي انفسكم بغيرالسنتكم >:مردم رابه خويشتن وراه خويش دعوت كنيدامانه بازبانتان .
اگرسوال شودكه انحطاط مسلمين ازكي آغازشد,انحطاط تشيع ازچه زماني پديدآمدمي گويم اززماني كه زبان درازترو عمل مانارساترشد,ازوقتي كه ماپرحرف ولي كم عمل يابدعمل شديم .
دوستان !ايمان عبارت است ازيك نوع تابش ,نور,داراي روشني وگرماباهم ازقلب انسان مومن برمي خيزدودرقلب ودل ديگران مي نشيند,بي آن كه زبان درميان واسطه باشد.
مي پرسيدبهترين راه براي پرورش مذهبي نوجوانان وجوانان چيست بخش اول عرض كردم كه بينش عالي وحقيقي ,بخش دوم منش ,منش راستين ,زبان عمل اززبان سخن بسيارگوياترونافذتر است .كه دوصدميليون گفته چونيم كردارنيست .
اين گفته :<انظرالي ماقال ولاتنظرالي من قال >درعلوم است . درعلوم است كه <انظرالي ماقال ولاتنظرالي من قال >مي گويدكه آقا!اگريك مرواريديايك الماس ازدهان سگ بيرون افتادتوچه مي كني آيادورمي اندازي البته جواب مي دهيدكه خير,دور نمي اندازم ,مي گيرم مي برم آب مي كشم امادرجنبه تربيت والگو چنين نيست اگراين طوربودچراقرآن گاهي عتاب مي كند <ياايهاالذين آمنوالم تقولون مالاتفعلون كبرمقتاعندالله ان تقولوا مالاتفعلون >:<اي كساني كه ايمان آورده ايدچراآنچه راكه عمل نمي كنيدمي گوييد,خشم خدابزرگ است برآن گفته هايي كه باعمل توام نباشد.
چراتوام باعمل چون درصورت عمل شناخته مي شويد.مااز اعتبارگفته هايمان مي كاهيم باعمل نكردن به آنهاضربه به اعتبارمان مي زنيم ,ارزش عمل رااندك مي كنيم وديگران رادچار سردرگمي مي نماييم .

زبان عمل اززبان سخن بسيارگوياترونافذتر است
اگرسئوال شودكه انحطاط مسلمين ازكي آغاز شد,انحطاط تشيع ازچه زماني پديدآمد مي گويم اززماني كه زبان درازتروعمل مانارساتر شد,ازوقتي كه ماپرحرف ولي كم عمل يابدعمل شديم
كودك‌ و مسجد
حسن‌ رهبري‌ كارشناس‌ ارشد مديريت‌

آنجا كه‌ از تعليم‌ و تربيت‌ نسل‌ نو وساختار بنيه‌ فرهنگي‌ جوانان‌ سخن‌ درميان‌ است‌ بالطبع‌ آمادگيهاي‌ روحي‌ آنان‌ در دوران‌ كودكي‌ ، درصفحه‌ تحقيق‌ دانشمندان‌ علوم‌ تربيتي‌ و روان‌ شناسان‌ نقش‌ مي‌ بندد.
دوران‌ كودكي‌ انسان‌ نسبت‌ به‌ ديگر حيوانات‌ ، طولاني‌ تر و حساس‌ تراست‌ . كودك‌ به‌ مراتب‌، بيشتر از ديگر حيوانات‌ به‌ مراقبت‌ و پرستاري‌ والدين‌ نياز دارد.
هرچند روان‌ شناسان‌ درباب‌ تعليم‌ و تربيت‌ كودك‌ ديدگاهها و فرضيه‌ هاي‌ سه‌ گانه‌ اي‌ دارند و به‌ پيروان‌ : «فرضيه‌ يادگيري‌» ،« رشدگرايان‌»و «روانشناسان‌ نوين‌ انسان‌ گرايانه‌» تقسيم‌ شوند،اماوجه‌ غالب‌ باپيروان‌ «فرضيه‌ يادگيري‌»است‌ . اين‌ فرضيه‌ ،ديدگاه‌ منطقي‌ تري‌ دارد،وبسياري‌ از پيروان‌ ديگر فرضيه‌ ها هم‌ دراين‌ ديدگاه‌ شريكند.
طبق‌ اين‌ نظريه‌ ، كودكان‌ آن‌ چيزي‌ مي‌ شوند كه‌ والدين‌ ازآنان‌ مي‌ سازند.درحقيقت‌ والدين‌ ، آموزگاران‌ و ديگران‌، به‌ انديشه‌ و رفتار كودك‌ سازمان‌ مي‌ دهند(ويليام‌،1373).
طبق‌ اين‌ تفكر، « دوران‌ كودكي‌ بقدري‌ حساس‌ است‌ كه‌ اگر از فرصت‌ آن‌ استفاده‌ نشود وطفل‌ ساخته‌ و پرداخته‌ نشود ، امكان‌ بازسازي‌ او هيچگاه‌ چون‌ اول‌ مقدورنتواند بود. و دربسياري‌ از موارد ، دوباره‌ سازي‌ او امري‌ قريب‌ به‌ محال‌ است‌ . درحدود 3 تا 6 سالگي‌ ، رشد كودك‌ بسيار سريع‌ است‌ . و درهمين‌ دوره‌ بحراني‌ رشد است‌ كه‌ مي‌ توان‌ به‌ پرورش‌ شخصيت‌ اوهمت‌گماشت‌ ، عادات‌ نيكو وضروري‌ را دراو ايجاد كرد،و او را به‌ رعايت‌ اصول‌ و مقررات‌ زندگي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ وادار نمود»(قائمي‌ اميري‌،خانواده‌ و تربيت‌ كودك‌ ،1350 .

فرهنگ‌
سعدي‌ دراين‌ باره‌ ، چنين‌ سروده‌ است‌ ( سعدي‌ ،گلستان‌،باب‌ تعليم‌ و تربيت‌ ):
هركه‌ در خرديش‌ ادب‌ نكنند دربزرگي‌ فلاح‌ از او برخاست‌
چرب‌ تر راچنانكه‌ خواهي‌ پيچ‌ نشود خشك‌ ،جزبه‌ آتش‌ راست‌
حتي‌ روسو قدم‌ فراتر نهاده‌ و معتقد است‌ كه‌ تكوين‌ عادات‌ در كودك‌ ، بلافاصله‌ پس‌ از تولد او آغاز مي‌ شود،وي‌ مي‌ گويد:«تكرار مي‌ كنم‌ ،تربيت‌ آدمي‌ از زمان‌ تولد او شروع‌ مي‌ شود .قبل‌ از سخن‌ گفتن‌ وشنيدن‌ ،به‌ يادگرفتن‌ مشغول‌ است‌ ، تجربه‌ و آزمايش‌ درسها راپيش‌ بيني‌ مي‌ كند .همان‌ دقيقه‌ كه‌ دايه‌ خود رامي‌ شناسد درحقيقت‌ خيلي‌ تحصيل‌ كرده‌ است‌ . اگر ترقي‌ انسان‌ را – در هرقدر هم‌ كه‌ خرفت‌ باشد – از حين‌ ولادت‌ تا آنجا كه‌ رسيده‌ تعقيب‌ نماييد ، از معلومات‌ او متحير خواهيد شد «حجتي‌ ،اسلام‌ وتعليم‌ وتربيت‌ ،ج‌ 1،264)

دكتر الكسيس‌ كارل‌ ، فيزيولوژيست‌ ،جراح‌ و زيست‌ شناس‌ معروف‌ فرانسوي‌ ، براين‌ باور است‌ : براي‌ آنكه‌ تعليم‌ و تربيت‌ مفيد افتد، بايد خيلي‌ زودتر ازآنچه‌ عموماً امروز مي‌ كنند ، شروع‌ شود. يعني‌ از هفته‌ هاي‌ اول‌ بعد از تولد ، ابتدا بايد به‌ مسائل‌ فيزيولوژيكي‌ منحصر شود. و بعد ازسال‌ اول‌ به‌ مسائل‌ رواني‌ توجه‌ شود. ارزش‌ زمان‌ براي‌ كودك‌ و پدر و مادرش‌ يكسان‌ نيست‌ . يك‌ روز در يك‌ سالگي‌ ، خيلي‌ طولاني‌ تر از يك‌ روز در 30 سالگي‌ است‌ . و شايد، شش‌ برابر حوادث‌ فيزيولوژيكي‌ و رواني‌ راشامل‌ است‌ . بنابر اين‌ ،نبايد چنين‌ دوران‌ پرمايه‌ كودكي‌ را بدون‌ كشت‌ گذاشت‌ . محتملاً، درطول‌ 6 سال‌ اول‌ زندگي‌ نتيجه‌ اجراي‌ مقررات‌ زندگي‌ قطعي‌ تر است‌ ( كارل‌، راه‌ رسم‌ زندگي‌ ،118).
اما برخلاف‌ معتقدات‌ روانشناسان‌ غربي‌، كه‌ تربيت‌ كودك‌ را از هفته‌ هاي‌ اول‌ بعد از تولدمي‌ دانند ، ديدگاه‌ اسلامي‌ آن‌ را خيلي‌ جلوتر و حتي‌ به‌ دوران‌ قبل‌ از انعقاد نطفه‌ در رحم‌ مادر مرتبط‌ مي‌ شناسد.
براين‌ اساس‌ ، بيانات‌ پيشوايان‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ ،مشحون‌ از دستورها و مقررات‌ خاصي‌ است‌ كه‌ هم‌ درباره‌ آداب‌ نكاح‌ ومجامعت‌ تذكراتي‌ داده‌ و هم‌ به‌ تاثير آن‌  دستورها به‌ شكل‌ بندي‌ بهداشت‌ جسمي‌ وروان‌ كودك‌ چه‌ درشكم‌ مادر و چه‌ بعد از تولد تاكيدكرده‌ است‌ .بايد دانست‌ كه‌ اسلام‌ درباب‌ تعليم‌ و تربيت‌ ، فراتر از ديگران‌ انديشيده‌ است‌ ، براين‌ ديدگاه‌ پا مي‌ فشارد كه‌ : « السعيد من‌ سعد في‌ بطن‌ امه‌، والشقي‌ من‌ شقي‌ في‌ بطن‌ امه‌» ( نيكبخت‌ كسي‌ است‌ كه‌ دررحم‌ مادر به‌ نيكبختي‌ رسيده‌ است‌ ، و بدبخت‌ كسي‌ است‌ كه‌ درشكم‌ مادر به‌ بدبختي‌ رسيده‌ است‌ »(محمدي‌ ري‌ شهري‌ ، ميزان‌ الحكمة‌ ،ج‌ 5 ،129 ).
بنابر اين‌ بايد در نظر داشت‌ كه‌ براي‌ مسجدي‌ بارآوردن‌ كودك‌ و اهل‌ نماز كردن‌ او ، والدين‌ به‌ طي‌ چنين‌ مسيري‌ نياز دارند، زيرا كارآمد ترين‌ و پربازده‌ ترين‌ مرحله‌ پرورش‌ كودك‌ – مطابق‌ با اخلاق‌ اسلامي‌ و عادات‌ نيكوي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ – همين‌ دوران‌ كودكي‌ اواست‌ . كودك‌ درچنين‌ مرحله‌ اي‌ ، آمادگي‌  پذيرش‌ هرگونه‌ اخلاق‌ ، آداب‌ و عادات‌ را به‌ راحت‌ ترين‌ وجه‌ دارد.
راسل‌ مي‌ گويد : « سرعتي‌ كه‌ طفل‌ شيرخوار دركسب‌ عادت‌ به‌ كار مي‌ برد، شگفت‌ آور است‌ . كسب‌ هرگونه‌ عادت‌ بد، سدي‌ در برابر كسب‌ عادات‌ خوب‌ دراوايل‌ كودكي‌ خواهد بود. به‌ همين‌ جهت‌ ، تكوين‌ عادت‌ در اوايل‌ كودكي‌ ، بسيار مهم‌ به‌ شمار مي‌ رود چه‌ اگر عادتهاي‌ اولي‌ نيك‌ باشد ، درآينده‌  از تشويقهاي‌ بي‌ پايان‌ نجات‌ خواهيم‌ يافت‌ به‌ علاوه‌ عادتي‌ كه‌ درآغاز عمر كسب‌ مي‌ شوند، در دورهاي‌ بعدي‌ زندگي‌ پايدار مي‌ مانند و همانند غرايز ، مؤثر و مسلط‌ خواهند بود. و عادات‌ منافي‌ با آنها كه‌ بعدها كسب‌ مي‌ شوند ممكن‌ نيست‌ به‌ آن‌ درجه‌ از تاثير و تسلط‌ برسند . ازاين‌ رو ، عادات‌ نخستين‌ بايد مورد توجه‌ كامل‌ قرار گيرند» ( فلسفي‌ ، اخلاق‌، ج‌1، 277).
انجام‌ دادن‌ مداوم‌ تكاليف‌ ديني‌ و برخي‌ از اعمال‌ عبادي‌ در اسلام‌ بويژه‌  نماز ، به‌ تمرين‌ در دوران‌ كودكي‌ نياز دارد، تا پس‌ از طي‌ مراحل‌ رشد جسماني‌ و رسيدن‌ به‌ حد بلوغ‌، در برگزاري‌ آن‌ احساس‌ سنگيني‌ و مسامحت‌ بيجا به‌ وجود نيايد و احياناً به‌ ترك‌ آن‌ منجر نشود.
در روايتي‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌) به‌ نقل‌ از پدر بزرگوارش‌ ،چنين‌ نقل‌ شده‌ است‌ : كان‌ علي‌ بن‌ الحسين‌ (ع‌)يأمر الصبيان‌ ان‌ يصلواالمغرب‌ و العشاء جميعاً و الظهر و العصر جميعاً فيقال‌ له‌ يصلون‌ في‌ غير وقتها ، فيقول‌ هو خير من‌ ان‌ يناموا فيها (حضرت‌ امام‌ زين‌ العابدين‌ (ع‌) همواره‌ بچه‌ ها را به‌ برگزاري‌ نماز مغرب‌ و عشاء و ظهر و عصر ، فرمان‌ مي‌ دادند . به‌ حضرت‌ گفته‌ مي‌ شود كه‌ بچه‌ ها نماز را درغير وقت‌ آن‌ مي‌ خوانند . پس‌ ايشان‌ مي‌ فرمايند : آن‌ بهتر از اين‌ است‌ كه‌ در وقتش‌ بخوابند) ( نوري‌ ،مستدرك‌ الوسائل‌ ، ج‌3، 19).
مراد امام‌ اين‌ است‌ كه‌ آنان‌ تكليفي‌ دراين‌ خصوص‌ ندارند بلكه‌ منظور عادت‌ وتمرين‌ دادن‌ آنان‌ به‌ نماز و رفع‌ احساس‌ سنگيني‌ نسبت‌ به‌ نماز است‌ . ازجمله‌ قوانين‌ سودمندي‌ كه‌ دانشمندان‌ تعليم‌ و تربيت‌ به‌ آن‌ رسيده‌ اند « قانون‌ ممارست‌ و تكرار» و «قانون‌ تشويق‌» است‌ .
ثورنديك‌« Thorandike » متوجه‌ اهميت‌ اين‌ قانون‌ شد كه‌ اعاده‌ و تكرار هرامري‌ ، به‌ حفظ‌ آن‌ منجرمي‌گردد. و به‌ عكس‌ ، اهمال‌ در تكرار ، موجب‌ فراموشي‌ و نسيان‌ خواهد بود. (حجتي‌ ،اسلام‌ و تعليم‌ و تربيت‌ ،ج‌2،220).
اين‌ قانون‌ ،همان‌ سخني‌ است‌ كه‌ مولي‌ الموحدين‌ حضرت‌ علي‌ (ع‌) درجملات‌ كوتاه‌ خود 1400 سال‌ قبل‌ فرمودند:« العادة‌ طبع‌ ثان‌» (عادت‌ ،سرشت‌ دوم‌ است‌) (آمدي‌ ،تصنيف‌ غررالحكم‌ و در رالكلم‌ ،322).
« للعادة‌ علي‌ كل‌ انسان‌ سلطان‌ عادت‌ براي‌ انسانها به‌ منزله‌ پادشاه‌ و فرمانرواست‌ آمدي‌ ،تصنيف‌ غررالحكم‌ و دررالكلم‌،322)
«الفضيلة‌غلبة‌ العادة‌ » فضيلت‌ نتيجه‌ پيروزي‌ برعادت‌ است‌ )(آمدي‌،تصنيف‌ غررالحكم‌ و دررالكلم‌ ،322).
با اهتمام‌ و التفاوت‌ به‌ نقش‌ عادات‌ در زندگي‌ معنوي‌ آينده‌ كودكان‌ است‌ كه‌ ماهمواره‌ خواهيم‌ توانست‌ فرزندان‌ خود را به‌ شاهراهاي‌ اسلامي‌ هدايت‌ كنيم‌ و آنان‌  را ازكجرويها و افتادن‌ به‌ دست‌ اندازهاي‌ جاده‌ اي‌ رهايي‌ بخشيم‌ . آنگاه‌ راهزنان‌ فريبنده‌ و مهاجمان‌ بافضولات‌ فرهنگي‌ ، ياراي‌ مقاومت‌ با ايمان‌ و اعتقاد راسخ‌ آنان‌ را نخواهند داشت‌ .
اكنون‌ بجاست‌ اين‌ سئوال‌ مطرح‌ شود : با توجه‌ به‌ اهميت‌ عادتدهي‌ كودكان‌ درمساجد  اسلام‌ درقبال‌ مسجد روي‌ كودكان‌ چه‌ ديدگاهي‌ دارد؟
درجواب‌ اين‌ سئوال‌ ،بايد گفت‌ كه‌ درنگاهي‌ به‌ احاديث‌ و روايات‌ وارده‌ با پاسخهاي‌ دوگانه‌ اي‌ مواجه‌ مي‌ شويم‌ :
1- احاديثي‌ كه‌ ورود كودكان‌ را به‌ مسجد مكروه‌ مي‌ شمارد.
2- احاديثي‌ كه‌ دليل‌ برجواز حضور كودكان‌ درمسجد، و تشويق‌ بدان‌ امراست‌ .
در دو سه‌ حديثي‌ كه‌ به‌ طرق‌ مختلف‌ درباب‌ كراهيت‌ حضور كودكان‌ درمساجد وارد  شده‌ است‌ صرف‌ نظر از اينكه‌ تقدم‌ و تاري‌ در كلمات‌ آنها مشاهده‌ مي‌ شود چنين‌ است‌ : « جنبوامساجدكم‌ مجانينكم‌ وصبيانكم‌ » (حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص‌) مي‌ فرمايند: از مساجدتان‌ ديوانگان‌ و كودكان‌ خود رادورنگه‌ داريد . (نوري‌ ،مستدرك‌ الوسائل‌ ،ج‌1، 230)
البته‌، شماري‌ از علما و اهل‌ سنت‌ از اين‌ حديث‌ حكم‌ عدم‌ جواز ورود كودك‌ را به‌ مسجد استنباط‌ كرده‌ و بدان‌ فتوي‌ داده‌ اند . قابسي‌ از مالك‌ نقل‌ مي‌ كند: اگر كودك‌ درسنين‌ بازي‌ و شيطنت‌ است‌ ،من‌ ورود او را به‌ مسجد جايز نمي‌ دانم‌ ( داغ‌،تاريخ‌ تعليم‌ وتربيت‌ دراسلام‌،123)
اما درمقابل‌ اين‌ حديف‌ ما در ماخذ ديني‌ شاهديم‌ كه‌ پيامبر(ص‌) و اصحاب‌ ، بچه‌ هاي‌ خود را به‌ مسجد مي‌ آورند. نه‌ تنها بچه‌ هاي‌ سه‌ چهارساله‌ بلكه‌ زنان‌ اصحاب‌ با بچه‌ هاي‌ شيرخوار خود در نمازهاي‌ جماعت‌ حاضر مي‌ شدند.
روايات‌ نشان‌ نمي‌ دهند كه‌ پيامبر رحمت‌ (ص‌) حتي‌ دريك‌ مورد برآنان‌ يا بر والدين‌ آنان‌ نهيب‌ زده‌ يا به‌ آوردن‌ بچه‌ هايشان‌ به‌ مسجد اعتراض‌ كرده‌ باشند . بلكه‌ برعكس‌ ،عكس‌ العملهايي‌ كه‌ حاكي‌ از تشويق‌ و رضايت‌ است‌ ، ازجانب‌ آن‌ حضرت‌ مشاهده‌ مي‌ شد.
ابن‌ عمر درباره‌ پيامبر (ص‌) چنين‌ مي‌ گويد:« رايت‌ روسل‌ الله‌ (ص‌) علي‌ المنبر يخطب‌ الناس‌ ، فخرج‌ الحسن‌ فعثر ، فسقط‌ علي‌ وجهه‌، فنزل‌ علي‌ المنبر يريد اخذه‌ ، فاخذه‌ الناس‌ فاتوا به‌، قال‌ قاتل‌ الله‌ الشيطان‌ : ان‌ الولد فتنه‌ و الله‌ ماعلمت‌ اني‌ نزلت‌ من‌ المنبر حتي‌ اتيت‌ به‌ »(رسول‌ خدا ص‌ ) را ديدم‌ كه‌ درمنبر براي‌ مردم‌ سخنراني‌ مي‌ كردند ( امام‌ حسن‌(ع‌) ) درخروج‌ از مسجد پايش‌ ليز خورد وبه‌ زمين‌ افتاد .حضرت‌ از منبر پايين‌آمد تا او رابگيرد.مردم‌ او را گرفتند و به‌ ايشان‌ دادند .حضرت‌ (ص‌) فرمودند: خدا شيطان‌ را بكشد. واقعاً فرزند موجب‌ آزمايش‌ است‌ . به‌ خدا قسم‌ ، هيچ‌ متوجه‌ پايين‌ آمدن‌ از منبر نشدم‌ ،تااينكه‌ او به‌ من‌ رسانده‌ شد)هندي‌ كنزالعمال‌ ،ج‌16، 289
گاهي‌ ، پيغمبر (ص‌) درحال‌ سجده‌ بودند، كه‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) مي‌ آمدند و برپشت‌ پيامبر (ص‌) مي‌ نشستند . پيغمبر (ص‌) به‌ همان‌ حال‌ مي‌ ماندند و سجده‌ را طول‌ مي‌ دادند (شريف‌ قرشي‌ ،زندگاني‌ حسن‌ بن‌ علي‌ (ع‌) ،ج‌1، 68)
شبي‌ پيامبر (ص‌) نماز عشاء مي‌ گذاشتند و سجده‌ اي‌ بسيار دراز به‌ جاآورند . پس‌ از پايان‌ نماز، علت‌ را ازايشان‌ پرسيدند ، پيامبر(ص‌) فرمودند: پسرم‌ حسن‌ برپشتم‌ سوار بود، و ناراحت‌ بودم‌ كه‌ پياده‌ اش‌ كنم‌ (شريف‌ قرشي‌،زندگاني‌ حسن‌ به‌ علي‌ (ع‌) ،ج‌1، 68)
حتي‌ ابوقتاة‌ انصاري‌ روايتي‌ كه‌ حاكي‌ ازنهايت‌ توجه‌ پيامبر (ص‌) به‌ كودكان‌ دراثناي‌ نماز است‌ ، نقل‌ مي‌ كند كه‌ شايد براي‌ ما غير منتظره‌ بنمايد . و درصورت‌ صحت‌ روايت‌ ممكن‌ است‌ آن‌ را مغير با اصل‌ حضور قلب‌ در نماز تلقي‌ بنماييم‌ . اوچنين‌ مي‌ گويد :«ان‌ رسول‌ الله‌ (ص‌)كان‌ يصلي‌ و هو حامل‌ امامه‌ بنت‌ زينب‌ بنت‌ رسول‌ الله‌ (ص‌) و لابي‌ العاص‌ بن‌ ربيعه‌ بن‌ عبد شمس‌ ،فاذاسجد وضعها و اذا قام‌ حملها »(همانا رسول‌ خدا (ص‌)و همسر ابي‌ العاص‌ ،را دربغل‌ مي‌ گرفتند و هنگام‌ سجده‌،او را زمين‌ مي‌ گذاشتند و در قيام‌،او را برمي‌ داشتند) (عبدالباقي‌ ،اللولو و المرجان‌ ،ج‌1،109).
دو روايت‌ ديگر كه‌ برحضور كودكان‌ شيرخوار و خردسال‌ در مسجد دلالت‌ مي‌ كند،جالب‌ توجه‌ است‌ .صاحب‌ مستدرك‌ الوسائل‌ ، ازكتاب‌ عدة‌الداعي‌ چنين‌ نقل‌ مي‌ كند: « صلي‌ رسول‌ الله‌ (ص‌) بالناس‌ يوماًفخفف‌ في‌ الراكعين‌،فلما انصرف‌ قال‌ له‌ الناس‌ يا رسول‌ الله‌ رأيناك‌ خففت‌ هل‌ حدث‌ فس‌ الصلاة‌؟ قال‌ : و ماذاك‌ ، قالوا خففت‌ في‌ راكعتين‌ الاخرتين‌ ، فقال‌ اوماسمعتم‌ صراخ‌ الصبي‌ ، وفي‌ حديث‌ آخر: خشيت‌ ان‌ يشتغل‌ به‌ خاطر ابيه‌» (روزي‌ رسول‌ خدا(ص‌)بامردم‌ نمازمي‌ گزاردند كه‌ دو ركعت‌ آخر را سبكتر كردند. پس‌ ازاتمام‌ نماز ، مردم‌ گفتند: يارسول‌ الله‌ ، متوجه‌ سبك‌ كردن‌ نمازشديم‌ . آيااتفاقي‌ در نماز روي‌ داد،فرمودند: چطور مگر ؟ گفتند: دوركعت‌ آخر را سبك‌ برگزار كرديد.فرمودند: آيا صداي‌ گريه‌ بچه‌ را نشنيديد؟و درحديث‌ ديگري‌ هست‌ كه‌ فرمودند: ترسيدم‌ فكر پدرش‌ بدان‌ مشغول‌ شود)نوري‌ ،مستدرك‌ الوسائل‌ ،ج‌6، 503)
رسول‌ خدا(ص‌) درحديث‌ ديگري‌ نيز مي‌ فرمايند : «اني‌ لاقوم‌ الي‌ الصلوة‌ اريد ان‌ اطول‌ فيها فاسمع‌ بكاء الصبي‌ فاتجوز في‌ صلاتي‌ كراهية‌ ان‌ اشق‌ علي‌ امه‌»(من‌ به‌ نماز مي‌ ايستم‌ و مي‌ خواهم‌ تا آن‌ را طولاني‌ سازم‌ .پس‌ ،گريه‌ كودكي‌ را مي‌ شنوم‌.وچون‌ خوش‌ نمي‌ دارم‌ كه‌ برمادر او سخت‌ گيري‌ كنم‌ ،نماز را سبك‌ برگزارمي‌ كنم‌ .(بخاري‌ ،صحيح‌ ،ج‌1،1397 زبيدي‌ ،مختصرصحيح‌ البخاري‌ ،108 ،بلاغي‌ پيامبر رحمت‌ ،23 .
درحديث‌ ديگري‌ ضمن‌ دلالت‌ برحضور كودكان‌ درمساجد چگونگي‌ شركت‌ آنان‌ درصفوف‌ جماعت‌ ،بدين‌ گونه‌ بيان‌ شده‌ است‌ : «عن‌ جابر،عن‌ ابي‌ جعفر(ع‌)قال‌ :سألته‌ عن‌ الصيبان‌ اذا صفوا في‌ الصلوه‌ المكتوبة‌، قال‌ : لاتؤخر و هم‌ عن‌ الصلوة‌ و فرقوا بينهم‌» (جابر نقل‌ مي‌ كند كه‌ امام‌ باقر(ع‌) درباره‌ كودكاني‌ كه‌ درنماز واجب‌ حضور مي‌ يابند پرسيدم‌ .حضرت‌ فرمودند:آنان‌ را در اخر صفهاي‌ جماعت‌ باهم‌ نگذاريد ،بلكه‌ جداگانه‌ دربين‌ بزرگسالان‌ پراكنده‌ سازيد)(طباطبائي‌ بروجردي‌ ،جامع‌ احاديث‌ الشيعة‌، ج‌ 6، 459)

 

 

 


               شهيد مظلوم آيت الله بهشتي

 

 

نقش رسانه در جذب و ترغيب کودکان به نماز

بسم الله

اشاره

تلويزيون به عنوان يک رسانه ملي در قبال باورها و اعتقادات ديني افراد جامعه، رسالتي بس عظيم بر دوش دارد، مخصوصاً هنگامي که کودکان، مخاطب خاص آن به شمار آيند. امروزه، فرائض ديني با توجه به حساسيت هاي موجود در جامعه به واسطه تبليغات مسموم ضد ديني، اصلي است که بايد با دقت و ظرافت خاصي به آن پرداخته شود.

بدون ترديد، تلويزيون، محبوب ترين و در دسترس ترين رسانه اي است که کودکان با شوق و رغبت فراوان ساعت ها از وقت خود را صرف تماشاي آن مي کنند. اين مسئله، بايد سبب شود تا دست اندکاران اين رسانه و برنامه سازان، با در نظر گرفتن جوانب مختلف نسبت به توليد برنامه هاي سازنده و مفيد اقدام کنند.

در اين مقاله، سعي شده است ضمن ارائه نظريات کارشناسان و صاحبنظران پيرامون تأثير تلويزيون بر رفتار کودکان، نقش و رسالت تلويزيون بر گرايش آنان به ارزش ها و اعتقادات ديني از جمله نماز تبيين شود.

مقدمه

امروزه، تأثير رسانه هاي گروهي به ويژه رسانه هاي تصويري از جمله تلويزيون به دليل داشتن جذابيت هاي خاص خود بر رفتار کودکان و نوجوانان، غير قابل انکار است و اين تأثير، به گونه اي است که آنان، ساعت ها از وقت خود را صرف تماشاي برنامه هاي تلويزيوني مي کنند.

کودکان و نوجوانان به واسطه جذابيت هايي که اين جعبه جادويي دارد به مراتب بيش از ساير اقشار جامعه به تماشاي آن مي نشينند و اين خود، عاملي است که آنان، اثرپذيري فراواني در جنبه هاي مختلف از اين رسانه داشته باشند.

دکتر هيملوايت معتقد است «به هر صورت، گذران متوسط سالانه 500 الي1000 ساعت در برابر تصوير تلويزيون، براي کودکان و نوجوانان 6 الي 16سال، تأثير به سزايي در رفتارهاي آنان مي نهد که ممکن است آينده ساز زندگي آنان شود و حتي خواستها، علائق و آرزوهاي آنها را دگرگون مي سازد». 1

از سوي ديگر مطالعات انجام شده پيرامون استفاده از تلويزيون، توسط افراد سنين مختلف نشان مي دهد که حتي نوزادان، روزانه حدود نيم ساعت تلويزيون تماشا مي کنند.2

تلويزيون در مقابل جامعه خود به عنوان يک رسانه ملي رسالتي بس خطير بر دوش دارد که براي انجام هرچه بهتر اين رسالت بايد توجه و دقت کافي در شناخت هنجارها و ارزش هاي مورد تاييد جامعه داشته باشد. موفقيت در رسيدن به اين هدف، زماني امکان پذير است که دست اندکاران اين رسانه پر طرفدار با درک واقعيت هاي زندگي امروزي و بدون هرگونه سوگيري غير منطقي که بدبين شدن و دلزدگي را به همراه داشته باشد، اهدافي را دنبال کنند که اقشار مختلف با علاقه و آگاهي به تماشاي برنامه هاي تلويزيوني بنشينند مخصوصاً هنگامي که جامعه مخاطب، کودکان و نوجوانان باشند که با توجه به شرايط روحي و رواني که شرايط سني شان ايجاب مي کنند، حساسيت بيشتري به خرج دهند.

تلويزيون و اعتقادات و باورهاي ديني

بدون شک، امروزه رسانه هاي گروهي از جمله تلويزيون نقشي به مراتب فراتر از يک رسانه سرگرم کننده يافته اند و نمي توان از نقش مهم و اساسي آنها در فرهنگ سازي چشم پوشيد. چنانچه پيش از اين اشاره رفت، افراد در فرايند جامعه پذيري از عوامل متعددي تاثير مي پذيرند که يکي از اين عوامل، رسانه هاي گروهي است و از ميان انواع اين رسانه ها، تلويزيون به جهت داشتن طرفداران و علاقمندان بيشتر از اهميت خاص برخوردار است. با گرايش به سمت تلويزيون بنا به هر دليلي، افراد به اثرپذيري وادار مي شوند به گونه اي که آنان آگاهانه و نا آگاهانه از برنامه هايي که تماشا مي کنند، الگو و سرمشق مي گيرند.

در کشور ما نيز در حال حاضر، تلويزيون در دسترس ترين رسانه اي است که عامه مردم، صرف نظر از موقعيت شغلي و شرائط سني، مقداري از وقت خود را صرف تماشاي برنامه هاي آن مي کنند که در اين ميان، کودکان و نوجوانان، سهمي بيشتر از ساير اقشار دارند.

پرداختن به مسائل ديني و اعتقادي از طريق رسانه هاي جمعي امري است که در جوامع مختلف مرسوم بوده و توليد کنندگان برنامه هاي تلويزيوني نيز، اين مسئله را مورد توجه قرار مي دهند و از اين طريق، نسبت به تقويت و گسترش مباني اعتقادي خود اقدام مي کنند.

اما بايد پذيرفت که در شرائط امروزي با توجه به تبليغات وسيع و ضد ديني دين ستيزان از جمله آنهايي که قصد تضعيف مباني دين مبين اسلام را دارند، پرداختن به مسائل ديني و اعتقادي، نيازمند آگاهي و درايت بيشتري نسبت به گذشته مي باشد. تا گذشته اي نه چندان دور، فرد از دامان خانواده، اصول و مباني دين را فرا مي گرفت و به مرور زمان، اين اصول و مباني در وجود فرد نهادينه مي شد و تخطي از آن ندامت و پشيماني را به دنبال داشت و فرد خود را به نوعي گناهکار تلقي مي کرد و همين احساس نيز، پايبندي بيشتر به مباني ديني را موجب مي شد.

 

با گذشت زمان و ظهور فن آوري هاي نوين اطلاع رساني و گسترش و نفوذ آن در زندگي مردم و تلاش دين ستيزان براي کمرنگ نمودن اعتقادات مذهبي و ديني، امروزه شاهد آن هستيم که به آساني و سادگي گذشته، قادر به تبليغ مباني ديني و اعتقادي نمي باشيم چرا که اين ارتباطات زمينه اي را فراهم نموده است که گاهاً کورکورانه راه را به خطا برويم و از سوي ديگر، عدم برنامه ريزي صحيح و اصولي در حوزه تبليغات ديني نيز مزيد بر علت شده تا اذعان کنيم که در عصر فن آوري اطلاعات که هر روز ترفند و حربه اي تازه براي دين گريزي تدارک ديده مي شود بايد با هوشياري بيشتري عمل کنيم.

تلويزيون، رسانه اي است که با وجود راهيابي اينترنت و ماهواره به خانه ها، هنوز هم بهترين وسيله سرگرم کننده مردم به شمار مي رود. با اين حال، تحليل محتواي برنامه هاي آموزشي ديني در ايران، نشان دهنده آن است که عناصر و شيوه هاي ارتباطي، اغلب همان عناصر سنتي بوده و خلاقيت هاي اندکي در زمينه آموزشي ديني از رسانه هاي الکترونيک صورت مي پذيرد.

تلويزيون و تأثير آن بر رفتار کودکان و نوجوانان

بدون ترديد، کودکان و نوجوانان به دلايل شرائط سني و مقتضيات روحي و رواني خود از جمله مخاطبان برنامه هاي تلويزيوني به شمار مي روند که همين استقبال، واکنش مختلف صاحبنظران و کارشناسان علوم تربيتي را در زمينه مزايا و معايب اين رسانه براي کودکان و نوجوانان را به همراه داشته است.

گسترش روز افزون استفاده از رسانه هاي تصويري در بين مردم جهان به ويژه کودکان و نوجوانان، موضوعي است که نظر کارشناسان و صاحبنظران را به خود جذب نموده است به گونه اي که در پاره اي از موارد نيز، چنين رسانه هايي را موجب بروز رفتارهاي نابهنجار در جامعه قلمداد کرده و بر اثرگذاري اين رسانه ها بر رفتار کودکان و نوجوانان بيش از ساير اقشار تاکيد مي شود.

صرف نظر از تاثير مثبت يا منفي رسانه هاي تصويري تاثيري بر رفتار کودکان و نوجوانان، بايد به اين مهم توجه داشت که کودکان و نوجوانان به واسطه شرائط روحي و رواني خاص خود، نيازمند برنامه هايي مي باشند که راه جامعه پذير شدن آنها را به بهترين شکل ممکن فراهم سازد.

براي آگاهي از نقش رسانه هاي تصويري بر فرايند جامعه پذيري لازم است، ابتدا با تعريف اين اصطلاح و سپس عوامل موثر جامعه پذيري آشنا شويم. کونن در تعريف جامعه پذيري چنين آورده است:«جامعه پذيري فرايندي است که به انسان، شيوه هاي زندگي کردن در جامعه را مي آموزد، به او شخصيت مي دهد و توانايي هايش را در جهت ايفاي وظائف فردي به عنوان عضو جامعه توسعه مي بخشد».6

دکتر ستوده در کتاب خود عوامل موثر بر جامعه پذيري را به چهار دسته تقسيم نموده است که عبارتند از:

1- خانواده: کودکان در خانواده و در ارتباط با والدين خود به کسب هويت مي پردازند، همانند آنها مي شوند و آنچه را از انها مي کنند و مي گويند انجام مي دهند و در نتيجه رفته رفته، رفتار درست را طبق والدين فرا گرفته، به کار مي برند.

2- گروه همگنان: معمولا دوستان و همه کودکاني که تقريباً هم سن و همبازي کودک هستند و در او تاثير مي گذارند، شامل گروه همگنان مي شود.

3- مدرسه: کودکان، معمولاً در سن پنج سالگي وارد نظام آموزشي (کودکستان) مي شوند و در مدرسه، مجموعه اي از ارزشها، هنجارها و دانستنيهاي مهم به آنها آموخته مي شود. در کنار اين دانش که به صورت رسمي به دانش آموزان انتقال مي يابد مجموعه اي از ارزشها و هنجارها به شکل غير رسمي يعني از طريق برقراري ارتباط با ساير دانش آموزان، معلمين و مربيان به آنها انتقال مي يابد.

4- رسانه هاي گروهي: امروزه به واسطه فن آوريهاي نوين اطلاع رساني و وسائل ارتباط جمعي، کودکان از سال هاي اول زندگي در مسير امواج گوناگون و پيام هاي متعدد قرار مي گيرند و اين اطلاعات از دورترين نقاط جهان، وارد خانه هاي آنان مي شود. که اين ارتباط به مرور، فرزندان تازه اي در خود پرورش مي دهد و نسلهاي جديدي را پديد مي آورد که دنياي متفاوتي با بزرگترها دارند و بايد براي پرورش بهتر اين نسل، برنامه هاي مناسب و در خور، تدارک ديده شود.

مک لوهان از جمله صاحب نظراني است که نقش بسيار برجسته اي براي رسانه ها به ويژه تلويزيون، قائل است. وي، تلويزيون را قوي ترين وسيله ارتباطي زمان مي داند. با آمدن رسانه هايي چون راديو و تلويزيون از نقش آموزشي کتابها کاسته شد، در واقع نوعي تغيير در پارادايم آموزشي ايجاد شده است. به نظر وي، بچه هاي عصر الکترونيک در دنيايي بزرگ مي شوند که الکتريسته با تار و پود نامرئي خود همه چيز را در آن به هم پيوند زده است. 8

تلويزيون به عنوان قوي ترين رسانه تصويري که در دور دست ترين نقاط هر کشور نيز رخنه کرده است به روش هاي مختلف، رفتار و کردار شهروندان را تحت تاثير قرار داده است به گونه اي که بهترين نوع گذران اوقات فراغت آنان به تماشاي اين رسانه مي گذرد. تحقيقات گوناگون، حاکي از آن است که کودکان و نوجوانان از طرفداران پروپاقرص برنامه هاي تلويزيوني مي باشند که همين علاقه سبب اثرگذاري بيشتر بر رفتار آنان مي شود.

به عقيده خانم هميل و بنت، علت علاقه بچه ها اين است که تلويزيون به آنها امکان مي دهد، حقيقت را کشف کنند، به ماجراهاي پشت پرده زندگي کودکانه خود نفوذ کنند، دنيا و مردم را بهتر بشناسند، تصاويري هميشه تازه که آنها را به هيجان مي آورد و در التهاب نگاه مي دارد و به آنها شادي مي دهد و به کمک حالت شاد، سرزنده و داستاني خود به آنها فرصت مي بخشد که از مقتضيات زندگي روزمره خويش بگريزند و خود را به جاي قهرمانان مختلف آن بگذارند.9

صرف نظر از ديدگاههاي مثبت و منفي کارشناسان و صاحبنظران در رابطه با تأثير مثبت يا منفي برنامه هاي تلويزيوني بر رفتار کودکان و نوجوانان، اين واقعيت غير قابل انکار است که در حال حاضر هيچ رسانه اي نمي تواند به آساني جايگزين تلويزيون در زندگي کودکان و نوجوانان شود که همين مسئله، رسالت واقعي اين رسانه را تحت تاثير قرار مي دهد.

نکته اي که لازم است در اينجا بدان اشاره شود؛ آن است که گفته شود ساخت و توليد برنامه هاي تلويزيوني معمولا به گونه اي است که نياز مخاطبان مختلف را تامين نمايند. پرداختن به مسائل گوناگون اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، علمي، مذهبي … در جهت آگاهي رساني و آموزش شهروندان، اصلي است که همواره در ساخت و توليد برنامه هاي تلويزيوني مد نظر مي باشد. در اين ميان، توجه به نيازهاي روحي و رواني کودکان و نوجوانان که به مراتب سهمي بيشتر از ساير اقشار جامعه به دليل سهم بيشتري در استفاده از تلويزيون دارند، نيازمند حساسيت بيشتري است.

نماز و کودکان

نماز، رکن اساسي دين مبين اسلام است و بر اقامه آن در قرآن و احاديث، تاکيد شده است. نماز، خالصانه ترين نوع عبادت بنده در برابر خالق خويش است. ميل به پرستش، ريشه در فطرت خداجويي انسان دارد و نماز، عالي ترين نشانه پرستش خالق هستي است. آيت الله مطهري در اين باره چنين مي گويد:

«يکي از پايدارترين و قدرتمندترين تجليات روحي آدمي و يکي از اصيل ترين ابعاد وجود انسانها، حس نيايش و پرستش است. مطالعات آثار زندگي بشر نشان مي دهد هر زمان، هرجا که بشر وجود داشته است، نيايش و پرستش هم وجود داشته است. چيزي که هست، شکل کار و تشخيص معبود متفاوت شده است. از نظر اشکال، از رقصها و حرکات دست جمعي و موزون همراه با يک سلسله اذکار و اوراد گرفته تا عالي ترين خضوع ها و خشوع ها.» 10

اهميت اقامه نماز بر هر فرد مسلماني آشکار است به گونه اي که هر مسلمان معتقدي براساس يک سنت ديرينه هنگام تولد نوزاد در گوش او، اذان اقامه مي کند. اين مسئله حاکي از پايبندي مسلمانان به مباني اعتقادي دين خود مي باشد که از همان ابتدا تلاش مي کنند تا فرزندان خود را افرادي متعهد و متدين تربيت نمايند. اهميت نماز در دين مبين اسلام به حدي است که دانشمندان خارجي نيز ملاک مسلمان بودن را نماز قلمداد مي کنند.

اما آنچه در مورد آموزش مسائل و احکام ديني مطرح مي باشد اين است که آيا در شرائط کنوني و با توجه به تبليغات مسموم دين ستيزان، آيا والدين مي توانند به مانند گذشته، فرزند خود را فردي متدين و پايبند به احکام و ارزشهاي ديني تربيت کنند؟ و آيا آنها اجازه دارند همچون گذشته فرزندان خود را به دين پذيري تشويق کنند و يا اينکه براي اينکار بايد به شيوه هاي نوين تربيتي متوسل شوند؟

استاد مرتضي مطهري در مورد راههاي آشنايي کودکان با نماز چنين مي نويسد: «بچه ها را بايد از کودکي به نماز تمرين داد، دستور به ما رسيده است که به بچه از هفت سالگي نماز تمريني ياد دهيد. البته، بچه هفت ساله نمي تواند نماز صحيح بخواند ولي صورت نماز مي تواند بخواند، از هفت سالگي مي تواند به نماز عادت بکند، چه پسر چه دختر. يعني همان ابتدا که بچه به دبستان مي رود، بايد نماز را در دبستان به او ياد دهند ولي اين را توجه داشته باشيد که ياد دادن و وادار کردن با زور نتيجه اي ندارد، کوشش کنيد که بچه تان از اول به نماز خواندن رغبت داشته باشد و به اين کار تشويق بشود. به هر شکلي که مي توانيد موجبات تشويق بچه تان را فراهم کنيد که با شوق و ذوق نماز بخواند، زياد به او بارک الله بگوييد، جايزه بدهيد، اظهار محبت کنيد که بفهمد وقتي نماز مي خواند بر محبت شما به او افزوده مي شود.»11

در متن فوق نکات ارزشمندي درر رابطه با چگونگي آموزش نماز به کودکان وجود دارد که در اينجا بدان اشاره مي شود:

1- بچه ها را بايد از کودکي به نماز خواندن، تمرين داد نه وادار کرد

آنچه مسلم است، تمرين دادن با وادار کردن بسيار تفاوت دارد. در حالت تمرين اگر انجام يک رفتار براي کودک، خوشايند و لذت بخش باشد قطعاً به تکرار آن علاقمند مي شود اما هنگامي که انجام همان رفتار با اجبار همراه شود به جهت آنکه براساس شيوه هاي تربيتي، مناسب نمي باشد، نمي تواند براي کودک پيامدهاي مفيدي به دنبال داشته باشد. اين موضوع در مورد شيوه آموزش فريضه نماز به کودکان کاملاً صادق است. از پدر و مادر و ساير کساني که در محيط تربيتي کودک به سر مي برند، انتظار نمي رود که با زور و اجبار او را به خواندن نماز وادار کنند بلکه کودک بايد با مشاهده تکرار اين عمل از سوي بزرگترها، از رفتارشان سرمشق بگيرد. به طور مثال در موارد متعدد، مشاهده شده است که کودکان به هنگام نماز خواندن بزرگترها، همان رفتار را تقليد مي کنند.

2- ايجاد علاقه و گرايش به نماز بايد از محيط خانواده آغاز و در مدرسه تقويت شود

اولياء و مربيان بايد به اين نکته توجه داشته باشند که آنها نيز اجازه ندارند بدون فراهم ساختن بستر مناسب براي گرايش کودکان به نماز، راه اجبار را در پيش گيرند چرا که احتمال دارد، کودکي بنا به دلائل مختلف با اين فريضه، آشنايي نداشته باشد که در اين صورت وادار نمودن کودک به انجام رفتاري که پيش از اين ذهنيتي نسبت به آن نداشته است ممکن است عواقب ناخوشايندي نيز در پي داشته باشد. بنابراين، آموزش مباني اعتقادي در مدارس نيز بايد با دقت و برنامه ريزي صحيح و اصولي صورت گيرد.

3- کودک بايد به نماز خواندن ترغيب شود نه تهديد

نمي توان با گفتن جملاتي از قبيل «کسي که نماز نمي خواند دشمن خداست» يا «اگر نماز نخواني خدا تو را دوست ندارد»… کودکان را به نماز خواندن وادارکرد. از ياد نبريم که اسلام دين رحمت و رافت است، بنابراين آموزش اعتقادات ديني نيز بايد بر همين اساس صورت گيرد نه چيز ديگر.

4- نماز خواندن به عنوان يک رفتار بايد مورد تشويق قرار گيرد

اساسا، انسانها دوست دارند پس از انجام هر کار مثبتي مورد تشويق قرار گيرند که اين تشويق ها در نهايت به تقويت هرچه بيشتر آن رفتار مي گردد که در اين خصوص کودکان به دليل شرائط سني خود بيش از ساير افراد به تشويق نيازمندند. بنابراين، چنانچه در سن کودکي اعمال خوب و پسنديده مورد تشويق واقع شوند، انتظار است که در سنين بالاتر انجام همان اعمال تقويت و تثبيت شوند.

با اين اوصاف، بايد گفت ايجاد گرايش به نماز در کودکان، مستلزم شناخت و آگاهي کامل از روانشناسي کودک است. واقعيت اين است که نبايد هيچ هنجار و ارزشي را به کودک خود تحميل نماييم مگر آنکه زمينه و بستر مناسب براي انجام آن وجود داشته باشد. بهره گيري از شيوه هاي مناسب براي آموزش ارزشها و هنجارهاي مختلف موجب مي شود که به نتايج مطلوب و خوشايندي دست پيدا کنيم.

چنانچه پيش از اين اشاره رفت يکي از عوامل موثر در اين راه، رسانه هاي جمعي به ويژه تلويزيون است که مي تواند، نقش مفيد و ارزنده اي در جذب کودکان به نماز و ساير اعتقادات ديني داشته باشد. لازمه اين کار، آن است که نيازهاي روحي و رواني آنها به شکل مطلوب شناسايي و براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده که در همان ايجاد شوق و رغبت به مسائل اعتقادي و ديني است، تلاش شود.

تلويزيون و کودک

به اعتقاد متخصصان و روان شناسان کودک، تلويزيون يک پرستار بچه، ولي از نوع الکترونيکي است که تاثير زيادي بر زندگي و روحيات کودک دارد و همانطور که والدين در انتخاب يک پرستار کودک، دقت و حساسيت خاصي به خرج مي دهند بايد در انتخاب نوع برنامه هايي که يک کودک مي بيند نيز دقت و حساسيت لازم را داشته باشند.

امروزه به رغم نظريات کارشناسان و صاحب نظران دال بر تاثير منفي تلويزيون بر رفتار کودکان، عده اي ديگر تاثير تلويزيون بر رفتار کودکان را مثبت ارزيابي مي کنند. تاثير تلويزيون بر کودکان به نوع و چگونگي برنامه هايي که تماشا مي کنند، بستگي دارد. هدف از توليد برخي برنامه ها، آموزش و اطلاع رساني است، در حالي که برخي ديگر از برنامه ها فقط براي سرگرم کردن بيننده توليد مي شوند. برنامه هاي سرگرم کننده مي توانند براي بيننده، مهيج باشند و شعور او را نسبت به جنبه هاي خاصي از زندگي پرورش دهند و بر عقايد و ارزشهاي او تاثير بگذارند. 12

کودکان از تماشاي تلويزيون لذت مي برند و مايلند که بيشتر وقت خود را صرف تماشاي برنامه هاي اين جعبه جادويي کنند. اين عامل سبب مي شود تا خواسته و ناخواسته، رفتارشان تحت تاثير قرار گيرد.

بنابراين براي توليد برنامه هاي خاص کودکان، بايد تابع اصول و ضوابط خاصي بود تا اين رسانه بيش از آنکه تاثير منفي در بر داشته باشد، اثرات مثبت برر رفتار کودکان بر جاي بگذارد. آنچه مسلم است بزرگسالان و در واقع افرادي که در ارتباط بيشتري با کودک هستند، بايد شيوه استفاده مفيد و مثبت از تلويزيون را فرا گرفته و آن را به کودکان نيز بياموزند.

کودکان از طريق برنامه هاي تلويزيوني، مي توانند بسياري از مسائل اجتماعي، اخلاقي، ديني … را آموخته و در خود تقويت کنند و اين ميسر نمي گردد مگر آنکه، توليد کنندگان برنامه هاي تلويزيوني با شناخت و درک کامل نيازهاي روحي و رواني کودکان، اقدام به ساخت برنامه نمايند.

آموزش مسائل ديني و اعتقادي به کودکان مستلزم استفاده از شيوه هاي مفيد و مناسبي است که بايد با احتياط و حساسيت بيشتري با آنها برخورد شود. نکته اي که در اينجا بايد به آن اشاره کرد و مورد توجه روان شناسان نيز مي باشد آن است که کودک، هنگام تماشاي تلويزيون، خود را در قالب شخصيت هاي تلويزيوني مي گنجاند و سعي مي کند که اعمال و رفتار شخصيت هاي مورد علاقه اش را تقليد کند. اين عمل، سبب مي شود که کودک هم تحت تاثير پيام هاي منفي برنامه هاي تلويزيوني قرار گيرد هم تحت تاثير پيام هاي مثبت.

تلويزيون در قبال مخاطبان کودک بايد به نکات ذيل توجه داشته باشد:

1- در توليد برنامه هاي خاص کودکان، اصول روان شناسي مد نظر برنامه سازان گيرد.

2- از برخورد سطحي با مسائل گوناگون از جمله مسائل اعتقادي پرهيز شود.

3- به صرف توليد برنامه خاص کودکان، تواناييهاي شناختي آنان ناديده گرفته نشود.

4- به قدرت درک و تشخيص کودکان احترام گذاشته شود.

5- پيام هاي اخلاقي بايد به صورت غير مستقيم ارائه شود نه مستقيم.

تلويزيون و راه هاي جذب کودکان به نماز

تلويزيون يک رسانه قدرتمند است که مي تواند بر گروههاي مختلف سني اثرگذار باشد. در اين ميان، کودکان، مخاطبان خاص اين رسانه هستند که بايد براي ارضاء نيازهايشان تدابير خاص انديشيده شود. يکي از مهمترين اين نيازها، نيازهاي معنوي آنهاست که ارتباط مستقيم با اعتقادات و باورهاي ديني آنها دارد.

کودک به واسطه داشتن روح پاک و لطيف، اين آمادگي را دارد که هر نوع پيام خوب يا بد را از مخاطب خود دريافت کند و همين مسئله سبب مي شود که دست اندرکاران تلويزيون در توليد برنامه هاي خود براي اين گروه سني دقت عمل بيشتري به خرج دهند.

تلويزيون، به عنوان يک رسانه ملي وظيفه دارد جهت تقويت و تثبيت ارزش ها و اعتقادات ديني در کودکان، کاملاً هوشيار و براساس منطق، رفتار کند. چرا که انتظار است اين رسانه بنا به رسالتي که بر دوش دارد راه را براي جامعه پذيري افراد فراهم سازد و جامعه پذيري نيز چيزي نيست جزء اينکه، افراد با هنجارها و ارزش هاي اجتماعي و اعتقادي جامعه خود به بهترين شکل ممکن، آشنا شوند.

ترديدي نيست که در دعوت و جذب کودکان به نماز، بايد به گونه اي عمل شود که احساس آزادي داشته باشند نه اينکه چنين تصور نمايند که مجبور به انجام فرائض ديني خود باشند. البته اين به معناي بي توجهي و ناديده گرفتن آموزش اعتقادات و باورهاي ديني نمي باشد. بلکه منظور آن است که کودک با ميل و رغبت باطني به انجام فرائض ديني گرايش پيدا کند.

تلويزيون، علاوه بر اينکه يک وسيله سرگرم کننده است، وسيله اي براي آموزش و ياددهي نيز مي باشد به شرط آنکه اصول روان شناسي و شيوه هاي ياددهي متناسب با گروه هاي سني باشد. در کشور ما تا پيش از فراگير شدن انواع رسانه هاي جمعي از جمله تلويزيون، معمولا کودکان از دامن خانواده با فرائض ديني خود آشنا مي شدند و به مرور زمان، برپايي آنها را بر خود واجب مي دانستند اما بايد پذيرفت که اينک با گذشته تفاوت پيدا کرده است. کودک در اجتماعي رشد مي کند که با انواع وسائل ارتباطي مواجه بوده که هر کدام به نوعي بر افکار و انديشه او تاثير مي گذارند.

تلويزيون، رسانه اي است که قادر است نقش مهم و ارزنده اي در پرورش نيازهاي معنوي کودکان، ايفاء نمايد. متاسفانه چنين به نظر مي رسد که سازندگان برنامه هاي کودک در کشور ما در ساخت برنامه هاي خود کمي شتابزده و بدون مطالعه و شناخت دقيق نيازهاي کودکان اقدام به توليد برنامه مي کنند. که اين مسئله نه تنها موجب گرايش آنان به تماشاي توليدات داخلي نمي کند بلکه بعضي مواقع نيز دلزدگي و بي رغبتي آنان را به دنبال دارد.

تلويزيون در سال هاي نخست براي کودکان از جاذبه زيادي برخوردار است و لذا کودکان، وقت بيشتري را صرف تماشاي آن مي کنند و مطالب زيادي را فرا مي گيرند. طي همين دوران، کودکاني که به طور ارادي مطالبي را از رسانه هاي غير از تلويزيون، يعني راديو، سينما، کتب داستان، مجلات و … مي آموزند، پس از گذشت چند سال معلوماتشان همسطح با کودکاني مي شود که با تلويزيون به يادگيري مي پردازند. 13

حال، سوال اين است که با توجه به اهميت اين رسانه در ترويج و گسترش فرائض ديني از جمله نماز که مهمترين اين فرائض است، آيا تلويزيون در انجام اين کار موفق بوده است يا خير؟

آنچه، بديهي است، دست اندکاران تلويزيون به خوبي، اهميت اين کار را دريافته اند و بر اين تلاش، بوده اند که در اين راستا گام بردارند اما بايد اذعان داشت که آنگونه که شايسته است، اقدامي صورت نپذيرفته و در ساخت و توليد برنامه هاي ديني همچنان بر شيوه هاي سنتي يعني تلاش بر ارائه مفاهيم و تلقين آن به ذهن کودکان، تاکيد مي شود. دست اندکاران تلويزيون و برنامه سازان بايد به اين نکته تربيتي توجه داشته باشند که ما بزرگسالان اجازه نداريم خوب يا بد بودن را براي کودکان تشخيص دهيم بلکه بايد بهره گيري از شيوه هاي مناسب تشخيص خوب يا بد بودن را به خود آنها واگذار کنيم. نماز يک فريضه ديني است که اقامه آن بر هر فرد مسلماني واجب بوده و هر کس وظيفه دارد کودک خود را با فرائض ديني آشنا سازد و رسانه هاي گروهي نيز، بايد اين رفتار را با ساخت و توليد برنامه هاي مناسب تقويت کنند اما نبايد به گونه اي رفتار نماييم که آنها به جاي گرايش به مباني اعتقادي خود، ناخواسته به بيراهه بروند.

تلويزيون به عنوان يک رسانه ملي در راستاي جذب کودکان به نماز بايد به نکات ذيل توجه داشته باشد:

1- ساخت و توليد برنامه هاي تلويزيوني متناسب با سن کودکان

 در ساخت چنين برنامه هايي بايد سن و سال کودکان مد نظر قرار گيرد. برنامه اي که براي يک کودک سه يا چهار ساله ساخته مي شود بايد برنامه اي براي کودکان بالاي ده سال توليد مي شود، تفاوت داشته باشد و شيوه انتقال پيام متناسب با سن آنها باشد.

 2- استفاده از کارشناسان و صاحبنظران مسائل ديني در کنار برنامه سازان

در چنين حالتي برنامه سازان علاوه بر آگاهي بيشتر از مسائل ديني از جمله نماز، بهتر مي توانند مفاهيم مربوط به نماز را به مخاطبان خود انتقال دهند.

3- استفاده از کارشناسان و صاحبنظران تربيتي و روان شناسان کودک

بدون ترديد، کارشناسان و صاحبنظران مسائل کودک بهتر از ساير کارشناسان به مسائل مربوط به شيوه هاي يادگيري کودکان آشنايي داشته و مي توانند با ارائه مشاوره لازم به برنامه سازان، آنان را در ساخت برنامه هاي هدفمند، ياري رسانند.

4- پرهيز از ساخت و توليد برنامه هاي کليشه اي و تکراري

يکي از مشکلاتي که در ارائه مفاهيم ديني به چشم مي آيد، آن است که در موارد متعدد، برنامه سازان، اسير کليشه شده و بدون توجه به قدرت تشخيص و درک کودکان، سعي در انتقال مفاهيم غير قابل هضم دارند که نه تنها نتيجه مثبتي به دنبال نخواهد داشت بلکه ممکن است نتيجه معکوس نيز داشته باشد.

5- پرهيز از انتقال مستقيم پيام به ذهن کودکان

هر پيام که از سوي فرستنده ارسال مي شود نبايد به گونه اي باشد که گيرنده را مستقيماً تحت تأثير قرار دهد و يا اينکه او را وادار به دريافت پيام کند، بلکه بايد فرصت تجزيه و تحليل پيام نيز به گيرنده داده شود و اين مستلزم آن است که برنامه سازان به قدرت درک و تشخيص کودکان ايمان داشته باشند.

6- ساخت و توليد برنامه هاي تلويزيوني با استفاده از فن آوري هاي روز

بايد پذيرفت که توليدات تلويزيون براي کودکان به لحاظ پردازش تصويري، چندان جذاب و گيرا نيست. چنين به نظر مي رسد که در انتقال مفاهيم از طريق تصوير، کمي دست به عصا و محتاط عمل مي کنيم. امروزه در بسياري از کشورها چنان از تکنيک هاي خاص برنامه سازي در ساخت برنامه هاي کودک بهره گيري مي شود که بزرگسالان هم، مشتاقانه به تماشاي چنين برنامه هايي مي پردازند. بنابراين لازم است در اين زمينه نيز از فن آوري ها و تکنيک هاي برنامه سازي استفاده شود.

با همه اين اوصاف، بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که در شرائط فعلي، کشور ما مذهبي و ديني در ميان کودکان و نوجوانان نياز دارد تا از طريق، ايران اسلامي پشتوانه اي سرشار از روح معنويت داشته باشد و اين، امکان پذير نخواهد شد مگر آنکه تمامي عواملي که نقش اساسي در فرايند جامعه پذيري فرد را عهده دار هستند به شکل مطلوب به وظيفه خود عمل کنند. خانواده، مدرسه، گروه دوستان و همسالان و از همه مهمتر رسانه هاي جمعي از جمله تلويزيون که محبوب ترين و در دسترس ترين رسانه تصويري و شنيداري مي باشد. همه و همه بايد در يک تعامل منطقي بستري را فراهم سازند که کودکان اين سرزمين به ارزشها و هنجارهاي اجتماعي و ديني مذهبي خود پايبند بوده و زمينه لغزش در اين زمينه به حداقل برسد.

نتيجه گيري:

پرداختن به مسائل اعتقادي به ويژه هنگامي که يک سوي قضيه، کودکان باشد نيازمند جزم انديشي و دقت نظر بيشتري است. کودکان با روح لطيف و پاک خود اين آمادگي را دارند که هر پيامي را از سوي فرستنده اش دريافت و آن را در وجود خود نهادينه سازند در چنين حالتي اگر پيام ها مسموم و گمراه کننده باشد اين احتمال وجود دارد که کودکان راه را از بيراه تشخيص ندهند و دچار لغزش شوند. در شرائط کنوني که دين ستيزان، با بهره گيري از انواع رسانه ها، سعي در گمراه کردن افکار جامعه اسلامي دارند، لازم است که دست اندرکاران رسانه هاي جمعي به ويژه تلويزيون، حساسيت بيشتري به خرج داده و با توليد برنامه هاي مفيد، کودکان را به بهترين شکل ممکن با ارزشها و اعتقادات ديني آشنا ساخته و شرائطي فراهم نمايند که آنها با ميل و رغبت به سمت انجام فرائض ديني گرايش پيدا کنند نه اينکه اجباري براي اين کار داشته باشند

منبع:

روابط عمومي اداره كل تبليغات اسلامي استان بوشهر

http://www.ido.ir


مهربانی با کودک در هنگام نماز خواندن

بسم الله

ليث بن سعد مي‌گويد :

« روزي پيامبر (ص) نماز جماعت مي‌خواندو جمعي به وي اقتدا كرده بودند . حسين (ع) كه كودك بود، در همان نزديكي‌ها بود؛ وقتي رسول خدا (ص) به سجده مي‌رفت، حسين (ع) آمد و به پشت پيامبر (ص) سوار مي‌شد و پاهايش را حركت مي‌داد و مي‌گفت :
« حُلْ … حُل‎ْ » ( كه شتر را با تكرار اين واژه مي‌رانند) هنگامي كه رسول خدا (ص) مي‌خواست سر از سجده بردار، حسين را مي‌گرفت و آرام به زمين مي‌گذاشت و بلند مي‌شد و وقتي كه به سجده مي رفت، باز حسين بر پشت رسول خدا (ص) سوار مي‌شد و پاهايش را حركت مي‌كند و گفت: « حُلْ … حُل‎ْ »
اين موضوع تا آخر نماز تكرار شد؛ يك نفر يهودي اين منظره را مي‌ديد، به عنوان اعتراض نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت : « اي محمد !‌شما با كودكان به گونه‌اي رفتار مي‌كنيد، كه ما اينگونه رفتار نمي‌كنيم.»

پيامبر (ص) فرمود :

«‌اگر شما به خدا و سولش ايمان داشته باشيد، به كودكان خود مهرباني مي‌كنيد و با مهر و نوازش با آنها رفتار مي‌نماييد.»
يهودي از دستور مهرانگيز تربيتي اسلام و بلند نظري پيامبر (ص) مجذوب اسلام شد و همان دم قبول اسلام كرد و به صف مسلمين پيوست

چرا گاهي فرزندانمان نماز نمي خوانند؟

بسم الله

پيش از پرداختن به اين پرسش که چگونه فرزندانمان را به برپايي نماز صبح دعوت کنيم، بايد بپرسيم چرا، گاه

 فرزندان نماز نمي خوانند؟

 علل و عواملي چند در اين بازدارندگي يا سهل انگاري و بي رغبتي مؤثرند:

۱- عوامل و علل اعتقادي: وقتي کودک و نوجوان فاقد باور عميق و ريشه دار نسبت به خدا و معاد باشد نه

 پشتوانه اي از عشق دارد تا او را برانگيزد و نه انگيزه اش چون خوف و هراس از بازخواست اخروي تا او

 را به اداي تکليف ديني وادارد.

آن که صبحگاهان با وجود همه جاذبه هاي خواب، بستر را رها مي کند و به نماز مي ايستد يا از سر عشق و

 شيفتگي و معرفت به پروردگار است يا لااقل ترس از مجازات و آن که روشني يقين در دل ندارد شوق برپايي

 نماز نخواهد داشت.

۲- نمادها و نمودهاي نامطلوب دينداران:

کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقيق زندگي ما را مي کاوند، اگر ما به نمازشان بخوانيم و آنها ا را به عنوان

 نمازگزار در ارتکاب گناه و ناشايسته بي پروا ببينند ميان "نماز" و "رفتار" به جست وجوي رابطه مي

 پردازند و احيانا چنين داوري و نتيجه گيري مي کنند که نمازگزاران چنين اند.

همين کافي است که نماز را متهم کنند و از آن گريز و پرهيز پيدا کنند.

۳- رفتارهاي گناه آلود و ناروا:

اگر نماز از فحشا و منکر باز مي دارد، فحشا و منکر نيز مي تواند بازدارنده از نماز باشد!

 وقتي فضاي زندگي ما از دروغ، فريب، حرام خواري، غيبت و حرمت شکني تباه و سياه شود، بازتاب آن نه

 تنها در نماز ما که در نماز و کنش هاي ديني فرزندانمان محسوس و مشهود است.

نه خود گناه کنيم و نه فضايي لغزاننده و گناه زا براي فرزندانمان فراهم کنيم. رهاورد چنين فضاي مهذبي اقبال

 فرزندان به نماز خواهد بود.

هنگام نشاط، بهترين فرصت براي عبادت

۴- جزر و مدها و زيرو بم هاي دروني: روح انسان دستخوش دگرگوني هاي دائمي است.

عناصر و عوامل گوناگوني در جان انسان آشوب مي آفرينند.

در هنگام اقبال و نشاط بهترين فرصت براي دعوت به عبادت حتي عبور از مرز "فرائض" به نوافل است و در

 هنگام بي نشاطي يا ادبار، خط قرمز ورود به حوزه نوافل و درنگ و توقف در قلمرو فرائض.

شناخت اين جزر و مدها و ايجاد ارتباط سنجيده در آن موقعيت، در رفتارها، موضع گيري ها و نگرش هاي

 آينده فرد بسيار مؤثر است.

والدين از نماز استفاده ابزاري نکنند

۵- انتظار و تلقي ناروا از نماز:

وقتي جايگاه نماز درست تحليل و تبيين نشود ممکن است بعد از مدتي نماز کنار گذاشته شود يا منظم برپا نشود

 که اين نيز به حذف نماز مي انجامد.

گاه از نوجوان مي پرسيم چرا نماز نمي خواني؟ و پاسخ اين است که هرچه از خدا خواستم که به فلان خواسته و

 آرزويم برسم، نرسيدم و ديگر نماز نمي خوانم، يا مدتي نماز خواندم و ديدم مشکلم حل نشد يا به خواسته ام

 نرسيدم، ديگر نمي خوانم! استفاده ابزاري از نماز، القاي خانواده ها که اگر نماز بخواني، در امتحان قبول مي

 شوي و نماز را در حد مشکل گشاي مسائل عادي زندگي حتي گاه خواسته هاي نامعقول تلقي کردن، آفت و

 آسيب بزرگ براي نماز خواندن است.

مشهور آن است که در فصل امتحان، نماز خواندن دانش آموزان رايج تر مي شود و پس از امتحان به خصوص

 اگر با ناکامي مواجه شوند تعطيل مي شود! چنين تصوير و تصوري از نماز و فرو کشيدن آن در حد گره

 گشايي از مشکلات معمول، ستمي بزرگ است.

گزارش هايي از مدارس دريافت مي شود که گاه معلمان و مربيان در چنين القائاتي با ديگران هم داستان و هم

 زبان مي شوند.

۶- تجربه هاي تلخ از نماز يا محيط مذهبي:

 کودک و نوجوان با اشتياق به مسجد مي آيد اما در مسجد با برخورد ناروا مواجه مي شود، گاه فضاي مسجد

 ذوق وشوق و طبع حساس او را برنمي انگيزد و خاطره تلخ، چاشني آمدن مي شود.

اين رويداد که گاه تا هميشه بر روح و نگرش انسان سايه مي اندازد، گريزگاه وي مي شود و جدايي و حتي

 نفرت وي را برمي انگيزاند، بايد تجربه هاي نخستين کودکان از مسجد با شيريني و لطافت همراه باشد و از

 تحقير، تمسخر، توهين و هر حرکتي يا حادثه اي که تند و تلخ و شکننده باشد پرهيز شود.

قدرت گروه همسالان را دست کم نگيريد

۷- تاثير منفي دوستان و گروه همسالان:

کودک و نوجوان چشم به دهان دوستان مي دوزند و رفتارهاي "جمعي دوستان" آنان را بشدت جذب و به

 همساني رفتار مي کشاند. آن ها مي خواهند صرفا به کارهايي بپردازند که "همه" آن را انجام مي دهند.

بي ترديد شما نيز مي توانيد به ياد بياوريد که زماني چنين بوده ايد.

هيچ گاه قدرت گروه همسالان را دست کم نگيريد.

آسان نيست که متفاوت عمل کنيم و يا اين که در مقابل اکثريت باشيم. مراقبت در طيف دوستان، مداخله سنجيده

 و هشيارانه در انتخاب دوستان و حتي تاثير در حلقه آنان، نوعي مصونيت بخشي معنوي خواهد آفريد که

 نمازگزاري فرزندان را تضمين مي کند. خانواده هايي که فرزندان رها شده دارند و مراقبت و دقت در معاشرت

 ها و روابط فرزندان ندارند دچار مشکلات حاد رفتاري و ريزش هاي معنوي فرزندان خواهند شد.

۸- انباشت پرسش ها و ترديدها:

کودک و نوجوان پرسشگر و کنجاوند. براساس حق پرسشگري و کنجکاوي، کودک و نوجوان از نماز هم مي

 پرسند، چرا نماز؟ چرا اين گونه؟ چرا هر وقت دلم خواست نخوانم؟ چرا به هر سمت نخوانم؟ چرا هر مقدار

 دوست داشتم و کشش داشتم نخوانم؟ اصلا چرا بخوانم؟ و چرا ….

اگر اين پرسش ها، پاسخ دقيق و مجاب کننده نيابند يا پرسشگر به دليل سؤال، تحقير و تمسخر و متهم شود و يا

 پاسخ ها انحرافي باشد، موريانه ترديد، شک، تزلزل و در نهايت پرهيز و ستيز وجود وي را پرخواهد کرد

. ايجاد موقعيت ها و فرصت هايي براي سؤال، حتي طرح سؤالات احتمالي در فضايي سرشار از عاطفه و

 محبت، تشويش ها و ترديدها را مي زدايد.

در هنگام خستگي اصرار در برپايي نماز نکنيم

۹- خستگي و سستي:

نماز بايد با نشاط و سرزندگي بر پا شود. در سستي و رخوت، در بي حالي و بي رغبتي حتي اگر نماز برپا

 شود چندان مناسب نيست.

در هنگام خستگي و رخوت اصرار در برپايي نماز نکنيم.

حتي توصيه کنيم که هم اکنون نماز نخوان، خسته اي.

به استراحت نياز داري، خودم براي نماز بيدارتمي کنم. اين جملات ملاطفت آميز و آرام به جاي نمازي شتاب

 زده نمازي با آرامش را رقم مي زند.

نماز اول وقت بايد به فرهنگ تبديل شود

۱۰- تاخير و تسويف:

گاه به هر دليل، نماز به تاخير مي افتد. جاذبه اي فراوان در زندگي کودک و نوجوان، مشغوليت هاي آني، قرار

 گرفتن در موقعيت هاي لذت بخش بويژه بازي با دوستان موجب مي شود که نماز به بعد موکول شود!

اول وقت خواندن نماز بايد به فرهنگ تبديل شود.

وقتي ما بزرگ تر ها و مربيان و متوليان تربيت به نوعي تقييد در نماز اول وقت برسيم و فضاي مناسب را

 نيز فراهم کنيم از چنين ضايعه اي جلوگيري خواهيم کرد.

 بايد دقت شود نماز اول وقت طولاني يا همراه با چاشني هاي وقت گير نباشد.

۱۱- بي اعتنايي خانواده به نماز:

مشاهده و تقليد رفتارهاي والدين در دوران کودکي، بارزترين رفتار کودک در خانه است.

کودکان و نوجوانان گاه دچار تعارض ها و ناهمخواني هاي خانه و مدرسه هستند، در مدرسه نماز جماعت

 هست اما در خانه از اين فضيلت ها و ارزش ها نيست.

 خانواده هايي که به نماز بي اعتنا باشند هرگز نمي توانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان به نماز پايبند و

 متعهد باشند.

صبح را با خبرهاي هيجان آميز و شيرين همراه کنيد

در خانواده هاي ما بسياري اوقات، شب لبريز از خبر وخاطره است، تلفن زدن ها، شوخي ها، ميهماني ها و

 گفت و گوها در شب اتفاق مي افتد، اگر صبح با برخي خبرهاي هيجان آميز و شيرين همراه باشد، باز کردن

 يک هديه به صبح موول شود و … انگيزه هايي براي بيداري کودک و نوجوان فراهم مي شود.

شب ها زودتر بخوابيد!

زندگي مدرن امروز، چند شغلگي و دير به منزل رسيدن پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده، ميهماني هاي

 شبانه، تماشاي برنامه هاي تلويزيون و ديگر سرگرمي هاي شبانه در برنامه خواب فرزندان نيز اثر مي گذارد.

نبود صميميت و صراحت در طرح مساله بلوغ

يکي از مشکلات فرهنگي جامعه ما نبود آموزه هاي درست، بموقع و همه جانبه بلوغ است.

در نظام آموزش و پرورش هنوز هيچ برنامه مشخص و روشني در اين باره وجود ندارد.

شرم و حجب و حياي حاکم بر خانواده ها مانع طرح اين مساله مي شود.

 دوران بلوغ دختران مسئوليت هاي ويژه شرعي و موقعيت هاي خاصي را همراه دارد و اگر پدر و مادر،

 آگاهي بخشي و آگاهي يابي کافي از اين مساله نداشته باشند ممکن است به تعطيلي تکاليف در ديگر موقعيت ها

 منجر شود.

در مدارس راهنمايي، پسران جوان صبح وقتي برمي خيزيد و نيازمند نظافت و غسل هستند به علت نبود زمينه

 سازي خانواده ها دچار مشکل مي شوند و گاه به ناگزير با همان وضعيت نماز برپا مي کنند.

بلوغ مثل هر رويداد ديگر بايد در خانواده ها مطرح شود و پدر ومادر راهنمايي هاي لازم و درست در اختيار

 فرزندان قرار دهند. اگر چند بار نوجوان صبح نتواند نماز بخواند به علت احتلام صبحگاهي، ممکن است نه

 تنها نماز صبح که به "همه نماز" آسيب برساند.

پرتگاه افراط و تفريط در مسير تربيت نسل جديد قرباني فراوان مي گيرد.

گاه خانواده ها همه "شدت" اند و گاه همه "رحمت".

مهرباني و رحمت، انعطاف و نرمش لازمه تربيت سازنده اند اما نبايد غافل بود که گاه "قاطعيت" ضرورت

 تربيت است. جالب است که در روايات بارها به جدي گرفتن نماز در کودکي و دوران بلوغ تاکيد شده است.

 اميرالمؤمنين" فرموده اند:

از هفت سالگي نماز را به بچه ها آموزش دهيد ولي از وقتي که به تکليف رسيدند بسيار جدي بگيريد.

" اگر خانواده ها براي نماز جدي باشند و خود در وقت نماز به هيچ چيز ديگر نپردازند و با لحني آميخته با

 جديت و قاطعيت – نه تندي وخشونت و تحقير – ديگران را به نماز دعوت کنند، فرزندان در مي يابند که نماز،

 از برنامه هاي خانواده است و به آن پايبند خواهند شد.

 وقتي از قاطعيت سخن مي گوييم، بال دوم تربيت يعني رحمت و محبت بيشتر بايد ديده شود.

وقتي صبح با محبت، نرمي و مهرباني، کشيدن دست لطف بر پيشاني و بوسه کودک را بيدار مي کنيم و سپس

 "نماز" او را ستايش مي کنيم، خاطره اي شيرين و موقعيتي مثبت براي استمرار برپايي نماز فراهم کرده ايم.

انتظارات ناهمخوان با واقعيت

آنچه ما از ديگران بويژه از فرزندان مي طلبيم عمدتا آرمان طلبانه است تا واقع بينانه. وقتي انظارات بالا مي

 رود و کودک و نوجوان نمي توانند انتظارات را برآورده کنند ممکن است مورد تحقير و شماتت قرار گيرند.

پيش زمينه نماز صبح از شب فراهم نشود

اگر بگوييم هر کس مي خواهد صبح اول وقت بيدارش کنم، اعلام کند، از همان شب طمينه فراهم شده است، اين

 برخاستن ديگر تحميل نيست، "خواسته" است.

اگر بگوييم ساعت را تنظيم کنيد يا اراده کنيد که صبح برخيزيد، نوعي تلقين فراهم شده است.

مراقب بايد بود نماز صبح، نماز شروع است، اگر برپا نشود، به برپايي نماز ظهر و عصر چندان اميدي

 نيست. بهتر است "ما" بيدار نکنيم يا لااقل هميشه ما اين مسئوليت را به عهده نگيريم. گاه فرزندان خود مسئول

 و چاره انديش بيداري خودشان باشند.

 

محسن کاظمی/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان

http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

 

شیوه‏ های آشنا سازی و تقید کودکان به نماز

بسم الله

 1ـ شرطی شدن پاسخ:

اگر مراسم مذهبی با وقایع خوشایندی همراه شود، کودک خود به خود به آنها علاقه پیدا می‏کند.

2ـ شرطی شدن عاملی:

 اگر نماز خواندن کودک همراه با پاداش باشد، استمرار و تقویت آن بیشتر خواهد بود.

3ـ طرح سؤال و معمّا:

 رسانیدن کودک به درک و ضرورت استدلال و مجهز شدن به منطق سؤال ابراهیم گونه، تأثیر مهمی در علاقه‏مندی کودک به نماز خواهد داشت.

4ـ دوری از جبر و تحمیل:

 باید آموزش‏های نماز را با توجه به آمادگی کودک انجام داد. اگر این آمادگی روحی و عاطفی میسر نشده باشد، به ناچار از جبر و تحمیل استفاده می‏شود که این قضـیه باعث دلزدگی کودک از نماز می‏شود. تا قبل از سن لازم برای تعلیم نماز که در احادیث 7 سالگی می‏باشد، نباید کودکان را مجبور به یادگیری نمود.

5ـ درونی کردن ارزش‏ها با پند و اندرز:

 در این قسمت باید توجه نمود که از گفتار مستقیم و الفاظ صریح باید پرهیز نمود؛ برای اینکه تأثیر پند و اندرز عمیق‏تر گردد، بهتر است نصایح ما با عمل توأم شود.

6ـ تعظیم و تکریم نماز:

 اگر‏ خانواده و مربیان به نماز اهمیت دهند، ارزش آن در نظر کودک بیشتر می‏شود. پس خانه و مدرسه باید‏ با نگاهی شکوهمندانه به نماز، آنرا تکریم نمایند.

7ـ بیان قصه‏ها و نمایش خاطره‏های زیبا در ارتباط با نماز:

قصه، شعر و نمایش می‏تواند با توجه به نوعی جذبه و کشش که در آن دیـده می‏شود، کودکان را به سمت نماز جذب نمایند. کودکان همیشه دوست دارند همۀ مسائل را مسـتقیماً نفهمند؛ پس از راه داستان، شعر و نمایش می‏توان به راحتی کودکان را به نماز خواندن واداشت.

8ـ توجه به توانمندی‏های کودکان و نوجوانان در اقامۀ نماز:

رسیدن به مرحلۀ رشد اولیه و لازم، می‏طلبد که اصول نماز به کودک گفته شود؛ اما در این میان باید قدرت تحمل کودک و توان او را در نظر گرفت. اگر نماز را پیش او بد جلوه دهیم، یعنی بیش از توان او بخواهیم که به عبادت بپردازد، این تفکر در کودک ایجاد می‏شود که نماز کار سختی است.

9ـ ارائۀ الگوی مناسب:

کودکان از همان سنین اولیه، کار الگوسازی را انجام می‏دهند. والدین و مربیان باید مواظب رفتار خود باشند و سعی کنند در کنار خواندن نماز، با داشتن خصلت‏های نیکویی چون ایثار، گذشت، محبت و  …، آگاهی لازم را به کودکان انتقال دهند.

10ـ نقش خانواده:

خانواده به عنوان جایگاه زیست اولیۀ کودک، مهمترین نقش را در تربیت کودک دارد. آمادگی کودک نیز از محیط خانواده آغاز می‏شود. اگر خانواده به امری چون: معطر کردن لباس، استفاده از لباس پاکیزه در هنگام نماز، برپایی جماعت در خانه، اختصاص دادن مکانی به عنوان مکان نماز در خانه، اذان گفتن یکی از اعضای خانواده، بردن کودکان مخصوصاً در اعیاد مذهبی به مساجد و اماکن مربوطه، برگزاری نماز جماعـت با مهمانان در خانه، بازی و سرگرمی ضمن آموزش دادن و هدیه دادن، برگزاری جشن تکلیف و اهتمام فرزند، انتقال فرهنگ نماز را به کودک در مسیر راحتی قرار خواهد داد.

11ـ برگزاری جشن تکلیف در خانواده:

باید در خانواده‏ها همانطور که به جشن تولد کودک اهمیت می‏دهند، به جشن تکلـیف او نیز اهمیت دهند. جشن تکلیف می‏تواند خاطرۀ خوشایندی از نماز در ذهن کودک ایجاد کند. خداوند یکی از ایام‏الله را روز به تکلیف رسیدن کودکان می‏داند.

25 راهکار عملی دعوت فرزندان به نماز

بسم الله

دکتر سید احمد زرهانی عضو هیات امناء

ستاداقامه نماز

برای والدین در خصوص دعوت فرزندانشان به نماز راهکار عملی چیست و شما چه توصیه های عملی دارید؟

1- کودکان و نوجوانان با نگرستن به گفتار و رفتار و جاذبه و دافعه والدین رشد می کنند و شکل می گیرند . اگر پدر و مادر اهل

اقامه نماز و درستکاری باشند مورد تاسی فرزندان قرار می گیرند البته در عصر ارتباطات جامعه ، مدرسه ، رسانه ها و همسالان در تکوین شخصیت به نسل نو نقش دارند و نباید از آنها غفلت کرد لکن به صورت کاربردی عنایت به موارد ذیل اهمیت دارد و پدران و مادران این کارها را انجام دهند:

2- در کودکی انگیزه و اندیشه اقامه نماز را در فرزندان پرورش دهند.

3- آنان را همراه خود به مسجد ببرند.

4- در خانه نماز جماعت اقامه کنند.

5- از کودکان و نوجوانان نمازگزار تشویق به عمل آورند.

6- با زبان ساده فلسفه اقامه نماز را به آنان تعلیم دهند.

7- با زبان ساده خضوع و خشوع دربرابر خدا را به بچه ها بیاموزند.

8- آنان را با بچه های اهل اقامه نماز مرتبط سازند.

9-با مدرسه درباره اقامه نماز فرزندان خود به صورت سازنده تعامل داشته باشند.

10- کتاب در باب اقامه نماز در دسترس فرزندان قرار دهند گاهی اوقات اشعار و داستانها ی نماز را با هم بخوانند.

11 – اعتقاد به مبدا معاد را در فرزندان تقویت کنند و به صورت عقلانی اصول دین را آموزش دهند.

12 – با شنیدن صدای اذان از جا بلند شوند و در اجرای " وامراهلک بالصلوه " اعضای خانواده را به اقامه نماز فرا خوانند.

13 – از صفت نیک نماز خوانی فرزندان خردسال در جمع دوستان و نزدیکان تمجید کنند.

14- در مواقع ضروری علت کاهلی نمازی بچه ها را بپرسندو با توضیح و تذکر انگیزه اقامه نماز را بازآفرینی کنند.

15 – با حضور کودکان و نوجوانان در مسجد با عالم دین گفت و گو کنند و رابطه فرزندان با علما را استحکام بخشند.

16 – به سوالات فقهی کودکان و نوجوانان در باب نماز با حوصله جواب بدهند و اگر نداشتند از رساله عملیه استفاده کنند و یاتلفنی و حضوری از اهل ذکر بپرسند.

17 – مراقب برنامه خواب و بیداری بچه ها باشند و از شب نشینی های فرساینده و مشاهده فیلم های مخرب اجتناب کنند.

18- برای کودکان جشن تکلیف و جشن عبادت بگیرند و به آنان هدیه بدهند.

19 – مراقب نماز صبح کودکان و نماز در حال سفر اهل خانه باشند.

20 – اگر کودکان به آنها اقتداء کردند نماز را طولانی اقامه نکنند.

21- وقتی کودکان در خانه جشن تولد می گیرند و دوستان خود را دعوت می کنند در برنامه آنها اقمه نماز آن هم به پیشنهاد فرزندان میزبان گنجانده شود.

22 – از کودکان در خانه و مدرسه هنگام اقامه نماز عکس بگیرند و خاطره اقامه نماز را ماندگار سازند.

23 – مراقب ذهن فرزندان از آلوده شدن به توهم و خرافات باشند.

24 – از همان کودکی بچه را با قرآن و سنت و عترت رسول خدا(ص) آشنا کنند.

25 – دین را خسته کننده و اندوهناک و سطحی معرفی نکنند.

26 – ضرورت تقلید از مجتهد و مرجع دینی را به بچه ها بیاموزند.

تاثیر نماز بر سلامت روانی كودكان

 


 بسم الله

رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء

پروردگارا ! من و فرزندانم را از اقامه كنندگان نماز قرار ده و دعای مرا قبول فرما.

سوره مباركه ابراهیم ـ آیه شریفه 40

عبارت مشهور"العلم فی الصغر، كالنقش فی الحجر"(دانش در كودكی، مانند نقش پایدار در سنگ است)، امروزه با پیشرفت دانش پزشكی و روان پزشكی و به خصوص با پیدایش روان كاوی توجیه كامل علمی پیدا كرده است.

روان شناسی مدرن، با تداعی از مكتب روان كاوی فروید و نظریات "ژان پیاژه"، "جان باولف" و بسیاری از دانشمندان دیگر، به ما می گوید كه مهم ترین دوران زندگی بشر كه به وجود آورنده شخصیت نهایی او خواهد بود، دوران كودكی است. بر این اساس هر قدمی كه در جهت ایجاد سلامت روانی اطفال برداشته شود، به نوبه خود سبب ایجاد جامعه ای سالم و موفق خواهد شد.

اما بزرگ ترین موهبتی كه ممكن است در جهت ایجاد سلامت روانی نصیب یك طفل نورسیده گردد، پای گذاشتن او در خانواده ای مؤمن و نمازگزار است.

تعالیم آیین حیات بخش اسلام كه حتی كوچك ترین مسائل بشری را بدون پاسخ نگذاشته است، از همان بدو تولد نوزاد برای او برنامه ها و روش های متعددی دارد كه عمل به آنها ضامن سعادت و سلامت همیشگی انسان است.

از جمله در بعد سلامت روانی، آیین اسلام به والدین و به خصوص پدر، مؤكداً حكم كرده است كه مثلاً نام نیك بر بچه بگذارند(1) و امروز علمای روان شناسی متفقاً به این نتیجه رسیده اند كه چگونه نام یك كودك در شكل گیری شخصیت او تأثیر گذار است و چگونه یك نام بد ممكن است،موجبات تحقیر كودك(مثلاً تمسخر او توسط همسالان) و در نتیجه تزلزل شخصیتش گردد و یا هنگامی كه روان كاوی در قرن بیستم، حكایت از حضور تظاهرات نهفته اما مقتدر جنسی در وجود اطفال می كند ، آنگاه مفهوم عمیق آن بخش عظیم از احادیث و روایات معصومین(ع) كه مثلاً بوسیدن دختران توسط مرد نامحرم را بعد از 5 ، 6 سالگی منع كرده اند.(2)

در هر صورت كودكی كه در خانواده مؤمن و نمازگزار به دنیا می آید و زمزمه حیات بخش اذان و اقامه در گوش راست و چپش نخستین نغمه زندگی او می گردد، كودكی است كه گام در مسیری سعادت بخش گذاشته است.

تغذیه كودك تا دو سال به وسیله شیر مادر و بهره مندی كامل او از آغوش پر مهرش كه یك موهبت اسلامی است به او ایمنی محیر العقولی در مقابل بخش عظیمی از بیماری های روانی می بخشد، مثلاً احتمال اضطراب یا افسردگی كه بر اثر جدایی از مادر به وقوع می پیوندد، بسیار كم می شود. چرا كه امروزه روشن شده است اكثر كسانی كه به دام مهلك اعتیاد گرفتار می آیند كسانی هستند كه در كودكی، از شیر و آغوش مادران شان محروم بوده اند.(3)

شیوع اسكیزوفرنی كه خطرناك ترین و مهلك ترین بیماری در روان پزشكی است در بچه های خانواده های مسلمان و نمازگزار بسیار کم است، چرا كه علم امروز ثابت كرده است كه بروز اسكیزوفرنی، ارتباط معنی داری با وجود سیستم زن سالاری در اداره خانواده ها دارد(4) که مسلماً در خانواده های نمازگزار، با رعایت اصول درخشان قرآنی، از قبیل(الرجال قوامون علی النساء) و رد صریح و قاطع سیستم شوم "زن سالاری‌"، قدم بزرگی در جهت كاهش میزان ابتلا به این اختلال برداشته می شود.

همچنین درباره آثار مثبت و متعدد، قانون مؤكد اسلامی مبنی بر آزاد گذاشتن كامل كودكان تا سن 7 سالگی و پرهیز از تنبیه و محدودیت برای آنها می توان تعمق بسیار نمود.

اما بعد دیگر،تأثیری است كه نماز به طور مستقیم بر حالات روانی اطفال دارد و آن بر اثر نماز خواندن خود كودك حاصل می شود.

شروع نماز در سنین كودكی سبب می شود كه او این صفت حسنه را به صورت یك عادت معمول و سازنده در جسم و روان خود، ملكه نماید و جزو برنامه های همیشگی زندگی خود، قرار دهد و در نتیجه از همه فواید نماز، در بعد سلامت روانی در آینده برخوردار گردد.

به علاوه با شروع نماز در دوران كودكی، مفاهیمی مثل خدا و مذهب و دستوراتی مثل تعالیم اسلامی، چنان در ذهن پذیرنده و شفاف كودك كه هنوز سنگینی و تیرگی گناهان ظرفیت های فكری و مغزی او را آلوده نكرده است، جای می گیرد كه امكان شك و تردید در این زمینه در آینده بسیار كاهش می یابد.

این نكته به خصوص باید مورد توجه خانواده هایی قرار گیرد كه با وجود آن كه خود را مسلمان می دانند اما وقتی كه فرزندشان به سن تكلیف می رسد او را به بهانه این كه:

"هنوز خیلی كوچك است !" به خواندن نماز تشویق نمی كنند. این مسئله كه با كمال تأسف به خصوص در مورد دختر بچه ها كه سن تكلیف آنها پایین تر است(9 سالگی)، شیوع بیشتری دارد، مسبب عوارض مخرب بسیاری در آینده كودك خواهد شد.

در حقیقت پدر و مادرانی كه با دلسوزی ساده اندیشانه، فرزند خود را به برپاداری نماز تشویق نمی كنند، خیانت بزرگی از جهت محروم نمودن كودك خویش از این نعمت بزرگ مرتكب می شوند. چرا كه به این ترتیب گویی به آلودگی كودك خویش، به انواع گناهان و انحرافات و بدبختی ها و بیماری های جسمی و روانی، رضایت داده اند و او را به خسارت سنگین در دنیا و آخرت محكوم نموده اند.

به همین دلیل است كه آیین مقدس اسلام و به خصوص ائمه بزرگوار شیعه(ع) با توصیه های مؤكد، مسلمانان را به آموزش مرحله به مرحله نماز به كودكان فرا خوانده اند و حتی با این كه از مجازات ها و تنبیهات بدنی در مورد كودكان، به خصوص قبل از 7 سالگی، منع نموده اند در مورد ترغیب به نماز گاهی امر به تنبیه كودكان فرموده اند. در این مورد در حدیثی معتبر از حضرت امام صادق(ع) آمده است كه فرمودند: چون پسر، سه ساله شود، پدر و مادر به او می گویند كه: هفت مرتبه بگو "لا اله الا الله" و چون سه سال و هفت ماه و بیست روز از عمرش بگذرد، به او می گویند كه هفت مرتبه بگوید: "محمد رسول الله" ، پس چهار سالش تمام شود به او می گویند كه هفت مرتبه بگوید: "صلی الله علی محمد و آله" پس چون پنچ سالش تمام شود او را وا می دارند كه خدا را سجده كند.

اما چون شش سالش تمام شود. نماز را به او یاد می دهند و چون هفت سالش تمام شد، وضو را به او یاد می دهند و او را به نماز امر می كنند و چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را به خوبی به او می آموزند و از ترك وضو و نمازاو را نهی کنند. پس چون كودك وضو و نماز را یاد گرفت، خداوند پدر و مادرش را خواهد آمرزید.(5)

مفاهیم عمیق این حدیث از جمله این كه اقامه نماز پس از اقرار به توحید و نبوت(كه اساسی ترین اصول اعتقادی اسلام هستند) قرار گرفته و این كه عمل به این حدیث ضامن آمرزش پدر و مادر تلقی شده است، باید به دقت مورد توجه خانواده ها قرار بگیرد.

پی نوشت:

1- حدیث از امام صادق(ع) ـ كافی جلد 6 صفحه 49

2- برای مشاهده این قبیل احادیث مراجعه كنید به كتاب ارزشمند حلیه المتقین، اثر علامه بزرگ مجلسی(ره)، صفحه 49

3- برای مطالعه درباره تاثیرات روانی تغذیه با شیر مادر رجوع كنید به مجموعه مقالات سمینارهای مربوطه و به خصوص تحقیقات آقای دكتر یاسمی(روان پزشك)

4- رجوع كنید به مجموعه ارزشمند و بی نظیر"اولین دانشگاه، آخرین پیامبر" اثر جاودانه شهید دكتر سید رضا پاك نژاد ـ جلد 21

5- حلیه المتقین، علامه مجلسی (ره)

نکات ضروری در رابطه با شیوه آموزش نماز و سایر عبادات به کودکان

بسم الله

در رابطه با شیوه آموزش نماز و سایر عبادات به كودكان رعایت نكات زیر ضرورى است:


1- نماز خواندن در حضور كودك و نوجوان:

به دلیل وجود حسّ تقلید و الگوگیرى در كودكان، نماز والدین در حضور كودك مى‏تواند سهم بسزایى‏در تربیت دینى كودكان به ویژه تعلیم نماز، داشته باشد.


2- بردن كودك به مساجد و مجالس مذهبى:

 این روش نیز در ایجاد علاقه به نماز و… در كودك تأثیر فراوانى خواهد داشت. البته به شرطى‏كه این كار با

محبت و نرمش انجام گرفته و فارغ از هر نوع اجبار و تحمیلى باشد و نیز به خستگى و آزردگى كودك منجر نشود.


3- ایجاد جاذبه ظاهرى:

شما مى‏توانید بر اساس میل فرزندتان مقنعه و چادر مناسب و زیبا و نیز مهر و تسبیح و سجاده و…

 دلخواهش را تهیه‏كنید و نیز رعایت والدین نسبت به ظواهر دینى همانند پوشیدن لباس زیبا هنگام نماز

 و برپایى نماز در مكان تمیز و شایسته و… به نوبه خود تأثیرات‏مثبتى در رفتار و تربیت دینى كودك خواهد داشت.


4- چون بلوغ شرعى دختران از سن 9 سالگى آغاز مى‏گردد.

 از این رو بر اساس روایات لازم است از سن 6 سالگى آنان را به خواندن نماز و…وادار كرد.

چنان كه امام صادق(ع) فرمود: »از سن 6 تا 7 سالگى كودك را به نماز وادارید و در ترك آن مؤاخذه‏اش كنید.«


البته لازم است اجبار به نماز، توأم با محبت و رأفت نیز باشد؛

در غیر این صورت آثار منفى چنین روشى بیش از آثار مثبتش خواهد بود.

در موردعبادات دیگر نیز باید اجبار نمودن متناسب با ظرفیّت و توان كودك باشد مثلاً نسبت به روزه از او خواسته شود كه چند ساعت روزه بگیرد و…


5- تشویق:

 تشویق كودكان مهم‏ترین نقش را در تربیت دینى آنان خواهد داشت.

اگر تشویق كودكان در حضور دیگران صورت گیرد تأثیراتش‏بیشتر از روش‏هاى دیگر خواهد بود.

از طرفى تشویق‏ها را مى‏توان از طریق دادن جایزه، خریدن اسباب بازى مناسب، خوراكى دادن، پول و… انجام‏داد.

(البته در بین تشویق‏ها، تشویق لفظى و دادن مسئولیت، بیشترین اثر را دارند)

6- گفت و گو درباره نماز و… بین اعضاى خانواده:

این روش نیز در تعمیق اعتقادات دینى كودكان بسیار مؤثر است؛ البته لازم است مباحث درسطح متناسبى بوده و با قصه و شعر و… همراه باشد تا در قلب كودك و نوجوان نفوذ كند.