فهرست مطالب
آمار بازدیدکنندگان

نوشته های با برچسب ‘نماز’

نماز چیست؟

نماز در لـغت به معناى پرستش, نياز, سجود, بندگى و اطاعت, خم شـدن بـراى اظـهـار بـندگى و اطاعت و يكى از فرايض دين و عبادت مـخصوصى است كه مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا مى آورند.
نـماز يعنى خدمت و بندگى, فرمان بردارى, سر فرود آوردن و تعظيم كردن به نشانه احترام.
نماز, داروى نسيان و وسيله ذكر خداوند است. نـمـاز, رابـطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز يعنى دل كندن از مـاديـات و پـرواز دادن روح; يـعـنى پا را فراتر از ديدنى ها و شنيدنى ها نهادن.

نماز در قرآن و حديث
فـلـسـفـه, فايده و آثار, شرايط و آداب و اوصاف نماز در آيات و روايـات بـسـيارى آمده كه پرداختن به همه آن ها در اين جا ممكن نـيـسـت, لـكـن بـه طور مختصر قطره اى از درياى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مى كنيم.
نماز, بزرگ ترين عبادت و مهم ترين سفارش انبيا است. لقمان حكيم پـسـرش را بـه نـمـاز تـوصـيه مى كند.۱ حضرت عيسى(ع) در گهواره فـرمـود: خـدايـم مـرا بـه نـماز و زكات سفارش كرده است.۲ حضرت ابـراهـيـم(ع) هـمـسر و كودك خويش را در بيابان هاى داغ مكه آن هـنـگـام كه هيچ آب و گياهى نداشت, براى به پا داشتن نماز مسكن داد.۳ پـيـشـوايـان مـعـصوم ـ عليهم السلام ـ هنگام نماز رنگ مى باختند.
گـرچـه بـعـضـى نـمـاز را به خاطر بهشت يا ترس از عذاب جهنم مى خـوانند, اما حضرت على(ع) نه براى تجارت و ترس از آتش, بلكه به خاطر شايستگى خدا براى عبادت نماز مى خواند.۴
نـمـاز, اهرم استعانت در غم ها و مشكلات است. خداوند مى فرمايد:
از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد و بر آن ها پيروز شويد. نـمـاز بـه مـنزله پرچم و نشانه مكتب اسلام است. پيامبر اكرم مى فرمايد: (علم الاسلام الصلوه).
نـماز به منزله سر نسبت به تن است. پيامبر(ص) مى فرمايد: (موضع الصلوه من الدين كموضع الراس من الجسد).۵
نـمـاز بـراى اولـياى خدا شيرين و براى غير آنان دشوار و سنگين است. قرآن مى فرمايد: (وانها لكبيره الا على الخاشعين).۶
در اهـمـيـت نـمـاز همين بس كه حضرت على(ع) در جنگ صفين و امام حـسين(ع) در ظهر عاشورا دست از جنگ كشيدند و به نماز ايستادند. و آن گـاه كـه بـه عـلى(ع) ايراد گرفتند كه چه هنگام نماز است؟
ايـشـان فرمود: ما براى همين مى جنگيم تا مردم اهل نماز باشند.
در زيـارت نـامـه وارث مـى خـوانيم: (اشهد انك قد اقمت الصلوه; شهادت مى دهم كه تو نماز را برپا داشتى.)
حضرت على(ع) درباره نماز بارها سخن به ميان آورده كه در اين جا به چند نمونه اشاره مى كنيم.
الـف) درباره بركات نماز مى فرمايد: فرشتگان, آنان را در بر مى گيرند و آرامش بر آنان نازل مى شود, درهاى آسمان بر آنان گشوده و جايگاه خوبى برايشان آماده مى شود.۷
ب) در خـطـبـه ۱۹۶ نهج البلاغه گوشه هايى از مفاسد اخلاقى هم چون كـبر و سركشى و ظلم را برمى شمارد و آن گاه مى فرمايد: نماز به هـمـه وجـود انـسـان آرامـش مى بخشد, چشم ها را خاضع و خاشع مى گـردانـد, نـفس سركش را رام و دل ها را نرم و تكبر و بزرگ منشى را محو مى كند.
ج) هـم چـنين در نامه اى به محمد بن ابى بكر مى نويسد: نماز را در وقـت مـعين آن به جاى آر و به خاطر آسوده بودن از كار نماز, پيش از وقت معين آن را برپاى مدار و آن را واپس مينداز.۸

آداب نماز و آثار تربيتى آن
شـرايـط و آداب نماز به قدرى زياد است كه تمام نظام ها و روابط انـسـانـى را بـه طور خودكار تنظيم و اصلاح مى كند. توجه به همه آثـار تـربيتى نماز كار مشكلى است ولى ما چند نمونه آن را بيان مى كنيم:
۱. ادب در بـرابـر سـخـن امـام جماعت; در نماز جماعت وقتى امام مشغول خواندن حمد و سوره است بايد ساكت باشيم.
۲. مـراعات حقوق ديگران; آب وضو, مكان نمازگزار و لباس او بايد حـلال و از مـال ديگران و غصبى نباشد; حتى اگر از مال خمس نداده لباس تهيه كند, نمازش باطل است.
۳. تـغـذيـه و بهداشت نمازگزار; اگر نمازگزار از مشروبات الكلى اسـتـفـاده كـرده باشد, تا چهل روز نمازش مورد قبول نيست. لباس نـمـازگـزار نيز بايد پاك باشد و بهتر است به هنگام نماز عطر و مسواك زد و موها را شانه كرد.
۴. همسردارى; كسى كه به همسر خود نيش بزند, نمازش قبول نيست.
۵. ولايت; كسى كه اهل نماز است ولى تسليم طاغوت ها است و ولايت و حـكـومـت رهـبـران اسلامى را پذيرا نيست, نمازش قبول نيست; گرچه تمام عمر در كنار كعبه باشد.
۶. نـظـم و ترتيب; در تمام كلمات و كارهاى نماز نظم و ترتيب به چشم مى خورد.
۷. انـعطاف و هم آهنگى; امام جماعت بايد با مردم هم آهنگ باشد; بـه ايـن معنا كه مراعات ضعيف ترين افراد را بكند. اگر كسى دير بـه جماعت رسيد, امام بايد كمى ركوع خود را طول بدهد تا او نيز بـه نـمـاز بـرسد. مردم نيز بايد خود را با امام هم آهنگ كنند; مـثـلا كسانى كه يك ركعت از نماز جماعت عقب هستند و در ركعت دوم بـه جـمـاعـت پيوسته اند, مى توانند با نوعى انعطاف و تغيير در نماز جماعت شركت كنند.
۸. اعـتـماد; اگر هريك از امام يا مردم در انجام قسمتى از نماز شـك كـردنـد, بـايـد بـه يك ديگر اعتماد كنند; يعنى با توجه به رفتار ديگرى تصميم بگيرند.
۹. ورزش; اگـرچه نماز براى انجام وظيفه الهى است, ولى طراحى آن طـورى اسـت كه در لابه لاى نماز و حركات ركوع و سجود يك نوع حركت ورزشى نيز نهفته است.
۱۰. آمـوزش اجبارى; نمازگزار بايد مسائل و احكام مورد نياز خود را فراگيرد.
۱۱. آگـاهـى از اخـبـار; مـردم با شركت در نمازجمعه و جماعت با اخبار و مسائل دينى و مشكلات مسلمانان آشنا مى شوند.
۱۲. امـر به معروف و نهى از منكر; (حى على الصلوه) در اذان يكى از بزرگ ترين معروف ها است.

معانى بلند عبارات و الفاظ نماز
نـمازگزار با گفتن (الله اكبر) ابهت همه ابرقدرت ها را مى شكند و خـطـ بـطلان بر همه قدرت هاى طاغوتى, وسوسه هاى ابليس و جاذبه هاى مادى مى كشد.
بـا گفتن (بسم الله) به كار خود قداست و كرامت مى دهد و در خود تـوكـل و وابستگى به قدرت غيبى را ايجاد مى كند و به دنيا اعلام مـى كـنـد قدرتى كه من به او پناه آورده ام, سرچشمه مهربانى ها است.
بـا (الـحـمـدلله) گفتن خود را از اطاعت كردن و بله قربان گفتن انسان هاى سفله و پست رها مى كند.
بـا (رب العالمين) قدرت لايزال خداوندى را بر تمام جهانيان حاكم مى داند.
با (الرحمن الرحيم) تمام هستى را از آن خدا معرفى مى كند.
بـا ايـن جمله بيان مى كند كه نه تنها نعمت هاى مادى خداوند ما را احـاطه كرده بلكه نعمت هاى معنوى خداوند نيز ما را فراگرفته است.
بـا گـفتن (مالك يوم الدين) مسير و آينده را مشخص مى كند و ياد روز سخت دادرسى را در دل زنده مى كند.
تـا ايـن جـا, نمازگزار زمينه براى اظهار بندگى و ابراز نياز و مـددخـواهـى از خدا را فراهم مى كند و بعد از اين مرحله با درك عـظـمـت خـدا و رحـمـتش و ابراز نياز خويش مى گويد: (اياك نعبد وايـاك نـسـتـعـين) تنها مطيع امر تو هستيم نه غلام حلقه به گوش جباران و تنها از تو يارى مى طلبيم.
با گفتن (اهدنا الصراط المستقيم) از خدا طلب هدايت مى كند, چرا كـه با پيمودن اين راه او به تمام هوس ها و افراط و تفريط ها و وسوسه هاى شيطانى پشت پا مى زند.
با گفتن (صراط الذين انعمت عليهم) الگوها را مشخص مى كند.
بـا (غـيـر الـمغضوب عليهم ولا الضالين) به گروه هاى انحرافى كه انسان هاى پاك را اغفال مى كنند, هشدار مى دهد.
بـا ركوع در برابر عظمت پرورگار, اظهار بندگى و اطاعت مى كند و فـروتنى و تواضع و خضوع خود را در برابر عظمت پروردگار نشان مى دهد.
با سجده, تذلل و اظهار كوچكى و خاكسارى در برابر خدا را نمايان مى سازد.
ذكـر مـقـدس (سبحان الله) كه در تمام عبادت ها به چشم مى خورد, حـقـيـقـتـى را در بر دارد كه ريشه در همه عقايد و تفكرات صحيح اسـلامـى دوانده است و زيربناى ارتباط انسان با خدا و صفات كمال او اسـت; روح تعبد و مغز عبادت, همان تسبيح است. توحيد و عدل و نـبـوت و امـامـت و معاد براساس تسبيح خدا و منزه دانستن او از عـيـوب و كـمبودها است. توحيد خالص جز با منزه دانستن پروردگار از شريك و شبيه و عيب و عجز محقق نمى شود.

آثار فردى و اجتماعى نماز
نـمـاز تاثير بسزايى در زندگى فردى و اجتماعى فرد دارد. در اين جا برخى از آن ها را فهرست وار بيان مى كنيم.
نمازگزار در مقايسه با كسى كه نماز نمى خواند, احساس آرامش بيش ترى دارد.
هـنـگـامى كه از طريق نماز, روح خود را به معراج مى فرستد و با خـدا و نام او پيوند مى دهد, احساس عزت و قدرت مى كند و از هيچ كس و هيچ قدرتى نمى ترسد.
نـمازگزار هيچ گاه چشمش را به چيزهاى حرام آلوده نمى كند و نمى گـذارد هوس هاى زودگذر و وسوسه هاى شيطانى روح و ذهنش را مشغول كـنـد. در مـقـابل, دامن گيرى مفاسد, جاذبه هاى آلوده موجود در اجـتـمـاع, زلـف هـا و بدن هاى عريان, صحنه هاى بدآموز و تحريك كـنـنده, موسيقى و نغمه هاى حرام چنان پرده اى بر دل هاى افراد بـى نـماز مى كشند كه آنان را توان مشاهده و ارتباط با ظرايف و لطايف و معنويت نيست.

در جـهان امروز كه لجام گسيختگى فرهنگى به طور فزاينده اى سلامت و امـنيت جانى بسيارى از جوامع را به مخاطره انداخته است و همه روزه شاهد طغيان و عصيان گروه هاى مختلف مردم به ويژه نوجوانان و جـوانان هستيم, كيست كه فريادرس اين مردم باشد؟! آيا چيزى جز نـماز و توكل و امدادهاى غيبى خداوندى مى تواند ناجى اين افراد از مـنـجـلاب ايـن گـنـاهان عظيم شود و آن ها را از سقوط به دره نيستى و فلاكت باز دارد؟

آثار و عواقب ترك نماز
تـرك نماز در دنيا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قيامت, اهل بهشت از دوزخـيـان مى پرسند: چه چيزى شما را روانه جهنم كرد؟ يكى از پـاسـخ هايشان اين است كه ما پاى بند به نماز نبوديم.۹ در جايى ديگر به نمازگزارانى كه در نمازشان سهل انگاراند; يعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گويد: واى بر آنان.۱۰
رسـول خدا(ص) فرموده است: (من ترك الصلوه متعمدا فقد كفر; هركه عمدا نماز را ترك كند, از اسلام خارج شده و كافر است.)
در جـايـى ديـگر مى فرمايد: (بين العبد وبين الكفر ترك الصلوه; مرز بين بنده خدا و كفر, ترك نماز است.)۱۱
هيچ انسان با وجدان و متفكرى نيست كه از ابعاد و اسرار و ظرايف نـماز آگاه باشد ولى از كنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر كسانى كـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفيق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب كرده اند.
________________________
۱- لقمان (۳۱) آيه ۱۷.
۲- مريم (۱۹) آيه۳۱.
۳- ابراهيم (۱۴) آيه۳۷.
۴- نهج البلاغه, حكمت ۲۳۷.
۵- نهج الفصاحه, روايت ۳۰۷۵.
۶- طه (۲۰) آيه۱۴.
۷- نهج البلاغه فيض الاسلام, خطبه ۲۱۳.
۸- همان, نامه ۲۷.
۹- مدثر (۷۴) آيه۴۳.
۱۰- ماعون (۱۰۷) آيه۴.
۱۱- نهج الفصاحه, روايت ۱۰۹۸.

کسى که در حال اضطرار نمى‌تواند به طرف قبله نماز بخواند، آيا جهات غير از قبله برايش يکسان است؟

کسى که در حال اضطرار نمى‌تواند به طرف قبله نماز بخواند، آيا جهات غير از قبله برايش يکسان است؟
اگر جهت قبله را نمى‌شناسد، بايد تحقيق كند تا با موازين شرعى جهت قبله را تشخيص دهد ولى اگر با اين كه جهت قبله را مى‌داند نمى‌تواند به جهت قبله نماز بخواند، بايد به طرف يمين يا يسار به مقدارى كه به 90 درجه نرسد نماز بخواند و مجزى است و با امكان منحرف شدن به كمتر از 90 درجه، انحراف تا حدّ 90 درجه يا بيشتر جايز نيست و نماز مجزى نيست و هر گاه در حالتى باشد كه به هيچ نحو نتواند رو به قبله يا رو به نقطه نزديك به قبله نماز بخواند به همان حال كه هست نماز بخواند و صحيح و مجزى است و قضا ندارد.
استفتائات مقام معظم رهبری

کم و زیاد کردن نماز

هرگاه چیزی از واجبات نماز را عمداً کم یا زیاد کند اگر چه یک حرف آن باشد نماز باطل است .

اگر به واسطه ندانستن مسأله، چیزی از اجزاء نماز را کم یا زیاد کند اگر آن جزء، رکن نباشد نمازش صحیح است اگر جاهل قاصر باشد، و الا به احتیاط واجب نماز باطل است .

اگر در بین نماز بفهمد وضو یا غسلش باطل بوده یا بدون وضو یا غسل مشغول نماز شده باید نماز را به هم بزند و دوباره با وضو یا غسل بخواند، و اگر بعد از نماز بفهمد باید دوباره نماز را با وضو یا غسل بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نماید.

اگر بعد از رسیدن به رکوع یادش بیاید که دو سجده از رکعت پیش فراموش کرده نمازش باطل است، و اگر پیش از رسیدن به رکوع یادش بیاید باید برگردد و دو سجده را بجا آورد و برخیزد و حمد و سوره یا تسبیحات را بخواند و نماز را تمام کند.

اگر پیش از گفتن ” السلام علینا ” یادش بیاید که دو سجده رکعت آخر را بجا نیاورده باید دو سجده را بجا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

اگر پیش از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر، از آخر نماز نخوانده، باید مقداری را که فراموش کرده بجا آورد.

اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده چنانچه کاری انجام داده که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیافتد نماز را باطل می‎کند مثلا پشت به قبله کرده، نمازش باطل است و اگر کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می‎کند انجام نداده باید فوراً مقداری که فراموش کرده بجا آورد.

هر گاه بعد از سلام نماز عملی انجام دهد که اگر در نماز عمداً یا سهوا اتفاق بیافتد نماز را باطل می‎کند مثلا پشت به قبله نماید و بعد یادش بیاید که دو سجده آخر را بجا نیاورده نمازش باطل است ولی اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می‎کند یادش بیاید باید برگردد و دو سجده‎ای را که فراموش کرده بجا آورد و تشهد و سلام را دوباره بعد از آن بگوید و دو سجده سهو برای سلامی که اول گفته بجا آورد و نمازش صحیح است و احتیاط مستحب آن است که اصل نماز را بعد از آن اعاده نماید .

اگر بفهمد نماز را پیش از وقت خوانده، یا پشت به قبله یا به طرف راست یا به طرف چپ قبله بجا آورده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.

علت فضیلت و ثواب نماز اول وقت

از جمله دلایل ثواب و فضائل نماز اول وقت، می توان به تصریح و تأکید قرآن بر محافظت از نماز (حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی، بقره، آیه 238) اشاره نمود که توصیه ای، علاوه بر دستور، به برپا داشتن آن است. (وَ أَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِینَ، بقره، آیه 43)

روشن است که محافظت از نماز تنها از یک بُعد و جهت مقصود نبوده بلکه از جمیع جهات، مورد نظر آن است و یکی از آن جهات، رعایت وقت و اهتمام به اول وقت است که نشان از ارزش و اهمیت دادن به امر الهی می باشد و این امر، جدای از این حقیقت است که در خود وقت و زمان، حکمت ها و اسراری نهفته که قرار گرفتن در آن زمان و دقت در رعایت آن، می تواند مبدأ و تحقق بخشِ آثار فراوان و وصف ناپذیری در زندگی آدمی باشد.

بعلاوه اگر عمل به وظایف و تکالیف دینی، خصوصاً تکالیفی (همچون نماز و روزه و …) که مقید به زمان خاصی هستند، دلیل بر ترجیح و برتری عاملِ آن نداشت و مکلف می توانست، در هر زمان و به میل خود آنها را بجای آورد، خداوند در قرآن از تعابیری نظیر؛ سابقوا الی مغفرة من ربکم …، والسابقون السابقون اولئک المقربون و … استفاده نمی کرد. پس سبقت گرفتن و قرار دادن درجه مقربون، برای سبقت گیرندگان در قرآن، در عوضِ انجام تکالیف و وظایف الهی در اول وقت آن و پیشی گرفتن از دیگران، گواهی دیگر بر ارزش و فضیلت نماز اول وقت است.

همچنین در کلام معصومان (علیهم السلام) نیز به فضیلت اول وقت تأکید و تصریح بسیاری شده است .

موارد جواز عدول در نماز

موارد عدول در نماز واجب کدام است؟

ج: عدول در موارد زیر واجب است:

1. از نماز عصر به نماز ظهر، در صورتی که در بین نماز عصر متوجه شود که نماز ظهر را نخوانده است.

2. از نماز عشا به نماز مغرب اگر در بین نماز عشا متوجه شود که نماز مغرب را نخوانده است و از محل عدول هم تجاوز نکرده باشد.

3. اگر دو نماز قضایی که در ادای آنهاترتیب معتبر است، بر عهده او باشد و بر اثر فراموشی قبل از ادای نماز اول به خواندن نماز دوم مشغول شود.

و عدول در موارد زیر مستحب است:

1. از نماز ادا به نماز قضای واجب، در صورتی که بر اثر آن وقت فضیلت ادا فوت نشود.

2. از نماز واجب به مستحب برای درک ثواب نماز جماعت.

3. از نماز واجب به نافله در ظهر روز جمعه برای کسی که قرائت سوره جمعه را فراموش کرده و به جای آن سوره دیگری را خوانده و به نصف رسیده و یا از آن گذشته است. البته در این مورد اگرچه عدول برای درک ثواب قرائت سوره‌ی جمعه موافق احتیاط استحبابی است، لکن میتواند آن سوره را رها کند و سوره جمعه را بخواند.

استفتائات مقام معظم رهبری

تیمم

تیمّم
تیمم به معنی قصد کردن و در اصطلاح شرع، قصد کردن به خاک پاک را می‌گویند که بجای وضو و یا غسل و در نبودن آب صورت می گیرد.
در هفت مورد به جاى وضو و غسل باید تیمّم کرد:
۱- آب پیدا نکند. اگر انسان در آبادى باشد، باید براى تهیه آب وضو و غسل بقدرى جستجو کند که از پیدا شدن آن ناامید شود و اگر در بیابان باشد، چنانچه زمین آن پست و بلند است و یا به واسطه درخت و مانند آن، عبور در آن زمین مشکل است، باید در هر یک از چهار طرف به اندازه پرتاب یک تیر قدیمى که با کمان پرتاب مى‏کردند، به جستجوى آب برود ولی اگر زمین آن این طور نیست، باید در هر طرف به اندازه پرتاب دو تیر جستجو نماید.
۲- مشقت بیش از حد: اگر به واسطه پیرى یا ترس از دزد و جانور و مانند اینها یا نداشتن وسیله‏اى که آب از چاه بکشد، دسترسى به آب نداشته باشد، باید تیمم کند و همچنین اگر تهیه آب یا استعمال آن به قدرى مشقت داشته باشد که مردم تحمل نکنند.
 3- ترس از ضرر: اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد یا بترسد که به واسطه استعمال آب، مرض یا عیبى در او پیدا شود یا مرضش طول بکشد و یا شدت پیدا کند و به سختى معالجه شود باید تیمم نماید، ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، باید با آب گرم وضو بگیرد یا غسل کند.
 4- نیاز به آب برای حفظ جان: هرگاه بترسد که اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برساند خود او یا عیال، اولاد و کسانى که با او همراهند از تشنگى بمیرند یا مریض شوند و همچنین اگر کسى که حفظ جان او واجب است به قدری تشنه باشد که اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود؛ باید تیمم کند.
۵- نیاز به آب برای تطهیر: کسى که بدن یا لباسش نجس است و کمى آب دارد که اگر با آن وضو بگیرد یا غسل کند، براى آب کشیدن بدن یا لباس او نمى‏ماند باید بدن یا لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند. ولى اگر چیزى نداشته باشد که بر آن تیمم کند، باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.
 6- نداشتن آب مباح: اگر غیر از آب یا ظرفى که استعمال آن حرام است آب یا ظرف دیگرى ندارد، مثلا آب یا ظرفش غصبى است و غیر از آن،  آب و ظرف دیگرى ندارد، باید به جاى وضو و غسل، تیمم کند.
۷- نداشتن وقت برای وضو و غسل: هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند، تمام نماز یا مقدارى از آن بعد از وقت‏خوانده مى‏شود، باید تیمم کند.

توضیح المسائل مراجع(فتاوای ۱۲ مرجع)، ج۱، ص۳۸۵٫

 چیزهایی که تیمم به آنها صحیح است
تیمم به خاک، ریگ، کلوخ، گل پخته، سنگ گچ و سنگ مرمر صحیح است به شرط آن که پاک و تمیز باشد.

توضیح المسائل مراجع(فتاوای ۱۲ مرجع)، ج۱، ص۳۹۹٫

 طریقه تیمم
۱- نیت
در هنگام نیّت، باید معیّن کند که تیمّم او بدل از غسل است یا بدل از وضو و اگر بدل از غسل باشد، باید آن غسل را معیّن نماید و چنانچه اشتباهاً به جاى بدل از وضو، بدل از غسل یا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو نیّت کند، یا مثلا در تیمّم بدل از غسل جنابت، بدل از غسل مسّ میّت، نیّت نماید،تیمّم او باطل است.
۲- زدن دستها بر موارد تیمم:
زدن کف هر دو دست، بر چیزی که تیمم به آن صحیح است.
– براى تیمّم باید انگشتر را از دست بیرون آورد و اگر مانع دیگرى بر پیشانى یا دستها وجود دارد باید بر طرف شود.
۳- مسح پیشانی تا ابرو:
لازم است کف هر دو دست به تمام پیشانی و دو طرف آن، از جایی که موی سر ‌روییده تا ابروها و بالای بینی کشیده شود.
– در تیمم باید کف دست را بر پیشانى و روى دستها کشید و اگر پیشانى یا دستها از زیر آن کشیده شود، صحیح نیست.
۴- مسح پشت دست راست و چپ:
کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشیدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ
– براى آنکه یقین کند تمام پشت دست مسح شده، باید مقدارى بالاتر از مچ را هم مسح کند، ولى مسح بین انگشتان لازم نیست.
– اگر پیشانى یا پشت دستها زخم باشد و پارچه یا چیز دیگرى را که بر آن بسته شده نتوان باز کرد، باید دست را روى آن کشید.
– همچنین اگر کف دست زخم باشد و پارچه یا چیز دیگرى را که بر آن بسته نتوان باز کرد، باید دست را با همان پارچه بر چیزى که تیمّم بر آن صحیح است زند و به پیشانى و پشت دستها کشید.
– اگر مختصرى از پیشانى و پشت دست ها مسح نشود تیمّم باطل است، چه عمداً باشد و چه سهواً، ولى دقّت زیاد هم، لازم نیست و همین که بگویند تمام پیشانى و پشت دستها، مسح شده کافى است.
– پیشانى و پشت دستها را باید از بالا به پایین مسح کرد و کارهاى آن را پشت سر هم انجام داد.

توضیح المسائل مراجع(فتاوای ۱۲ مرجع)، ج۱، ص۴۰۶٫

 

 

 

چگونگی و احکام وضو

وضو
وضو جزء ایمان است و به تعبیری نماز بدون وضو نماز نیست، امام رضا علیه السلام نیز درباره وضو می فرماید:
«لِأَنْ یَکُونَ الْعَبْدُ طَاهِراً إِذَا قَامَ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ عِنْدَ مُنَاجَاتِه‏؛
وضو یک ادب در برابر خداست، تا وقتی بنده هنگام نماز در برابر پروردگار می ایستد؛ پاک باشد.»
البته وضو گرفتن براى قرائت قرآن، خواندن دعا و زیارت هم مستحب است.

 شرایط وضو
شرط صحیح بودن وضو سیزده چیز است.
۱و۲- آب وضو پاک و مطلق باشد. (مضاف نباشد)
آب، یا مطلق است یا مضاف: آب مضاف، آبى است که از چیزى گرفته شود، مانند آب هندوانه و گلاب یا با چیزى مخلوط شود، مانند آبى که با گِل مخلوط گردد، به صورتى که دیگر به آن آب نگویند.
و غیر از اینها آب مطلق است، که پنج قسم مى باشد:
 اوّل: آب کُر، دوم: آب قلیل، سوم: آب جارى، چهارم: آب باران، پنجم: آب چاه.
– وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است. اگر چه انسان نجس بودن یا مضاف بودن آن را نداند یا فراموش کرده باشد و اگر با آن وضو نمازی هم خوانده باشد، باید آن نماز را دوباره با وضوی صحیح بجا آورد.
– اگر غیر از آب آلوده مضاف، آب دیگری برای وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است، باید تیمم کند ولی اگر وقت دارد، باید صبر کند تا آب صاف شود و وضو بگیرد.
۳- آب وضو مباح باشد (غصبى نباشد)
– آب وضو و همچنین فضایی که در آن وضو می‏گیرد، باید مباح باشد.
– وضو با آب غصبی و آبی که معلوم نیست صاحب آن راضی هست ‏یا نه، حرام و باطل است ولی اگر سابقا راضی بوده و انسان نمی داند که از رضایتش برگشته یا نه، وضو صحیح است.
۴و۵- ظرف آب وضو مباح باشد و از طلا و نقره  هم نباشد.
اگر آب وضو در ظرف غصبی است و غیر از آن آب دیگری ندارد باید تیمم کند و چنانچه با آن آب وضو بگیرد باطل است و اگر آب مباح دیگری دارد چنانچه در آن ظرف غصبی، وضوی ارتماسی بگیرد و یا با آن ظرف، آب به صورت و دستها بریزد وضویش باطل است ولی اگر با کف دست آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بریزد وضویش صحیح است اگر چه از جهت تصرف در ظرف غصبی فعل حرام، مرتکب شده است.
– وضو از ظرف طلا و نقره به احتیاط واجب مثل وضو از ظرف غصبی است.
– وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد.
۶- اعضاى وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.
اگر یکی از اعضای وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پیش از وضو آن جا را آب کشیده یا نه، چنانچه در موقع وضو متوجه پاک بودن و نجس بودن آن جا نبوده، وضو باطل است، ولی اگر می داند متوجه بوده یا شک دارد که متوجه بوده یا نه،وضو صحیح است و در هر صورت جایی را که نجس بوده بایدآب بکشد.
-اگر پیش از تمام شدن وضو، جایی را که شسته یا مسح کرده نجس شود، صحیح است.
– اگر غیر از اعضای وضو جایی از بدن نجس باشد، وضو صحیح است. ولی اگر مخرج را از بول یا غائط تطهیر نکرده باشد، اولی آن است که اول آن را تطهیر کند، بعد وضو بگیرد.
۷- براى وضو گرفتن وقت باشد.
– هرگاه وقت به قدری تنگ است که اگر وضو بگیرد، تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت ‏خوانده می‏شود، باید تیمم کند، ولی اگر برای وضو و تیمم یک اندازه وقت لازم است، باید وضو بگیرد.
– کسی که در تنگی وقت نماز، وظیفه اش تیمم است اگر وضو هم بگیرد، وضویش صحیح است،چه برای آن نماز باشد و چه برای کار دیگری.
۸- به قصد قربت باشد.   
– قصد قربت‏، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد و اگر برای خنک شدن یا به قصد دیگری وضو بگیرد باطل است.
-لازم نیست نیت وضو را به زبان آورد یا از قلب خود بگذراند، ولی باید در تمام وضو متوجه باشد که وضو می‏گیرد، به طوری که اگر از او بپرسند چه می‏کنی، بگوید وضو می‏گیرم.
۹- ترتیب را رعایت کند.
باید وضو را به همان ترتیبی که گفته شده به جا آورد، یعنی اول صورت، بعد دست راست، بعد دست چپ شسته و در آخر سر و پاها مسح شود؛ البته باید پای راست پیش از پای چپ مسح شود و اگر به این ترتیب نباشد، وضو باطل است.
۱۰- پى در پى باشد.
-اگر بین کارهای وضو به قدری فاصله بیفتد که وقتی می‏خواهد جایی را بشوید یا مسح کند، رطوبت جاهایی که پیش از آن شسته یا مسح کرده خشک شده باشد،وضو باطل است ولی اگر فقط رطوبت جایی که جلوتر از محلی است که می‏خواهد بشوید یا مسح کند خشک شده باشد، مثلا موقعی که می‏خواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست‏خشک شده باشد و صورت تر باشد، وضو صحیح است.
-اگر کارهای وضو را پشت ‏سر هم بجا آورد، ولی به واسطه گرمای هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند اینها رطوبت‏خشک شود، وضوی او صحیح است.
-راه رفتن در بین وضو اشکال ندارد. پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند، وضوی او صحیح است.
۱۱- در کارهاى وضو از دیگرى کمک نگیرد.
– شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر دیگری او را وضو دهد یا در رسانیدن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است.
-کسی که نمی‏تواند وضو بگیرد، باید نایب بگیرد که او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتی که بتواند باید بدهد، ولی باید خود او نیت وضو کند و با دست‏خود مسح نماید و اگر نمی‏تواند باید نایبش دست او را بگیرد و به جای مسح او بکشد و اگر این هم ممکن نیست، باید از دست او رطوبت بگیرد و با آن رطوبت‏ سر و پای او را مسح کند.
-هر کدام از کارهای وضو را که می‏تواند به تنهایی انجام دهد، نباید در آن کمک بگیرد.
۱۲- استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
-کسی که می‏ترسد که اگر وضو بگیرد مریض شود یا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نباید وضو بگیرد، ولی اگر نداند که آب برای او ضرر دارد و وضو بگیرد و بعد بفهمد ضرر داشته، وضویش صحیح است. اگر چه احتیاط مستحب آن است که با آن وضو، نماز نخواند و تیمم کند و چنانچه با آن وضو نماز خوانده، دوباره آن را اعاده نماید.
– اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمی که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر دارد، باید با همان مقدار وضو بگیرد.
۱۳- برای رسیدن آب به اعضاى وضو مانعى وجود نداشته نباشد.
-اگر می‏داند چیزی به اعضای وضو چسبیده، ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری می‏کند یا نه، باید آن را برطرف کند یا آب را به زیر آن برساند.
-خط قلم خودکار و لکه‏هاى رنگ و چربى و کِرِمْ در صورتى که رنگ بدون جِرم باشد، مانع از وضو نیست، ولى اگر جرم دارد و روى پوست را گرفته باید بر طرف شود.
-اگر زیر ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد. ولی اگر ناخن را بگیرد، باید برای وضو آن چرک را برطرف کند و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرک زیر مقداری را که از معمول بلندتر است برطرف نماید.
-اگر در صورت، دستها، جلوی سر و روی پاها به واسطه سوختن یا چیز دیگر برآمدگی پیدا شود، شستن و مسح روی آن کافی است و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، حتی اگر پوست‏ یک قسمت آن هم کنده شود لازم نیست آب را به زیر قسمتی که کنده نشده برساند؛ ولی چنانچه پوستی که کنده شده گاهی به بدن می‏چسبد و گاهی بلند می‏شود، باید آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند.

توضیح المسائل مراجع(فتاوای ۱۲ مرجع)،ج۱، ص۱۷۲٫

 طریقه وضو
بهتر است، پیش از وضو، دستها را تا مچ بشوییم، البته این شستن، جزو اعمال وضو نمى‏باشد و مستحب است.
۱- به نیّت وضو صورت را از بالا به پایین از جایى که موى سر روییده تا چانه مى‏شوییم.
۲- پس از شستن صورت، دست راست را از آرنج تا نوک انگشتان، از بالا به پایین، مى‏شوییم.
۳- بعد از شستن دست راست، دست چپ را مانند دست راست مى‏شوییم.
۴- بعد از شستن صورت و دست‏ها با رطوبتى که بر دست مانده، جلوى سر را مسح مى‏کنیم؛ یعنى دست را بر سر گذاشته و کمى به طرف پیشانى مى‏کشیم. در مسح سر، لازم نیست دست بر پوست سر کشیده شود، بلکه بر موى جلوى سر هم صحیح است ولى اگر موى سر، زیاد بلند باشد، باید بیخ مو (جایى که مو روییده) یا پوست سر را مسح کنیم. محل مسح جلو سر و روى پاها باید خشک باشد، اگر جاى مسح تَر باشد باید آن را خشک کرد ولى اگر رطوبت آن بقدرى کم باشد که مانع از تأثیر رطوبت دست بر آن نباشد اشکالى ندارد.
 5- پس از مسح سر، پاى راست را از نوک انگشت تا آخرِ برآمدگی روى پا مسح مى‏کنیم.
 6- در پایان، پاى چپ را مانند پاى راست مسح مى‏کنیم و با این عمل وضو تمام مى‏شود.
براى مسح پا، کشیدن یک انگشت دست بر یک انگشت پا کافى است، ولى بهتر است تمام کف دست بر تمام روى پا کشیده شود.

توضیح المسائل مراجع(فتاوای ۱۲ مرجع)، ج۱، ص۱۶۲٫

 دعای وضو
از مستحبات دیگر وضو، دعا کردن، هنگام وضو گرفتن است.
وقتی که فرد نگاهش به آب می‌افتد:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً؛
به نام الله و … و سپاس خدایی را که آب را پاک قرار داد و آن را نجس قرار نداد.»
وقتی که قبل از وضو دست خود را می‌شوید:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوَّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرِین؛‏
خدایا مرا از توبه کنندگان و از پاکیزگان قرار ده.»
وقتی که پیش از وضو و به عنوان یک امر مستحبی، آب در دهان مضمضه می‌کند:
«اللَّهُمَّ لَقِّنِّی حُجَّتِی یَوْمَ أَلْقَاکَ وَ أَطْلِقْ لِسَانِی بِذِکْرِک؛‏
پروردگارا! روز قیامت در بیان دلیل و حجت، مرا یاری کن و زبانم را به ذکر و شُکرت آزاد ساز٫»
وقتی که پیش از وضو و به عنوان یک امر مستحبی، آب در بینی استنشاق می‌کند:
«اللَّهُمَّ لَا تُحَرِّمْ عَلَیَّ رِیحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَشَمُّ رِیحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِیبَهَا؛
خدایا بوی بهشت را بر من حرام مکن و مرا از کسانی قرار ده که عطر و رایحه آن را استشمام می‌کنند.»
 وقتی که صورت را می‌شوید(شروع وضو):
« اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ الْوُجُوه‏؛
خدایا روی مرا سفید گردان در روزی که در آن صورت‌ها سیاه می‌شوند و روی مرا سیاه مگردان، در روزی که در آن صورت‌ها سفید می‌گردند.»
وقتی که دست راست را می‌شوید:
«اللَّهُمَّ أَعْطِنِی کِتَابِی بِیَمِینِی وَ الْخُلْدَ فِی الْجِنَانِ بِیَسَارِی وَ حَاسِبْنِی حِسابا یسیراً ؛
خدایا کتاب مرا به دست راستم عطا نما و جاودانگی در بهشت را به سمت چپ من [ببخش] و مرا به آسانی مورد محاسبه قرار ده.»
وقتی که دست چپ را می‌شوید:
«اللَّهُمَّ لَا تُعْطِنِی کِتَابِی بِشِمَالِی وَ لَامِنْ وَرَاءِ ظَهْرِی وَ لَا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِی وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ مُقَطَّعَاتِ النِّیرَان‏؛
خدایا کتاب مرا از بالا و [یا] از پشت به من عطا نفرما و آویخته‌ای بر گردنم قرار مده و از پاره‌های آتش به تو پناه می‌برم.»
در مسح سر:
«اللَّهُمَّ غَشِّنِی بِرَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ عَفْوِکَ؛
خدایا مرا به رحمت و برکت و بخشایشت غوطه‌ور ساز٫»
در مسح پا:
«اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْیِی فِیمَا یُرْضِیکَ عَنِّی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَام‏؛
خدایا مرا ثابت قدم گردان بر صراط، در روزی که قدم‌ها دچار لرزش می‌شوند و کوشش مرا در آنچه که تو را خشنود می‌سازد قرار ده ای صاحب جلال و اکرام.»

توضیح المسائل مراجع(فتاوای ۱۲ مرجع)، ج۱، ص۱۷۲٫

 مبطِلات وضو
هفت چیز وضو را باطل می کند:
۱- بول
۲- غائط
۳- باد معده و روده که از مخرج غائط خارج شود.
۴- خوابی که به واسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود اما اگر چشم نبیند ولی گوش بشنود، وضو باطل نمی شود.
۵- چیزهایی که عقل را از بین می برد مانند: دیوانگی، مستی و بیهوشی
۶- استحاضه    
7- کاری که باید برای آن غسل کرد.

توضیح المسائل مراجع(فتاوای ۱۲ مرجع)، ج۱، ص۲۰۰٫

 مواردی که باید برای آن وضو گرفت
براى شش چیز وضو واجب است:
۱- براى تمام نمازهاى واجب و مستحب غیر از نماز میت.
۲- براى سجده و تشهد فراموش شده اگر بین آنها و نماز حدثى از او سر زده مثلا بول کرده باشد، ولى براى سجده سهو واجب نیست وضو بگیرد.
۳- براى طواف واجب خانه کعبه
۴- اگر نذر یا عهد کرده و یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد.
۵- اگر نذر کرده باشد که جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند.
۶- براى آب کشیدن قرآنى که نجس شده

توضیح المسائل مراجع(فتاوای ۱۲ مرجع)، ج۱، ص۱۹۷

مقدمات نماز

ذات مقدس) مقدماتي لازم است که تا فراهم نشود، نماز صحيح نيست و آن مقدمات عبارتند از:
1- طهارت (وضو، تيمم، غسل)
 2- پاكي بدن و لباس از آلودگي
 3- مباح بودن لباس
4- اوقات نماز   
5- مكان نمازگزار
6- قبله
 طهارت
نمازگزار بايد براي انجام عبادت کسب طهارت کند، اين طهارت گاهي با وضو، غسل و در شرايطي هم با تيمم حاصل مي شود.

 وضو
وضو جزء ايمان است و به تعبيري نماز بدون وضو نماز نيست، امام رضا عليه السلام نيز درباره وضو مي فرمايد:
«لِأَنْ يَكُونَ الْعَبْدُ طَاهِراً إِذَا قَامَ بَيْنَ يَدَيِ الْجَبَّارِ عِنْدَ مُنَاجَاتِه‏؛
وضو يک ادب در برابر خداست، تا وقتي بنده هنگام نماز در برابر پروردگار مي ايستد؛ پاک باشد.»
البته وضو گرفتن براى قرائت قرآن، خواندن دعا و زيارت هم مستحب است.

 شرايط وضو
شرط صحيح بودن وضو سيزده چيز است.
1و2- آب وضو پاك و مطلق باشد. (مضاف نباشد)
آب، يا مطلق است يا مضاف: آب مضاف، آبى است كه از چيزى گرفته شود، مانند آب هندوانه و گلاب يا با چيزى مخلوط شود، مانند آبى كه با گِل مخلوط گردد، به صورتى كه ديگر به آن آب نگويند.
و غير از اينها آب مطلق است، كه پنج قسم مى باشد:
 اوّل: آب كُر، دوم: آب قليل، سوم: آب جارى، چهارم: آب باران، پنجم: آب چاه.
– وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است. اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد و اگر با آن وضو نمازي هم خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوي صحيح بجا آورد.
– اگر غير از آب آلوده مضاف، آب ديگري براي وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است، بايد تيمم كند ولي اگر وقت دارد، بايد صبر كند تا آب صاف شود و وضو بگيرد.
3- آب وضو مباح باشد (غصبى نباشد)
– آب وضو و همچنين فضايي كه در آن وضو مي‏گيرد، بايد مباح باشد.
– وضو با آب غصبي و آبي كه معلوم نيست صاحب آن راضي هست ‏يا نه، حرام و باطل است ولي اگر سابقا راضي بوده و انسان نمي داند كه از رضايتش برگشته يا نه، وضو صحيح است.
4و5- ظرف آب وضو مباح باشد و از طلا و نقره  هم نباشد.
اگر آب وضو در ظرف غصبي است و غير از آن آب ديگري ندارد بايد تيمم كند و چنانچه با آن آب وضو بگيرد باطل است و اگر آب مباح ديگري دارد چنانچه در آن ظرف غصبي، وضوي ارتماسي بگيرد و يا با آن ظرف، آب به صورت و دستها بريزد وضويش باطل است ولي اگر با كف دست آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بريزد وضويش صحيح است اگر چه از جهت تصرف در ظرف غصبي فعل حرام، مرتكب شده است.
– وضو از ظرف طلا و نقره به احتياط واجب مثل وضو از ظرف غصبي است.
– وضوى ارتماسى آن است كه انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد.
6- اعضاى وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد.
اگر يکي از اعضاي وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پيش از وضو آن جا را آب کشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو متوجه پاک بودن و نجس بودن آن جا نبوده، وضو باطل است، ولي اگر مي داند متوجه بوده يا شک دارد که متوجه بوده يا نه،وضو صحيح است و در هر صورت جايي را که نجس بوده بايدآب بکشد.
-اگر پيش از تمام شدن وضو، جايي را كه شسته يا مسح كرده نجس شود، صحيح است.
– اگر غير از اعضاي وضو جايي از بدن نجس باشد، وضو صحيح است. ولي اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد، اولي آن است كه اول آن را تطهير كند، بعد وضو بگيرد.
7- براى وضو گرفتن وقت باشد.
– هرگاه وقت به قدري تنگ است كه اگر وضو بگيرد، تمام نماز يا مقداري از آن بعد از وقت ‏خوانده مي‏شود، بايد تيمم كند، ولي اگر براي وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است، بايد وضو بگيرد.
– کسي كه در تنگي وقت نماز، وظيفه اش تيمم است اگر وضو هم بگيرد، وضويش صحيح است،چه براي آن نماز باشد و چه براي كار ديگري.
8- به قصد قربت باشد.   
– قصد قربت‏، يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است.
-لازم نيست نيت وضو را به زبان آورد يا از قلب خود بگذراند، ولي بايد در تمام وضو متوجه باشد كه وضو مي‏گيرد، به طوري كه اگر از او بپرسند چه مي‏كني، بگويد وضو مي‏گيرم.
9- ترتيب را رعايت كند.
بايد وضو را به همان ترتيبي كه گفته شده به جا آورد، يعني اول صورت، بعد دست راست، بعد دست چپ شسته و در آخر سر و پاها مسح شود؛ البته بايد پاي راست پيش از پاي چپ مسح شود و اگر به اين ترتيب نباشد، وضو باطل است.
10- پى در پى باشد.
-اگر بين كارهاي وضو به قدري فاصله بيفتد كه وقتي مي‏خواهد جايي را بشويد يا مسح كند، رطوبت جاهايي كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد،وضو باطل است ولي اگر فقط رطوبت جايي كه جلوتر از محلي است كه مي‏خواهد بشويد يا مسح كند خشك شده باشد، مثلا موقعي كه مي‏خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست‏خشك شده باشد و صورت تر باشد، وضو صحيح است.
-اگر كارهاي وضو را پشت ‏سر هم بجا آورد، ولي به واسطه گرماي هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت‏خشك شود، وضوي او صحيح است.
-راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد. پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند، وضوي او صحيح است.
11- در كارهاى وضو از ديگرى كمك نگيرد.
– شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد يا در رسانيدن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است.
-كسي كه نمي‏تواند وضو بگيرد، بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتي كه بتواند بايد بدهد، ولي بايد خود او نيت وضو كند و با دست‏خود مسح نمايد و اگر نمي‏تواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاي مسح او بكشد و اگر اين هم ممكن نيست، بايد از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت‏ سر و پاي او را مسح كند.
-هر كدام از كارهاي وضو را كه مي‏تواند به تنهايي انجام دهد، نبايد در آن كمك بگيرد.
12- استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
-كسي كه مي‏ترسد كه اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد، ولي اگر نداند كه آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد ضرر داشته، وضويش صحيح است. اگر چه احتياط مستحب آن است كه با آن وضو، نماز نخواند و تيمم كند و چنانچه با آن وضو نماز خوانده، دوباره آن را اعاده نمايد.
– اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمي كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.
13- براي رسيدن آب به اعضاى وضو مانعى وجود نداشته نباشد.
-اگر مي‏داند چيزي به اعضاي وضو چسبيده، ولي شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيري مي‏كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.
-خط قلم خودكار و لكه‏هاى رنگ و چربى و كِرِمْ در صورتى كه رنگ بدون جِرم باشد، مانع از وضو نيست، ولى اگر جرم دارد و روى پوست را گرفته بايد بر طرف شود.
-اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد. ولي اگر ناخن را بگيرد، بايد براي وضو آن چرك را برطرف كند و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقداري را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايد.
-اگر در صورت، دستها، جلوي سر و روي پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگي پيدا شود، شستن و مسح روي آن كافي است و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست، حتي اگر پوست‏ يك قسمت آن هم كنده شود لازم نيست آب را به زير قسمتي كه كنده نشده برساند؛ ولي چنانچه پوستي كه كنده شده گاهي به بدن مي‏چسبد و گاهي بلند مي‏شود، بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)،ج1، ص172.

 طريقه وضو
بهتر است، پيش از وضو، دستها را تا مچ بشوييم، البته اين شستن، جزو اعمال وضو نمى‏باشد و مستحب است.
1- به نيّت وضو صورت را از بالا به پايين از جايى كه موى سر روييده تا چانه مى‏شوييم.
2- پس از شستن صورت، دست راست را از آرنج تا نوك انگشتان، از بالا به پايين، مى‏شوييم.
3- بعد از شستن دست راست، دست چپ را مانند دست راست مى‏شوييم.
4- بعد از شستن صورت و دست‏ها با رطوبتى كه بر دست مانده، جلوى سر را مسح مى‏كنيم؛ يعنى دست را بر سر گذاشته و كمى به طرف پيشانى مى‏كشيم. در مسح سر، لازم نيست دست بر پوست سر كشيده شود، بلكه بر موى جلوى سر هم صحيح است ولى اگر موى سر، زياد بلند باشد، بايد بيخ مو (جايى كه مو روييده) يا پوست سر را مسح كنيم. محل مسح جلو سر و روى پاها بايد خشك باشد، اگر جاى مسح تَر باشد بايد آن را خشك كرد ولى اگر رطوبت آن بقدرى كم باشد كه مانع از تأثير رطوبت دست بر آن نباشد اشكالى ندارد.
 5- پس از مسح سر، پاى راست را از نوك انگشت تا آخرِ برآمدگي روى پا مسح مى‏كنيم.
 6- در پايان، پاى چپ را مانند پاى راست مسح مى‏كنيم و با اين عمل وضو تمام مى‏شود.
براى مسح پا، كشيدن يك انگشت دست بر يك انگشت پا كافى است، ولى بهتر است تمام كف دست بر تمام روى پا كشيده شود.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص162.

 دعاي وضو
از مستحبات ديگر وضو، دعا کردن، هنگام وضو گرفتن است.
وقتي که فرد نگاهش به آب مي‌افتد:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً؛
به نام الله و … و سپاس خدايي را که آب را پاک قرار داد و آن را نجس قرار نداد.»
وقتي که قبل از وضو دست خود را مي‌شويد:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ التَّوَّابِينَ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُتَطَهِّرِين؛‏
خدايا مرا از توبه کنندگان و از پاکيزگان قرار ده.»
وقتي که پيش از وضو و به عنوان يک امر مستحبي، آب در دهان مضمضه مي‌کند:
«اللَّهُمَّ لَقِّنِّي حُجَّتِي يَوْمَ أَلْقَاكَ وَ أَطْلِقْ لِسَانِي بِذِكْرِك؛‏
پروردگارا! روز قيامت در بيان دليل و حجت، مرا ياري کن و زبانم را به ذکر و شُکرت آزاد ساز.»
وقتي که پيش از وضو و به عنوان يک امر مستحبي، آب در بيني استنشاق مي‌کند:
«اللَّهُمَّ لَا تُحَرِّمْ عَلَيَّ رِيحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَشَمُّ رِيحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِيبَهَا؛
خدايا بوي بهشت را بر من حرام مکن و مرا از کساني قرار ده که عطر و رايحه آن را استشمام مي‌کنند.»
 وقتي که صورت را مي‌شويد(شروع وضو):
« اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوه‏؛
خدايا روي مرا سفيد گردان در روزي که در آن صورت‌ها سياه مي‌شوند و روي مرا سياه مگردان، در روزي که در آن صورت‌ها سفيد مي‌گردند.»
وقتي که دست راست را مي‌شويد:
«اللَّهُمَّ أَعْطِنِي كِتَابِي بِيَمِينِي وَ الْخُلْدَ فِي الْجِنَانِ بِيَسَارِي وَ حَاسِبْنِي حِسابا يسيراً ؛
خدايا کتاب مرا به دست راستم عطا نما و جاودانگي در بهشت را به سمت چپ من [ببخش] و مرا به آساني مورد محاسبه قرار ده.»
وقتي که دست چپ را مي‌شويد:
«اللَّهُمَّ لَا تُعْطِنِي كِتَابِي بِشِمَالِي وَ لَامِنْ وَرَاءِ ظَهْرِي وَ لَا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِي وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَان‏؛
خدايا کتاب مرا از بالا و [يا] از پشت به من عطا نفرما و آويخته‌اي بر گردنم قرار مده و از پاره‌هاي آتش به تو پناه مي‌برم.»
در مسح سر:
«اللَّهُمَّ غَشِّنِي بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ عَفْوِكَ؛
خدايا مرا به رحمت و برکت و بخشايشت غوطه‌ور ساز.»
در مسح پا:
«اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِي فِيمَا يُرْضِيكَ عَنِّي يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام‏؛
خدايا مرا ثابت قدم گردان بر صراط، در روزي که قدم‌ها دچار لرزش مي‌شوند و کوشش مرا در آنچه که تو را خشنود مي‌سازد قرار ده اي صاحب جلال و اکرام.»

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص172.

 مبطِلات وضو
هفت چيز وضو را باطل مي كند:
1- بول
2- غائط
3- باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج شود.
4- خوابي كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود اما اگر چشم نبيند ولي گوش بشنود، وضو باطل نمي شود.
5- چيزهايي كه عقل را از بين مي برد مانند: ديوانگي، مستي و بيهوشي
6- استحاضه    
7- كاري كه بايد براي آن غسل كرد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص200.

 وضوى جَبيره
چيزي كه با آن زخم و شكسته را مي بندند و دارويي كه روي زخم و مانند آن مي گذارند جبيره ناميده مي شود. اگر جبيره در يکي از اعضاي وضو وجود داشته باشد مانع رسيدن آب به آن عضو مي شود پس براي وضو  بايد به احکام وضوي جبيره عمل کرد.   
1- اگر در يكى از اعضا وضو، زخم، دُمَل و يا شكستگى باشد، چنانچه روى آن باز است و آب براى آن ضرر ندارد، بايد به طور معمول وضو گرفت.
2- اگر زخم يا دمل و يا شكستگى، در صورت و دستهاست و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، چنانچه كشيدن دست تَر بر آن، ضرر ندارد، بنابر احتياط واجب دست تَر، بر آن بكشد.
 اگر اين مقدار نيز ضرر دارد، يا زخم نجس است و نمى شود آن را آب كشيد، بايد اطراف زخم را، از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط مستحب، پارچه پاكى روى زخم بگذارد و دست تَر روى آن بكشد و اگر گذاشتن پارچه ممكن نيست، بايد اطراف زخم را بشويد و در هر صورت تيمّم لازم نيست.
3- اگر زخم يا دمل يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاهاست و روى آن باز است، چنانچه نتواند آنرا مسح كند، بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با تَرى آب وضو كه در دست مانده مسح كند، و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد، بايد به جاي وضو تيمم نمايد و بهتر است يک وضوي بدون مسح هم بگيرد.
4-اگر روى دمل، زخم يا شكستگى بسته باشد چنانچه باز كردن آن ممكن است و آب هم براى آن ضرر ندارد، بايد باز كند و وضو بگيرد چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، چه جلوى سر و روى پاها.
5-اگر نمى شود روى زخم را باز كرد ولى خود زخم يا چيزى كه روى آن گذاشته شده پاك است و رسانيدن آب به زخم هم ضرر ندارد، بايد آب را به زخم برساند.
– اگر زخم يا چيزى كه روى آن گذاشته شده نجس است، چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب بروى زخم ممكن باشد، بايد آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند.
– در صورتى كه آب براى زخم ضرر دارد، يا آنكه رساندن آب به روى زخم ممكن نيست، يا زخم نجس است و نمى شود آنرا آب كشيد، بايد اطراف زخم را بشويد و اگر جبيره پاك است، روى آنرا مسح كند.
– اگر جبيره  هم نجس است، يا نمى شود روى آن دست تر كشيد، مثلاً دارويي است كه به دست مى چسبد، پارچه پاكى را به طورى كه جزء جبيره حساب شود، روى آن بگذارد و دست تر روى آن بكشد. اگر اين هم ممكن نيست، احتياط واجب آن است كه وضو بگيرد و تيمم هم بنمايد.
6-اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده است كه برداشتن آن ممكن نيست، يا به قدرى مشقت دارد كه نمى شود تحمل كرد، بايد به دستور جبيره عمل كند، و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص201.

 مواردي که بايد براي آن وضو گرفت
براى شش چيز وضو واجب است:
1- براى تمام نمازهاى واجب و مستحب غير از نماز ميت.
2- براى سجده و تشهد فراموش شده اگر بين آنها و نماز حدثى از او سر زده مثلا بول كرده باشد، ولى براى سجده سهو واجب نيست وضو بگيرد.
3- براى طواف واجب خانه كعبه
4- اگر نذر يا عهد كرده و يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد.
5- اگر نذر كرده باشد كه جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند.
6- براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص197.

 تيمّم
تيمم به معني قصد کردن و در اصطلاح شرع، قصد کردن به خاک پاک را مي‌گويند که بجاي وضو و يا غسل و در نبودن آب صورت مي گيرد.
در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمّم كرد:
1- آب پيدا نکند. اگر انسان در آبادى باشد، بايد براى تهيه آب وضو و غسل بقدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن نااميد شود و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند است و يا به واسطه درخت و مانند آن، عبور در آن زمين مشكل است، بايد در هر يك از چهار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمى كه با كمان پرتاب مى‏كردند، به جستجوى آب برود ولي اگر زمين آن اين طور نيست، بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد.
2- مشقت بيش از حد: اگر به واسطه پيرى يا ترس از دزد و جانور و مانند اينها يا نداشتن وسيله‏اى كه آب از چاه بكشد، دسترسى به آب نداشته باشد، بايد تيمم كند و همچنين اگر تهيه آب يا استعمال آن به قدرى مشقت داشته باشد كه مردم تحمل نكنند.
 3- ترس از ضرر: اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد يا بترسد كه به واسطه استعمال آب، مرض يا عيبى در او پيدا شود يا مرضش طول بكشد و يا شدت پيدا كند و به سختى معالجه شود بايد تيمم نمايد، ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.
 4- نياز به آب براي حفظ جان: هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند خود او يا عيال، اولاد و كسانى كه با او همراهند از تشنگى بميرند يا مريض شوند و همچنين اگر كسى كه حفظ جان او واجب است به قدري تشنه باشد كه اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود؛ بايد تيمم کند.
5- نياز به آب براي تطهير: كسى كه بدن يا لباسش نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند، براى آب كشيدن بدن يا لباس او نمى‏ماند بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمم نماز بخواند. ولى اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمم كند، بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
 6- نداشتن آب مباح: اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگرى ندارد، مثلا آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن،  آب و ظرف ديگرى ندارد، بايد به جاى وضو و غسل، تيمم كند.
7- نداشتن وقت براي وضو و غسل: هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند، تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت‏خوانده مى‏شود، بايد تيمم كند.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص385.

 چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است
تيمم به خاك، ريگ، کلوخ، گل پخته، سنگ گچ و سنگ مرمر صحيح است به شرط آن که پاك و تميز باشد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص399.

 طريقه تيمم
1- نيت
در هنگام نيّت، بايد معيّن كند كه تيمّم او بدل از غسل است يا بدل از وضو و اگر بدل از غسل باشد، بايد آن غسل را معيّن نمايد و چنانچه اشتباهاً به جاى بدل از وضو، بدل از غسل يا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو نيّت كند، يا مثلا در تيمّم بدل از غسل جنابت، بدل از غسل مسّ ميّت، نيّت نمايد،تيمّم او باطل است.
2- زدن دستها بر موارد تيمم:
زدن کف هر دو دست، بر چيزي که تيمم به آن صحيح است.
– براى تيمّم بايد انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر مانع ديگرى بر پيشانى يا دستها وجود دارد بايد بر طرف شود.
3- مسح پيشاني تا ابرو:
لازم است کف هر دو دست به تمام پيشاني و دو طرف آن، از جايي که موي سر ‌روييده تا ابروها و بالاي بيني کشيده شود.
– در تيمم بايد كف دست را بر پيشانى و روى دستها کشيد و اگر پيشانى يا دستها از زير آن كشيده شود، صحيح نيست.
4- مسح پشت دست راست و چپ:
کشيدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشيدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ
– براى آنكه يقين كند تمام پشت دست مسح شده، بايد مقدارى بالاتر از مچ را هم مسح كند، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.
– اگر پيشانى يا پشت دستها زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته شده نتوان باز كرد، بايد دست را روى آن كشيد.
– همچنين اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتوان باز كرد، بايد دست را با همان پارچه بر چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است زند و به پيشانى و پشت دستها كشيد.
– اگر مختصرى از پيشانى و پشت دست ها مسح نشود تيمّم باطل است، چه عمداً باشد و چه سهواً، ولى دقّت زياد هم، لازم نيست و همين كه بگويند تمام پيشانى و پشت دستها، مسح شده كافى است.
– پيشانى و پشت دستها را بايد از بالا به پايين مسح كرد و كارهاى آن را پشت سر هم انجام داد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص406.

 غسل
يکي ديگر از موارد طهارت غسل است؛ که در لغت به معناي شستن و در اصطلاح به مجموع اراده قلبي و اجراي عملي در خصوص شستن بدن گفته مي‌شود.
غسل‌ها بر حسب حكم شرعي به دو دسته تقسيم مي‌شوند.
1- غسل واجب
2- غسل مستحب
غسل واجب يا مستحب را (به جز غسل ميت) به دو صورت مي‌توان انجام داد:
– ترتيبي
در غسل ترتيبي بايد به نيت غسل، نخست سر و گردن، و سپس نيمه راست بدن و بعد نيمه چپ بدن شسته شود.
– ارتماسي
غسل ارتماسي آن است كه انسان به نيت غسل يكباره در آب فرورود، به طوري كه آب يكدفعه يا به تدريج تمام بدن را فرا گيرد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص229.

 لباس نمازگزار

 پوشاندن بدن در نماز
حد لازم پوشش براي مرد در نماز، پوشاندن عورت است گرچه بهتر است از ناف تا زانو را بپوشاند.
ولي زنان در نماز بايد تمام بدن را بپوشانند، به جز دستها و پاها تا مچ و صورت به مقدارى كه در وضو  شسته مي شود،گرچه پوشاندن آن نيز اشكال ندارد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص463.

 شرايط لباس نمازگزار
لباس نمازگزار شش شرط دارد
 1- لباس پاك باشد. بهتر است نمازگزار براى نماز بهترين و تميزترين لباس خود را بپوشد.
2- لباس مُباح باشد. يعنى لباسى كه مى‏پوشد از خودش باشد و در صورتي که مال ديگرى است، با اجازه و رضايت صاحبش باشد.
3- لباس از اجزاى مُردار نباشد. لباس نمازگزار نبايد از اجزاء حيوان مرده اى که خون جهنده دارد باشد، بلکه احتياط واجب آن است که از اجزاى حيوانهاى مرده ديگر که خون جهنده ندارند (مانند ماهى و مار) نيز اجتناب کند.
4- لباس از حيوان حرام گوشت نباشد حتي اگر موي آن حيوان نيز همراه نمازگزار باشد نماز را باطل مي کند.(آب دهان، بيني و موي گربه)
5و6- اگر نمازگزار مرد است، لباس او از ابريشم خالص و طلاباف نباشد.
– زينت کردن به طلا، ( زنجير، انگشتر و ساعت مچي) براي مرد حرام و نماز با آن باطل است.
– پوشيدن لباس ابريشم در غير نماز هم براي مرد حرام است.
– با لباسهاى چرمى که از بازار مسلمانان تهيّه مى شود مى توان نماز خواند هرچند شک داشته باشد که از حيوانى است که ذبح شرعى شده يا نه.
 امّا اگر يقين داشته باشد که چرم از ممالک غير اسلامى و يا از يک فروشنده غير مذهبي تهيه شده؛ نماز با آن جايز نيست؛ ولي اگر نداند چرم از بلاد اسلامى يا غيراسلامى و يا چرم طبيعي يا مصنوعي است؛ اشکالى ندارد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص468.

 مستحبّات لباس نمازگزار
چند چيز در لباس نمازگزار، مستحب است.
1- بستن عمامه با تحت الحَنَك (آويزان کردن يک طرف عمامه، به طوري که طرف آويزان عَمامه از زير چانه بگذرد.)
2- پوشيدن عبا    
3-لباس سفيد و تميز
4-استعمال عطر
 5- انگشتر عقيق

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص500.

 مكروهات لباس نمازگزار
چند چيز در لباس نمازگزار مكروه است.
1- پوشيدن لباس سياه ( مگر براى عزاى معصومين عليهم السلام كه مستحب است)
2- لباسهاى چرك و تنگ
3-لباس شرابخوار
4- لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند.
5- لباسى كه داراى نقش و عكس صورت است.
6- باز بودن دكمه هاى لباس
7- دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص500.

 مكان نمازگزار

 شرايط مكان نمازگزار
مكان نمازگزار نُه شرط دارد:
1- مُباح باشد: كسى كه در ملك غصبى نماز مى‏خواند،اگر چه روى فرش و تخت و مانند اينها باشد، نمازش باطل است. ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى، مانعى ندارد.
2- بى حركت باشد: مكان نمازگزار بايد بى‏حركت باشد و اگر به واسطه تنگى وقت‏ يا جهت ديگر ناچار باشد در جايى كه حركت دارد (اتومبيل، كشتى و قطار) نماز بخواند، به قدرى كه ممكن است بايد در حال حركت چيزى نخواند و اگر آنها از قبله به طرف ديگر حركت كنند به طرف قبله برگردد.
– البته نماز خواندن در اتومبيل، كشتى و قطار و مانند اينها، وقتى که ايستاده، مانعى ندارد.
3- بتواند نماز را در آن مكان تمام كند: نمازگزار نبايد در جايى كه سقف آن كوتاه است و نمى‏تواند در آنجا راست بايستد، يا به اندازه‏اى كوچك است كه جاى ركوع و سجود ندارد، نماز بخواند و اگر ناچار شود كه در چنين جايى نماز بخواند، بايد به قدرى كه ممكن است قيام، ركوع و سجود را بجا آورد.
4- ماندن در آن مكان حرام نباشد: مثلا زير سقفى كه نزديك است خراب شود، نماز نخواند.
5- ايستادن يا نشستن بر آن حرام نباشد: نمازگزار بر فرشى كه اسم خدا بر آن نوشته شده، نماز نخواند.
6- جلوتر يا مساوى با مرقد معصوم عليه السلام نباشد: جلوتر از قبر مطهّر پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام و همچنين بنابر احتياط واجب مساوى با آن نيز، نماز نخواند.البته اگر چيزى مانند ديوار، بين او و قبر مطهّر باشد كه بى احترامى نشود اشكال ندارد.
7- مكان نماز نجس و مرطوب نباشد:اگر مكان نمازگزار نجس است، طورى تَر نباشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد، ولى جاى پيشانى، اصلاً نبايد نجس باشد حتي اگر نجس و خشك هم باشد، نماز باطل است البته؛ بنابر احتياط مستحب، مكان نمازگزار اصلاً نبايد نجس باشد.
8- مسطح بودن مکان نمازگزار: جاى پيشانى بايد برابر با زانوها و سر انگشتان پا باشد و بيش از چهار انگشت بسته پايين تر يا بالاتر نباشد.
9- تقدم مرد بر زن: بنابر احتياط مستحب زن بايد عقب تر از مرد بايستد و جاى سجده او از جاى ايستادن مرد كمى عقب تر باشد.
– اگر زن در کنار مرد يا جلوتر بايستد و باهم وارد نماز شوند نماز هر دو باطل است، امّا اگر يکى قبلاً وارد نماز شده، نماز او صحيح و نماز دومى باطل است؛در اين حکم محرم و غير محرم تفاوتى ندارد.
-البته اگر ميان مرد و زن حايلي مانند ديوار، پرده يا به اندازه ده ذراع (تقريباً 5 متر) فاصله باشد شرط تقدم لازم نيست.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص503.

 مستحبات در مكان نمازگزار
1- در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده، كه نماز در مساجد خوانده شود.
مساجدي چون مسجدالحرام، مسجدالنبي، مسجد كوفه، مسجد بيت‏المقدس، مسجد جامع هر شهر و سپس مسجد محله و بازار.
2- نماز در مشاهد مشرفه [حرم امامان عليهم‏السلام] به جا آورده شود که آنها از مساجد برترند.
3- نماز خواندن در روضه‏ى انبيا، مقام اوليا، صالحين، علما و عباد حتى در زمانى كه زنده‏اند.
4- نماز خواندن در مكان‏هاى مختلف، زيرا هر مكانى براى نمازگزارنده‏ آن در روز قيامت شهادت مى‏دهد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص521.

 مكروهات مكان نماز
نماز خواندن، در چند جا، مكروه است، از جمله:
1- حمّام
2- زمين نمكزار
3- در مقابل انسان و درى كه باز است.
4- در جاده، خيابان و كوچه؛ اگرچه براى كسانى كه عبور مى كنند زحمت هم نباشد و چنانچه زحمت باشد حرام است ولي نماز باطل نيست.
5- مقابل آتش و چراغ، آشپزخانه و هرجا كه كوره آتش باشد.
 6- مقابل چاه و چاله اى كه محل فاضلاب باشد.
7- روبروى عكس و مجسمه چيزى كه روح دارد، مگر روى آن را بپوشانند.
8- در اطاقى كه شخص جنب در آن باشد.
9- در جايى كه عكس باشد اگرچه روبروى نمازگزار نباشد.
10- در قبرستان

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص522.

 مسجد
مسجد، از نخستين نهادهايي است كه در صدر اسلام و به هنگام هجرت رسول اكرم(ص) از مكه به مدينه شكل گرفت. شكل‌گيري مساجد از مصاديق بارز جامعه اسلامي است. عبادات جمعي در اسلام جايگاهي خاص دارد و فلسفه وجودي مسجد نيز عبادت جمعي است.
از آنجا که مسجد يکي از برترين مکانهاي برگزاري نماز است؛ احکامي دارد که بايد توسط نمازگزاران  رعايت شود از جمله:
1- نجس كردن زمين، سقف، بام و طرف داخل ديوار مسجد حرام است و هر كسى بفهمد نجس شده، بايد فوراً نجاست آن را برطرف كند. بنابر احتياط واجب طرف بيرون ديوار مسجد نيز همين حکم را دارد.
2- فروختن در، پنجره و چيزهاى ديگر مسجد، حرام است و اگر مسجد خراب شود، بايد آن را صرف تعمير همان مسجد کرد و چنانچه در آن مسجد کاربرد نداشت، بايد در مسجد ديگرى مصرف شود.
اگر براى مساجد ديگر نيز کاربرد نداشت، مى توان آن را فروخت و پول آن را صرف تعمير همان مسجد و يا مساجد ديگرکرد.
3- تميز كردن مسجد ثواب بسيار دارد و نجس كردن آن حرام و تطهير آن واجب است.
4- محل عبور قرار دادن مسجد بدون آن كه در آن نماز خوانده شود؛ مكروه است.
5- نماز خواندن در مسجدى كه نماز خوان ندارد و غريب است ثواب بيشترى دارد.
 6- مستحب است انسان با وضو به مسجد برود، هر چند نمى‏خواهد نماز بخواند.
7- ساختن مسجد و تعمير آن مستحب است.
8- مكروه است همسايه مسجد، در غير مسجد نماز بخواند.
9- وقتى مسلمان وارد مسجد مى شود، مستحب است دو ركعت نماز، به قصد تحيّت و احترام مسجد بخواند و اگر نماز واجب يا مستحب ديگرى نيز بخواند، كافى است.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص523.

 اوقات نمازهاى پنجگانه
بهتر است مسلمان، نماز را در اوّل وقت بجا آورد و هرچه به اوّل وقت نزديكتر باشد ثواب بيشترى دارد.
 اگر كسى نمازهاى خود را در وقت تعيين شده نخواند گناه كرده و بايد بعداً به نيّت قضا بجا آورد.

 نماز صبح
نزديك اذان صبح، از طرف مشرق، سپيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را «فجر اول» گويند. زماني كه آن سپيده پهن شد «فجر دوم» و اول وقتِ نماز صبح است و زماني كه آفتاب طلوع کرد آخر وقت نماز صبح.
– البته بهتر است نماز صبح را قبل از روشن شدن هوا در همان تاريکي اوّل صبح بجا آورد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)،ج1، ص432.

 نماز ظهر و عصر
اگر شاخص(چوب يا چيزى مانند آن) را به طور عمودى در زمين هموار فرو برند، صبح موقع طلوع خورشيد، سايه آن به سمت مغرب مى افتد و هر چه آفتاب بالاتر مى آيد اين سايه كم تر مى شود و در اول ظهر شرعى به آخرين درجه كوتاهى مى رسد و ظهر كه گذشت، سايه آن به طرف مشرق برمى گردد و هر چه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه زيادتر مى شود، بنابراين، وقتى سايه به آخرين درجه كوتاهى رسيد اول ظهر شرعى و زمان نماز ظهراست.
 ولى در بعضى شهرها مثل مكّه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلّى از بين مى رود، بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)،ج1، ص423.

 نماز مغرب و عشا
مغرب موقعي است که سرخي طرف مشرق که بعد غروب آفتاب پيدا مي شود از بين برود.
نماز مغرب و عشا هر كدام وقت مخصوص و مشتركى دارند:
وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد.
وقت مخصوص نماز عشا موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را عمداً نخواند، بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بجا آورد.
بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترك نماز مغرب و عشا است، كه اگر كسى در اين وقت اشتباهاً نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعداز نماز متوجه ‏شود، نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص428.

 قِبله
كعبه كه در شهر مکه و در مسجدالحرام قرار دارد، قبله است و مسلمانان بايد رو به آن نماز بخوانند. كسى كه بيرون شهر مكه و دور از آن است، اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى‏خواند، كافى است.
اين امر اختصاص به نماز ندارد، بلكه ذبح حيوان هم بايد به سوى قبله باشد تا پاكيزه و حلال گردد.
البته شايسته تر است؛ مسلمان تمام کارهاي خود از جمله خواب و خوراک را رو به قبله انجام دهد، خصوصاً اينکه در پايان زندگى، جسم را نيز رو به قبله به خاك مى‏سپارند.
– كسي كه نماز واجب را ايستاده ميخواند، بايد طوري بايستد كه بگويند رو به قبله ايستاده و لازم نيست زانوها و نوك پاي او هم رو به قبله باشد.
– كسي كه بايد نشسته نماز بخواند، اگر نميتواند بطور معمول بنشيند و در موقع نشستن، كف پاها را به زمين مي گذارد، بايد در موقع نماز صورت و سينه و شكم او رو به قبله باشد و لازم نيست ساق پاي او رو به قبله باشد.
– كسي كه بايد خوابيده نماز بخواند، بايد در حال نماز به پهلوي راست بخوابد طوري كه جلوي بدن او رو به قبله باشد و اگر ممكن نيست بايد به پهلوي چپ بخوابد و جلوي بدن همچنان رو به قبله و اگر به اين شکل هم نتواند بايد به پشت بخوابد و كف پا رو به قبله باشد.
– نماز مستحبي را مي شود در حال راه رفتن و سواري هم خواند و اگر مسلمان در اين دو حال، نماز مستحبي بخواند لازم نيست رو بقبله باشد.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)،ج1، ص452.

 روش تشخيص قبله
1- علم (يقين):
اگر كسي علم به قبله بودن يك جهت پيدا كرد، بايستي حكم به قبله بودن آن طرف نمايد.
– شخصي كه يقين به قبله ندارد، اگر بخواهد غير از نماز كاري انجام دهد كه شرط قبله لازم است، مثلاً بخواهد سر حيواني را ببرد، بايد به گمان عمل نمايد و اگر گمان ممكن نيست به هر طرف كه انجام دهد صحيح است.
2- شهادت دو نفر شاهد عادل:
به شرطي كه شهادت آنان از روي حس و مشاهده باشد كه در اين صورت ولو شهادت آنان يقين هم نياورد،جايگزين يقين مي شود.
3-  شناسايي علمي:
شخصي که مورد اطمينان است از روي قاعده علمي قبله را شناسايي کند.
4- ظن و  گمانى كه از محرابِ مساجد و قبورِ مسلمين حاصل شود:
ظن و  گمان از هر راهي که باشد، چه از راه محراب مساجد و قبور مسلمين و چه از گفته صاحب خانه، خورشيد، ستاره و قطب نما.
– البته بايد توجه داشت در صورتي مي توان به گمان عمل كرد كه شخص نتواند گمان قوي تري پيدا كند، والا بايستي گمان قوي تر را تحصيل نمايد؛ مثلا اگر مهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كرد، ولي از راه ديگرگمان قوي تر به دست آورد، نبايد به حرف او عمل نمايد.
– اگر شخص براي پيدا كردن قبله وسيله‌اي ندارد، يا با اين كه كوشش كرده، گمانش به طرفي نميرود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازه چهار نماز، وقت ندارد؛ بايد به اندازه‌اي كه وقت دارد، نماز بخواند، مثلا اگر فقط به اندازه يك نماز وقت دارد، بايد يك نماز به هر طرفي كه ميخواهد بخواند.
– كسي كه بايد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را بخواند بهتر آن است كه نماز اول را به هر چهار طرف بخواند، بعد نماز دوم را شروع كند.

توضيح المسائل مراجع(فتاواي 12 مرجع)، ج1، ص455.

اولین نماز جمعه

اولين نماز جمعه
نزديک غروب بود.
خورشيد مي رفت تا چون ياقوتي سرخ در درياي غروب، غوطه ور ‏شود.
کوچه هاي مدينه، از شنيدن خبر ورودش جاني تازه ‏گرفت؛ از هرکوچه‏ ‏صداي هلهله و شادي بلند بود. 
مسلمانان مدينه، پيش از ورود پيامبر به مدينه تصميم گرفته بودند؛ همچون اديان ديگر روزي را براي عبادت و شکرگزاري قرار دهند. چون مي دانستند که قوم يهود در روز شنبه و نصارا روز يکشنبه اجتماع مي کنند.
آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان «يَوْمَ العَرُوبَة» ناميده مي‌شد، براي اين هدف برگزيدند و به سراغ يکي از بزرگان مدينه به نام «اَسْعَد بْن زُرَارَة»، رفتند، او نماز را به جماعت بجا آورد و به آنها اندرز داد. به خاطر اجتماع مردم در اين روز، يوم العروبه، روز جمعه ناميده شد.
«اسعد» دستور داد گوسفندي را ذبح کردند و غذاي، همگي از همان يک گوسفند بود، چرا که تعداد مسلمانان در آن روز، بسيار کم و فقط حدود چهل نفر بود و اين نخستين اجتماع مسلمين در روز جمعه بود.
پيامبر ظهر روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول وارد مدينه شد، چهار روز در «قبا» منتظر حضرت علي (ع)، حضرت فاطمه (س) و تعدادي از مسلمانان ماند و در اين مدت مسجد قبا را بنيان نهاد، سپس روز جمعه به سوي مدينه حرکت کرد. به هنگام نماز به محله «بني سالم بن عوف» در وادي «رانوناء» رسيد و همراه مردم نماز روز جمعه را اقامه کرد و اين اولين نماز جمعه‌ اي بود که رسول خدا بجا آورد و خطبه‌ نماز هم اولين خطبه حضرت در مدينه بود؛ رسول اکرم خطبه بليغي ايراد فرمود که در اعماق قلوب آنان اثري بديع گذاشت.
بعدها آيه نازل شد و نماز جمعه تشريع گرديد. از آن زمان يکي از نمازهايي که بايد به جماعت خوانده شود و به تنهايي نمي توان خواند، نماز با عظمت جمعه است. نمازي که زيباترين گردهمايي هفتگي مسلمانان و عالي ترين عبادت سياسي هر هفته خداپرستان است. در اين نماز، امام جمعه نمازگزاران را به تقوا و پاکدامني توصيه مي کند و آنها را از مسائل سياسي و اقتصادي جهان اسلام آگاه مي سازد.
نماز جمعه طبق نظر شيعيان در زمان حضور پيامبر و امام معصوم و نايب خاص او واجب عيني است، اما در زمان غيبت کبري واجب تخييري است يعني نمازگزار ميان نماز جمعه و نماز ظهر مختار است.
تفسير نمونه، ج‏24، ص: 13، ذيل آيه 11سوره جمعه 
بحار الأنوار،ج 19، ص 126.

دین بدون نماز

 دين بدون نماز
روز به روز حلقه فشار و شکنجه را بر او تنگ تر مي نمودند. 
خصوصاً که حاميان خود را از دست داده بود و اين ماجرا، جسارت دشمنان را دو چندان کرده بود.
هر روز با ديدن و شنيدن مناظر رقت بار شکنجه، طاقتش کمتر مي شد، اما مأمور به صبر بود.
مقدمات هجرت به شهر يثرب را فراهم ديد، تصميم خود را گرفت.
دستور داد هر کس تحمل آزار مشرکان را ندارد به سمت يثرب حرکت کند.
کم کم همه مسلمانان هجرت کردند و در آن شهر به پيروزي‏هاي چشمگيري دست يافتند.
به همين دليل، طالبان حق و جويندگان علم و معرفت، از گوشه‏ و کنار شهرها و روستاهاي دور افتاده به شهر يثرب که اکنون به احترام پيامبر، مدينه ناميده مي شد، پناه آوردند.
بزرگان قبايل عرب يکي پس از ديگري به مدينه نزد رسول الله آمدند و اظهار کردند:که
«ما مسلمان مي‏شويم به شرط اين که: از نماز خواندن معاف باشيم.»
حضرت فرمود: 
«ديني که در آن نماز نباشد، خيري در آن نيست.
خداوند نماز را واجب کرد و در اين وجوب رازهايي نهفته است.
اگر مردم بدون تکليف رها ‏شوند، سرنوشتي جز سرنوشت گذشتگان خود، نخواهند داشت؛ 
زيرا در ميان گذشتگان، انبيايي صاحب شريعت بودند که چه بسا به خاطر آيين خود، جنگ‏ها نمودند، ولي به مرور زمان و در اثر کم توجهي مردم، آيين آنان به طور کلي از بين رفت. 
از اين رو خداوند متعال اراده نمود که امت اسلام دچار چنين سرگذشتي نگردد، پس واجب کرد، تا در پنج نوبت، نام پيامبر برده شود و نماز به ياد خداوند برپا گردد تا مبادا ياد خدا و آيين پيامبر در چالش‏هاي زندگي گم شود، و از ياد رود.»
تفسير نمونه، ج‏25، ص: 429 ذيل آيه 48 سوره مرسلات 
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا يَرْکَعُونَ سوره مرسلات آيه 48
و هنگامي که به آنها گفته شود رکوع کنيد رکوع نمي‏کنند. 
لاخير في دين ليس فيه رکوع وسجود،
مجمع البيان: جلد 10 صفحه 211