فهرست مطالب
آمار بازدیدکنندگان

نوشته های با برچسب ‘نماز شکسته’

در چه سفری نماز کامل، و در چه سفر نماز شکسته است؟

بسم الله

 

شرط اول در نماز شکسته آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد پس كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است اگر رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد بايد نماز را شكسته بخواند بنابر اين اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد بايد نماز را تمام كند و همچنین اگر بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود بايد نماز را تمام بخواند.

شرط دوم از سفر آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگربه جايى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آن جا قصد كند جايى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا به جايى كه مى‏ خواهد ده روز بماند برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
كسى كه نمى ‏داند سفرش چند فرسخ است مثلا براى پيدا كردن گمشده‏اى مسافرت مى ‏كند و نمى‏ داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند بايد نماز را تمام بخواند


شرط سوم: آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردد شود، بايد نماز را تمام بخواند.

اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود چنانچه تصميم داشته باشد كه همان جا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.


شرط چهارم در شکسته شدن نماز در سفر، آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند، پس كسى كه مى‏ خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند بايد نماز را تمام بخواند و كسى كه نمى ‏داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى‏ گذرد يا نه،يا ده روز در محلى مى‏ ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

شرط پنجم از شکسته شدن نماز در سفر، آن كه براى كار حرام سفر نكند، و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد،مثل آن كه براى او ضرر داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر سفرى برود كه بر او واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.


شرط ششم در نماز شکسته در سفر آنكه از صحرانشينهايى نباشد كه در بيابانها گردش مى‏ كنند و هر جا آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا كنند مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مى ‏روند پس صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.


شرط هفتم در نماز شکسته در سفر آنكه شغل او مسافرت نباشد، بنابراين شتردار و راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند، ولى در سفر اول اگرچه طول بكشد، نمازشان شكسته است.(جزئیات بیشتر هم دارد که باید سوال شود)


شرط هشتم در نماز شکسته مسافر آنكه به حد ترخص برسد، يعنى از وطنش يا جايى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند، بقدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود
پس در کمتر از حد ترخص و یا اگر بخواهد در محلى نماز بخواند كه شك دارد به حد ترخص، يعنى جايى كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند

مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده ، تا وقتى در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند و محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن اوست چه در آن جا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده باشد.

اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آن جا بماند بايد نماز را تمام بخواند.

مسافر مى‏ تواند در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد در جايى كه اول جزو اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند احتياط مستحب آن است كه شكسته بخواند اگر چه اقوى، صحت تمام است و نيز مسافر مى‏ تواند در حرم و رواق حضرت سيد الشهدا عليه السلام بلكه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام بخواند.

تذکر: با توجه به احکام متنوع نماز مسافر و اختلاف نظر مراجع در این موارد،بهتر است سوال به صورت جزئی و با ذکر مرجع تقلید پرسیده شود.

رساله مراجع،احکام نماز مسافر،م1272تا1356

آیا فلسفه شکسته خواندن نماز را می دانید؟

فلسفه شكسته شدن  نماز چیست؟


نماز شكسته از احكام امتنانی و تسهیلی خداوند برای مسافران است؛ اما این كه چرا برای عبادت خداوند، شرایطی مقرر شده است، توجه به نكات ذیل مفید است:
الف) تمام عبادات و شرایط آنها توقیفی و تعبدی است؛ یعنی، از سوی خداوند است و هیچ كس حق كاستی و افزودن به آن را ندارد؛ پس همه این شرایط، از سوی خداوند است.
ب) خداوند بهتر از هر كس می‏داند كه راه وصول و تقرب به او چیست و چگونه می‏توان بهتر به او نزدیك شد و به سعادت و كمال رسید. بنابراین اگر او جزء و شرطی را قرار داده و یا چیزی را حذف كرده، بر اساس مصالحی است كه بسیاری از آنها فراتر از توان درك عقل بشری است و تنها خداوند بدان آگاه است.
ج) عبادات به عنوان وسیله‏ای برای نیل به كمال در نظر گرفته شده است؛ از این رو قرآن كریم می‏فرماید: «یا أیها الذین آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِینَ؛ ای انسان‏های مؤمن! با استعانت از نماز و روزه به خدا نزدیك شوید». در همه اعمال عبادی، قصد قربت شرط است. گرچه نیت امری است قلبی، ولی وقتی همان نیت را با عبارات و الفاظ بیان می‏كنیم، می‏گوییم: «قربة الی الله»، یعنی این عبادت‏ها را به عنوان وسیله‏ای برای تقرب به پیشگاه حضرت حق ـ تبارك و تعالی ـ انجام می‏دهیم.
پس این عبادات، زمانی نقش وسیله تقرب به خدا را ایفا می‏كنند كه با شرایط آن صورت گیرد. خدای متعال می‏فرماید: نماز باید برای یاد من می‏باشد (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی) و در عین حال تذكر می‏دهد كه «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكاری؛3 در حال مستی نزدیك نماز نشوید»؛ زیرا چنین نمازی غفلت‏زدا و نزدیك كننده بشر به خدا نیست و نمازگزار با چنین حالتی حضور قلب ندارد و نمی‏داند كه چه می‏كند. ازاین‏رو در ادامه همین آیه، در مقام تعلیل حكم می‏فرماید: «حَتّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُون».
علت بسیاری از نابسامانی‏ها در جوامع اسلامی، این است كه عبادت‏های مسلمانان روح ندارد و در حقیقت نماز و روزه بسیاری از آنان روح ندارد، وگرنه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» در حالی كه وجود بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی در جوامع اسلامی، غیرقابل انكار است (گرچه نسبت آن با آن چه كه در جوامع غیرالهی و غیردینی است به مراتب بسیار كمتر است).
آیة‏الله مصباح یزدی در این زمینه می‏نویسد:
«ركن مهم همه عبادات، نیت و قصد قربت است و این ركن، مخصوص به نماز نیست؛ بلكه هر عمل عبادی، باید «قربة الی الله» انجام شود و داعی بر انجام آن اطاعت خدا باشد؛ چون پرستش با دل انسان بستگی دارد و به عبارت دیگر، عبادت از افعال و عناوین قصدی است. چنان كه هر گونه خم شدنی علامت تعظیم نیست؛ زیرا ممكن است به قصد مسخره كردن باشد، عبادت هم صرف حركات و سكنات یا اذكار و اوراد نیست؛ بلكه باید به خاطر اطاعت امر خدا باشد؛ پس نمازی كه برای تمرین و یاد گرفتن خوانده می‏شود، یا برای ریا و خودنمایی یا از روی نفاق و ترس از مسلمانان یا جلب توجه ایشان، عبادت حقیقی نیست …».
شاید این پرسش مطرح شود كه چرا خدای متعال، تقرب به خودش را با صرف اقدام بندگان به یك عمل عبادی با هر شكل و قالب و شرایطی كه انجام شود، قرار نداده است؛ بلكه این تقرب با شرایط خاص حاصل می‏شود؟ پاسخ آن ـ همان طور كه آیة‏الله مصباح یزدی نوشته‏اند ـ این است:
«حكمت این كه خدای متعال خواسته است مردم از راه اسباب عادی به مقاصدشان برسند، این است كه در راه تحصیل اسباب، هزاران وسیله آزمایش و تكامل اختیاری برای انسان‏ها پیش می‏آید كه هرگز در گوشه مسجد و معبد حاصل نمی‏شود؛ چنان كه بارها گفته شد، غرض از آفریده شدن انسان در این جهان مادی، همان است كه با اختیار و انتخاب خود راه كمال را بپیماید و اساسا كمال حقیقی انسان، همان است كه از راه اختیار حاصل می‏شود و انتخاب و اختیار، میدان عمل آزاد و راه‏های متعدد و وسایل گوناگون آزمایش لازم دارد و هر قدر زمینه آزمایش بیشتر باشد، امكان تكامل انسانی بیشتر خواهد بود. این است كه خدای متعال به انسان امر فرموده به كار و كوشش و تلاش و فعالیت بپردازد تا در زمینه‏های مختلف، آزمایش خود را بدهد، و كمال اختیاری خویش را به دست آورد (لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً) «وگرنه خداوند عاجز نبود كه روزی هر بنده‏ای را به وسیله مائده آسمانی نازل كند …»؛ یعنی، كمال ما در گرو رفتارهای اختیاری ماست و اختیاری بودن رفتار، متوقف بر این است كه گزینه‏های مختلف باشد كه یكی از آنها صحیح یا بهترین باشد و همین كه یكی صحیح یا بهترین است، به این معناست كه شرط خاصی برای قبولی یا كمال آن عبادت گذاشته‏ایم.


چگونگی خواندن نماز شکسته و شرایط آن

بسم الله

نماز شکسته مخصوص مسافر است.

زمانی که انسان 8 فرسخ یعنی 44 کیلومتر از شهر خود دور شد نماز وی شکسته می شود.

یعنی تنها نمازهای 4 رکعتی (نماز ظهر،عصرو عشا) دو رکعتی خوانده می شود مانند نماز صبح. این به طور کلی بود.

اما کلا 8 شرط برای شکسته خواندن نماز می باشد که از این قرار است:

 

1.آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد

2. ـ آن كه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باش 

3. آن كه در بین راه از قصد خود برنگردد

4. آن كه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیشتر در جایی بماند

5. آن كه برای كار حرام سفر نكند

6. آن كه از صحرانشینهایی نباشد كه در بیابانها گردش می‌كنند و هر جا آب و خوراك برای خود و حشم‌شان پیدا كنند می‌مانند و بعد از چندی به جای دیگر می‌روند.

7. آن كه شغل او مسافرت نباشد

8. آن كه حد ترحض برسد یعنی از وطنش یا جایی كه قصد كرده ده روز در آن جا بماند، به قدری دور شود كه دیوار شهر را نبیند و صدای اذان آن را نشود.

(ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع, ج1, ص708 الی732)