فهرست مطالب
آمار بازدیدکنندگان
آرشیو مطالب در دسته بندی ‘داستان هایی از بسم الله’

من از اين بنده ام حيا كردم

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت عيسي ع به قبري عبور كرد، ديد ملائكه عذاب مرده اي را عذاب مي كنند، حضرت عيسي ع كار خود را انجام داد و به آن قبر برگشت ديد ملائكه رحمت با طبقهايي از نور بر سر آن قبر ايستاده اند.
حضرت عيسي ع پس از اينكه تعجب كرد نماز خواند و اين موضوع شگفت آور را از خداوند پرسيد، خطاب شد، يا عيسي! اين مرد معصيت كار بود وقتي از دنيا رفت همسر او حامله بود وضع حمل نمود و پسري آورد آن زن پسر خود را پرورش داد تا بزرگ شد.
مادر فرزندش را نزد معلم برد، هنگامي كه معلم بسم اله الرحمن الرحيم را به آن پسر تعليم داد من از اين بنده ام حيا كردم كه وي را در دل زمين بوسيله آتش معذب نمايم و حال آنكه پسرش در روي زمين نام مرا مي برد.
تفسير آسان، ص14 – خزينه الجواهر، ص 384


من به بوي خوش تو دل شادم**ور نه از خود گرهي بر بادم
شوم از خويش بهر لحظه خراب**كند آن لطف خفي آبادم
بي نسيمت بردم باد فنا**لطف كن تا ندهي بر بادم
اي خوش آن دم كه مرا ياد كني**اي كه يك دم نروي از يادم
لطف پنهان ز دلم باز مگير**كه در اين لطف نهاني زادم
لطف تو گر نبود با غم تو**قهر اين غم بكند بنيادم
نرسي گر تو به فرياد دلم**از فلك هم گذرد فريادم
فيض كاشاني

محترم ترين آيه از كتاب خدا را دزديدند

بسم الله الرحمن الرحیم

از حضرت رضا ع روايت شده است كه فرمودند: بسم الله معنايش اينست كه من خودم را به داغ و علامتي از علامتهاي خدا داغ مي زنم و آن داغ عبادت است تا همه بدانند من بنده چه كسي هستم.
رسول خدا ص فرمودند: چون سوره حمد را مي خوانيد بسم الله الرحمن الرحيم را هم يكي از آياتش بدانيد و آن را بخوانيد، چون سوره حمد ام القرآن ((مادر قرآن)) و ((7 آيه)) ((سبع المثاني)) است بسم الله الرحمن الرحيم يكي از آيات اين سوره است.
حضرت صادق ع فرمودند: اين مردم را چه مي شود؟ (منظور بعضي از اهل سنت است)
ٍخدا آنان را بكشد، به بزرگترين آيه از آيات خدا پرداخته و پنداشتند كه گفتن بسم الله بدعت است.
امام باقر ع فرمودند: محترمترين آيه از كتاب خدا دزديدند و آن آيه بسم الله الرحمن الرحيم است، كه بر بنده خدا لازم است در آغاز هر كار آن را بگويد، چه كار بزرگ و چه كوچك، تا آن كار مبارك شود.
رسول خدا ص، غالبا اول و آخر سوره را نمي دانستند كجا است، تا آنكه آيه بسم الله الرحمن الرحيم نازل مي شد و بين دو سوره قرار مي گرفت.
تفسير الميزان، ذيل سوره حمد-ج1


يا رب اي محرم اسرار شبم**ذكر يا رب چو برآيد ز لبم
شاكرم دولت ذكرم دادي**كه بيادت گذرد روز و شبم
در نهان خانه دل ذكر توام**كرده مشغول بوجد و طربم
درد دادي كه به يادت باشم**اي خوش آن درد كه سازد ادبم
من كه باشم كه كنم درد طلب**تو كرم كردي، درد طلبم

غذاي مسموم در آنها اثر نكرد

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتي كه رسول خدا ص وارد مدينه منوره شدند و پرچم اسلام را بلند كردند، شخصي به نام عبد الله اُبَي كه يكي از دشمنان سر سخت پيامبر اسلام بود بر آن حضرت حسد برد و مي خواست حضرت را به قتل برساند. عبد الله، حضرت و اصحاب حضرت را به منزلش دعوت كرد و غذاي مسمومي را ترتيب داد.
جبرييل به رسول خدا ص خبر داد. همينكه غذا حاضر شد رسول خدا ص فرمودند: يا علي دعاي پر منفعت را بر اين غذا بخوان. علي ع دعا را خواندند.
بسم الله الشافي، بسم الله الكافي، بسم الله الذي لا يضر مع اسمه شيءٌ و لا داءٌ في الارض و لا في السماء و هو السميع العليم.
وقتي دعا خوانده شد همه غذا خوردند و سير شدند و ضرري به آنها نرسيد و با صحت و سلامتي برخواستند و رفتند.
وقتي كه عبد الله اُبي اين صحنه را ديد گمان كرد كه آشپز فراموش كرده و سم را داخل غذا نكرده.
عبد الله رفت و تمام رفقايش را جمع كرد و از غذا خوردند و همه به جهنم واصل شدند.
لالي الاخبار – مفتاح النبوه و ثمرات و الحياه – خزينه الجواهر


من ان نيم كه توانم ز تو جدا باشم

جدا شوم ز تو در معرض فنا باشم


به غير سايه لطف تو جاي ديگر هست

جدا اگر ز تو باشم بگو كجا باشم


گر غير شوم يك دم با يار نپيوندم

تا يار نمي باشم با يار نمي باشم


از يار وفا دارم يك دم نشوم غافل

در ذكرم و در فكرم بيكار نمي باشم


گر صحبت او خواهي از صحبت خود بگذر

با خويش چو باشم من با يار نمي باشم


او نيست چو در كارم بيكارم و بيكارم

در كار چو مي باشيم در كار نمي باشم
ديوان فيض كاشاني

بسم الله الرحمن الرحيم چه خاصيت هايي دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم


1. موقع غذا خوردن موجب دوري شيطان مي شود
روايت شده وقتي كه بنده خدا بسم الله الرحمن الرحيم مي گويد، فرشته هاي الهي گويند: خداوند به طعام و خوراكتان بركت دهد، سپس فرشته ها شيطان را تهديد مي كنند و مي گويند: اي فاسق بيرون شو كه تو بر آنها تسلطي نخواهي داشت.
2. براي دفع و دوري دشمن
هر گاه رسول خدا وارد منزل مي شدند و چشمشان به دشمن مي افتاد كه بر عليه حضرت نقشه مي كشيدند، حضرت بسم الله الرحمن الرحيم را با صداي بلند و آشكارا مي خواندند در حالي كه دشمن رو بر مي گرداند و فرار مي كرد.
3. در نمازها بسم الله را بلند خواندن موجب دور كردن شيطان است
حضرت سجاد به ابو حمزه فرمودند: وقتي نماز بپا مي شود شيطان نزديك امام جماعت مي شود و مي گويد آيا پروردگار را ياد كرده؟ يعني بسم الله الرحمن الرحيم گفته است يا نه
اگر گويد: آري شيطان مي رود و اگر گويد نه، بر دو شانه امام جماعت سوار مي شود و دو پايش را بر سينه امام آويزان مي كند، در اينجا امام جماعت شيطان است تا اينكه نماز تمام شود.
تفسير اطيب البيان، ج1، ص 78، به نقل از لالي الاخبار: ص 347


اين جهان را غير حق پروردگاري هست؟ نيست

هيچ دياري بجز حق در دياري هست؟ نيست


عارفان را جز خدا با كس نباشد الفتي

عاشقان را غير عشق دوست كاري هست؟ نيست


دل به عشق حق ببند از غير حق بيزار شو

غير عشق حق و حق كاري و باري هست؟ نيست


مست حق شو تا كه باشي هوشيار وقت خوش

غير مستش در دو عالم هوشياري هست؟ نيست


اختيار خود به او بگذر ز روي اختيار

بنده را جز اختيارش اختياري هست؟ نيست
فيض كاشاني

هر كس از روي اخلاص بسم الله بگويد…

بسم الله الرحمن الرحیم

رسول خدا ص فرمودند: در شب معراج وارد بهشت شدم و چهار رودخانه از آب، شير، عسل و شراب ديدم!
از جبرييل پرسيدم اين رودخانه ها از كجا مي ايد و به كجا مي رود؟
جبرييل فرمود: به حوض كوثر مي رود، اما نمي دانم از كجا مي ايد، از خداوند سوال كن.
رسول خدا ص فرمودند: دعا كردم، ملكي نزد من آمد و گفت: چشمهايت بر هم بگذار، من هم بستم.
ان ملك گفت: چشمهايت را بگشا، گشودم درختي بزرگ به نظرم آمد كه زير آن درخت دري ديدم كه بسته بود.
آن ملك گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحيم حضرت فرمودند: گفنم، درب باز شد.
وارد شدم قبه اي (گنبدي) ديدم، اطراف اين قبه بسم الله الرحمن الرحيم نوشته و از وسط هيم هاي نام خدا نهرها جاري است، ناگاه صدايي شنيدم مي گويد: هر كس از روي اخلاص بسم الله الرحمن الرحيم را بگويد از اين نهرها سيراب مي كنم.
ثمرات-ج3-ص451


ساقي باقي ما داد صلا بسم الله**هر كه را هست سر جام فنا بسم الله
شد دوا درد، غذا خون جگر، عشق طبيب**هر كه جويد ز سر صدق شفا بسم الله
اي كه خواهي كه نماز از سر اخلاص كني**سوي حق عشق بود قبله نما بسم الله
گر دلت آرزوي عكس جمالش دارد**بنگر آيينه سينه ما، بسم الله
منزل دوست بپرسيدم از آن شاه عرب**كرد اشارت به دل و گفت: هنا، بسم الله
سوي دل رفتم و گفتم كه بگو يار كجاست**گفت: اينجاست تو بي خويش درآ بسم الله
بر درش رفتم و گفتم كه دهي بار مرا**گفت بگذار خودت را و بيا، بسم الله

ما نام خودمان را بر سر درب قصرش مي بينيم

بسم الله الرحمن الرحیم

در حديث دارد كسي كه يك مرتبه ((بسم الله الرحمن الرحيم)) بگويد به عدد هر حرفي چهار هزار حسنه برايش نوشته و چهار هزار گناه براي او محو و چهار هزار درجه براي او بالا برده مي شود.
خداوند مي فرمايد: به عزت و جلالم قسم هر كس از امت محمد بگويد: ((بسم الله الرحمن الرحيم)) اجر و ثواب هفتصد سال عبادت برايش مي نويسم. و كسي كه ((بسم الله الرحمن الرحيم)) را به خط زيبا بنويسد بهشت براي او واجب مي شود.
و كسي كه ((بسم الله الرحمن الرحيم)) را بالاي درب خانه اش بنويسد از هلاك شدن ايمن مي شود.
در خبر است كه فرعون پيش از آنكه ادعاي خدايي كند امر كرده بود كه بالاي درب قصرش كلمه ((بسم الله الرحمن الرحيم)) را نوشته بودند و چون ادعاي خدايي كرد و موسي از ايمان او نا اميد شد شكايت او را به خداوند عزيز كرد.
از طرف پروردگار خطاب رسيد، اي موسي تو در كفر او نظر داري و هلاك او از من مي خواهي اما نظر من در آن كلمه عظيمه است كه بالاي قصر وي نوشته شد. قسم به عزت و جلال خودم تا آن نام در انجا نوشته است من او را عذاب نمي كنم.
چون خداي متعال خواست او را عذاب كند اول آن نوشته را زايل گردانيد و بعد از آن عذاب بر او فرستاد.
نفايس الاخبار-ص400
طيب البيان-ج1-ص86
منهج الصادقين-ص33


جز خدا را بندگي حيف است حيف**بي غم او زندگي حيف است حيف
بي غمش در خلد عشرت چون كنم**ماندگي از بندگي حيف اس حيف
جز به درگاه رفيعش سر منه**بهر غير افكندگي حيف است حيف
سر ز عشق و دل ز غم خالي مكن**بي خيالش زندگي حيف است حيف
عمر و جان در طاعت حق صرف كن**در جهان جز بندگي حيف است حيف
جان و دل در باز در راه خدا**غير اين با زندگي حيف است حيف
فيض كاشاني

با ياد خدا وارد آتش شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

نمرود با دخترش (رعضه) نشسته بودند و منظره آتش انداختن حضرت ابراهيم را نگاه مي كردند.
دختر نمرود بالاي بلندي ايستاد ديد ابراهيم ع در ميان آتش است اما محوطه آتش، گلستاني تشكيل داده شده.
دختر نمرود گفت: اي ابراهيم اين چه حالي است كه آتش تو را نمي سوزاند؟
حضرت ابراهيم فرمود: زباني كه به ذكر خداوند گويا باشد و قلبي كه معرفت خدا در او باشد آتش در او اثر ندارد.
دختر نمرود گفت: من هم مايل هستم با تو همراه باشم. ابراهيم ع فرمود: بگو لا اله الا الله ابراهيم خليل الله و داخل آتش بشو.
دختر نمرود گفت و پا در آتش نهاد و خود را نزد ابراهيم ع رساند و در حضورش ايمان آورد و به سلامت به جانب پدرش برگشت.
نمرود با ديدن اين منظره تعجب كرد و در عين حال به خاطر ترس از مملكتش دختر را از راه موعظه و نصيحت نزد خود خواند ولي حرف نمرود در دختر اثر نكردو دستور داد او را در ميان آفتاب سوزان به چهار ميخ بكشند.
حضرت حق و خداوند مهربان به جبرييل فرمود: بگير بنده مرا.
جبرييل رعضه را از آن مهلكه رهانيد و نزد ابراهيم ع آورد.
رعضه در تمام مشقتها با حضرت ابراهيم همراه بود تا آنكه حضرت او را به همسري يكي از فرزندانش درآورد.
خداي تعالي فرزنداني به آنها عنايت فرمود كه همه بر مسند نبوت و پيامبري قرار گرفتند.
خزينه الجواهر-ص663


ما را ره توفيق نمودند و بريديم**بر ما در تحقيق گشادند و رسيديم
يك چند به هر صومعه برديم ارادت**يك چند به هر مدرسه گفتيم و شنيديم
اقليم معارف همه را سير نموديم**در باغ حقايق به همه سبزه چريديم
بس عطر روانبخش ز گلها كه گرفتيم**بس ميوه جان پرور دلخواه كه چيديم
كرديم نظر در شجر زينت دنيا**ني سايه نه برداشت ازو مهر بريديم
ناگاه شد از قرب نمودار درختي**مقصود دل آن بود كه كنهش چو رسيديم
دادند به ما عيش مصفاي موبد**در سايه آن رحل اقامت چو كشيديم
ديديم رخ ساقي مي خانه توحيد**يك جرعه از آن باده بيرنگ چشيديم
فيض كاشاني

كلمات بسم الله چهار تا است.

كلمات بسم الله چهار تا است.
بعضي از اهل معرفت گفته اند:
بسم الله الرحمن الرحيم 19 حرف است و زبانه هاي دوزخ نيز 19 تا مي باشند، چون بنده مومن خدا تلفظ بسم الله نمايد خداي تعالي به هر حرفي يكي از زبانه هاي دوزخ را از او دفع مي كند.
اهل معرفت گفته اند: گناه چهار نوع است.
گناه در روز و گناه در شب و هر يك از گناهان روز و شب يا آشكار است و يا پنهان.
و كلمات بسم الله هم چهارتا است، پس هر كس از روي اعتقاد به بسم الله تلفظ كند خداي تعالي هر چهار گناه او را بيامرزد.
خواص الايات ص3


الهي عطا كن بر اين بنده چشمي**كه بيناييش از ضياي تو باشد
الهي چنانم كن كه از فضل و رحمت**كه دايم سرم را هواي تو باشد
الهي چنانم كن از عيب خالي**كه هستم محو و فناي تو باشد
الهي مرا حفظ كن از مهالك**كه هر كار كردم رضاي تو باشد
الهي ندانم چه بخشي كسي را**كه هم عاشق و هم گداي تو باشد
الهي بر اين بنده خود دلي ده**كه مستغني از ما سواي تو باشد

سردردش بوسيله بسم الله خوب شد

بسم الله الرحمن الرحیم

روايت شده: قيصر روم نامه اي براي حضرت نوشت كه مضمون آن شكايت از صداع يعني سردرد بود و اطباء از عهده معالجه آن بر نيامده بودند.
حضرت امير ع براي پادشاه روم يك كلاه فرستاد و دستور دادند هرگاه دچار سردرد شدي اين كلاه را بر سر خود بگذار تا نجات يابي.
هنگامي كه قيصر روم امر آن حضرت را اجراء نمود خداي توانا او را شفا داد، چون اين موضوع به نظر قيصر روم شگفت آور بود، دستور داد تا كلاه را شكافتند، پس از اجراء اين امر، با كاغذي مواجه شدند كه در آن نوشته شده بود: ((بسم الله الرحمن الرحيم))هنگامي كه وي دريافت كه شفايش بخاطر اين نام مبارك بوده اسلام آورد ولي اسلام خود را پنهان مي داشت.
منهج الصادقين- ج1- ص33

 


اي كه هـــم دردي و هم درمان من**وي كه هــم جاني و هم جانان من
دردم از حــــد رفت، درماني فرست**اي دواي درد بـــــي درمــــان مـــن
تـــــا بكي ســــــوزد دلم در آتشت**رحـــــمي آخــر بر دل من، جان من
آتش عشـــقت ســــراپايم گرفــــت**سوخت خشك و تر ز خان و مان من
راز خــــود هــــر چــند پنهان داشتم**فـــــاش كرد ايـــــن ديــده گريان من

تو همين دنيا عادت كنيم اول هر كاري بسم الله بگيم كه همين عادت يه جايي به كارمون مياد

 

بسم الله الرحمن الرحیم


رسول اكرم ص فرمودند:
چون روز قيامت شود به بنده خدا امر مي شود كه وارد آتش دوزخ شود، چون نزديك دوزخ مي شود مي گويد: ((بسم الله الرحمن الرحيم)) و پا در دوزخ مي نهد آنش دوزخ هفتاد هزار سال راه از او دور مي شود.
در روايت ديگري آمده چون بنده خدا را پاي ميزان حساب حاضر مي كنند و نامه اعمال او را در حالي كه مملو از افعال و كردار زشت است به دست او مي دهند در حين گرفتن نامه اعمال بنابر عادتي كه درد نيا به گفت ((بسم الله الرحمن الرحيم)) داشته بر زبان جاري مي كند و نامه اعمال را به دست مي گيرد چون نامه اعمال را مي گشايد آن را سفيد مي بيند در حالي كه هيچ نوشته و عمل بدي در او نمي بيند.
بنده عاصي به فرشتگاني كه حاضرند مي گويد: در اين نامه عمل چيزي نوشته نيست كه بخوانم.
فرشتگان گويند: در همين نامه تمام اعمال بد تو نوشته بود اما به بركت و ميمنت ((بسم الله الرحمن الرحيم)) محو شد.
منهج الصادقين، ج1، ص33

 


آمرزش من از تو خدايا، غـــريب نيســـــــت

از بنده جرم و عفو ز مـــولا غريب نيســــت


وهابي و جوادي و معـــطي و ذوالمـــنــــن

بنوازي ار به لطف گـــدا را غريب نيســـــت


افتـــــاده ام بـــه خـــــاك درت از ره نيـــــاز

راهـم دهي به عالـــم بالا غريب نيســــت


سودي نمي رســـد به تو از طاعت كسـي

گر بگذري ز جـــرم برايــا غريــب نيســـــت


از بنده دور نيســت كه جرم و خطـــا كـنــد

بخشيدن از خـــداي تعالي غريب نيســــت


اقرار مي كنـــم به گناهـــــــان خويشتــــن

رحمي كن اي كريم و ببخشا غريب نيست


گر طاعـــتـــم سزا نبود رايگان بــبـــخـــش

كالا و ريش صاحـــب كالا غريـــب نيســـت


گــــــر معصــــــيت سزا نبود معصيت مبين

بيچارگي ببين ز تــــــو ايــنها غريب نيست


از من غريب نيست كه سوزم در آتشـــــت

ور تو دهي بنزد خودت جا، غريب نيســــت