فهرست مطالب
آمار بازدیدکنندگان

نوشته های با برچسب ‘نماز’

پرورش مذهبي نوجوانان و جوانان

بسم الله

براي من جاي خوشوقتي است كه فرصتي پيش آمدتاباعده اي ازدوستان عزيزمانوس شوم ,خصوصاكه اين جمعيت مسئوليت بسيارحساس وخطيري رابه عهده گرفته اند,مسئوليت ساختن و پرداختن گروهي ازانسانها,انسانهايي كه بايدآينده خودومحيط اجتماعيشان رابرپايه اي كه شمابه آنهامي دهيدبسازند.
موضوع بحث <پرورش مذهبي جوانان ونوجوانان ومسائل مربوط به آن >است .حقيقت اين است كه پرورش مذهبي نوجوانان و جوانان ازديداسلام هدف ووظيفه اساسي هرانسان مسلمان ,متعهد ومومن به راه خداست .پس آنچه كه مابه نام اسلام ازآن سخن مي گوئيم به راستي براساس تشخيص مابه راه صحيح وراه مستقيم وراه راست زندگي است .دراين صورت كدام انسان باانصاف وبا وجداني است كه خودش راه زندگي راشناخته وانتخاب كرده باشدو احساس تعهدووظيفه نكندكه اين راه راست رابه ديگران هم بنماياندآن شوروعشق وايماني كه شمادرباره صاحبان وعاملان رسالت راه حق ازچهره هاي شناخته شده نام آوراين راه راه حق پرستي شنيده ايد,آن شوروعشق وعلاقه وحرارت وگرمي را كه شمادرسيماوسيماي عمل ودرچهره كارانسانهاي مومن زمان خودتان ديده ايدومي بينيد,ناشي ازاحساس همين حقيقت دردرون آنهاست كه آنهافكرمي كنندراه راست زندگي رايافته اندونسبت به اين يافتن احساس مسئوليت مي كنندكه بايدديگران راهم به اين راه دعوت كنندوبياورند.بنابراين مسئله پرورش مذهبي نسل بعد, نوجوان وجوان نه فقط براي شماكه مديران ومعلمان مدارس هستيد,بلكه ,براي شماومابه عنوان انسانهاي مومن به اسلام وراه حق وانسانهاي داراي احساس تعهدومسئوليت ,مطرح است ولذا كارمابراي مدرسه نيست بلكه براي همه ساعات زندگي وهمه ميدانهاي زندگي فردي وخانوادگي واجتماعي است .
آنچه براي پرورش مذهبي جوانان ونوجوانان نقش خلاق , بنيادي واساسي دارد,درچندمطلب خلاصه كرده ام ,مامي خواهيم فهرست وارباتوضيحي مختصرآنهارابرشمريم تادرخاطره بماند.
اصل اول :آنچه برنوجوان وجوان وبلكه برهرانسان عرضه مي كنيدحق باشد ,حقيقت باشد,لااقل ازنظرخودتان به جوان و نوجوان به عنوان اسلام حقايق راعرضه كنيد.آن چه به عنوان مذهب به مردم عرضه مي شود,ممكن است حقايق سره ,خالص ,پيراسته از هرگونه پيرايش مصلحتي واضافي نباشد,ولي شماچنين نكنيد. شماومابه عنوان عاملان رسالت دين ,نخستين وظيفه مان اين است ببينيم آن چه كه برنوجوان عرضه مي كنيم به راستي لااقل درقلب خودمان به عنوان حق برايمان پذيرفته وشناخته شده است يانه اگر جزاين باشد,اگردين مصلحتي به جوان ونوجوان عرضه كنيم ,اگر چيزي راازجوان ونوجوان بخواهيم بپذيردوبعداحساس كندكه بخاطرنوعي مصلحت آن راپيش پايش مي گذاريم ,اوحق داردازما روبگرداند,حق داردبه جاي آنكه پرورش مذهبي پيداكنددچار شكي خراب كننده دراعماق دل وجانش بشود.چون آنچه كه مي تواندبراي ماانسان باايمان متعهدبسازدآن هم دراين زمان و دراين محيط فقط عشق به حق است .شمامي خواهيدجواني بسازيدكه بااين شعارزندگي كند<لاتستوحشوافي طريق الهدي لقله اهله >مي خواهيدكه :اگرتك هم است نهراسد,تنهاهم هست در راه خودش استواربماند.چه چيزجزعشق به حق مي توانداورادر اين راه نگاه دارد
اصيل ترين عامل درپرورش مذهبي جوانان ونوجوانان اين است كه آنچه به عنوان حق وآنچه به عنوان مذهب وتربيت مذهبي برآنهاعرضه مي كنيم وازآنهامي خواهيم ,چيزي باشدكه ماآن را حق ثابت وحق روشن قبول كنيم .اين اصل اول .
سخني ازمصلحت به ميان آمد,لازم مي دانم پيرامون مصلحت توضيح بدهم .رعايت مصلحت كاردومعني دارد:يكي ازآنهاواجب ودرست ,وديگري حرام وخراب كننده است .آنچه واجب ودرست است مصلحت خودمطلب است ,يعني انسان مي خواهدحقي را بگويدوعرضه كندوانسانهايي رابه حق دعوت كند,شك نيست كه شمامعلم ومربي هستيد,مي دانيدكه حقايق رايكجاويك كاسه درهيچ ظرفي نمي شودخالي كردچون ظرفيت انسانهادرحال گسترش است بايدبه موازات رشدفهم واستعدادوظرفيت مرباو مدعوباشد.
همچنان كه خودپيغمبركرد.همچنان كه علي (ع )وائمه طاهرين وپيشوايان حق وهمه انبياوراهنمايان حق چنين كردند.دراينجا هيچكس ناراضي نمي شود,چون مي دانداگرمطلبي راامروزبه او نگفتند,نخواستندحقيقتي رابه خاطرسودي ازاوبپوشانند,بلكه خواسته اندآرام آرام براي معرفت بيشتروبه دنبال آن ايمان وقبول بيشترآماده شود.
اين بحث حق گرائي ومصلحت شناسي ورعايت مصلحت واجب وسودمنداست .روايتي هست دركافي ازامام صادق (ع )درباب درجات ايمان ازابواب كتاب كفروايمان جلددوم .درآن روايت امام توصيه مي كندكه دردعوت به تشيع واسلام ,شماظرفيتهارارعايت كنيد,آن كس كه داراي ايمان مرتبه دوم است ,ايمانش رابه كسي كه دردرجه نخستين قرارداردتحميل نكند,وآن كس كه ايمان سه درجه اي دارد,ايمان ومعرفت وشناختش رابرآن كس كه هنوزدر مرحله دوم قرارداردوهمچنين …هيچكس هم تقبيح نمي تواندبكند, چون مي داندمصلحت حق ومصلحت اورارعايت كرده اند.
اماآن نوع دوم مصلحت كه متاسفانه درجامعه هاي دنيابطور كلي ,جامعه اي مسلكي وجامعه هاي مذهبي رواج دارد,وبه همان اندازه كه رواج دارد,مخرب وفاسدكننده وتباه كننده تلاشهاست , رعايت مصلحت غيرحق است ,مصلحتهاي ديگر,سودومنافع من , شخص من ,گروه من ,قشرمن ,من پدر,من مادر,من معلم ,من عالم ديني ,من نويسنده ,اين مصلحت خواهي هاضدحق پرستي است .واي برزماني كه نوجوانان ازمااين نوع مصلحت خواهي هارااستشمام كنند,مطمئن باشيدكه ايمانشان بايدنسبت به ماودعوت مامتزلزل بشود.
اگرمعلم مطلبي رامطرح كردوحق مطلب رانگفت و دانش آموزاحساس كردعلت خودداري معلم ازگفتن حق اين بودكه مي ترسيدكه به گوشه اي ازمصالح ومنافع شخصي اوياگروه و موسسه اولطمه اي واردبيايد,نه آنكه به اصل دعوت حق ضربتي واردشود.دراينجاست كه دانش آموزنوجوان مي رنجدومي گريزد. چراچون عشق به حق دراوجريحه دارشده وآسيب ديده است . مي گويدچطورمعلم من عاشق حق نيست ومعلوم مي شودبه آنچه كه به عنوان حق مي گويدمومن نيست .معلوم مي شودمن دانش آموز نوجوان ازمعلم ومربي وعالم حتي يك پاجلوترم .چون حاضرم در راه عشق به حق روي خواسته هاوآرزوهاوهوسهاي خودپابگذارم . حاضرم روي منافع شخصيتم پابگذارم .امامعلمم ,مربيم ,حاضر نيست اين كاررابكند,چگونه آنهارابه عنوان رهبروراهنماقبول بكنم وتازه اگراين حدازپختگي نرسيده باشد,آن اصلادرراه حق پرستي متزلزل مي شود.سخني كه گفتم خدادرفطرت انسان حق پرستي راگذاشته .انسان فطرت يگانه ندارد,فطرتش چندگانه و حداقل دوگانه است .چون درآفرينش مامتاسفانه دم شيطان به كار رفته ,اهريمن گرايي هم هست .ومن انسان همان طوركه خداگرا هستم همينطورهم راهي به سوي اهريمن گرايي دارم .تاآنجاكه آدم ابوالبشرراهم مي بينم كه بازيچه اهريمن قرارگرفت ,يعني در فطرتش چنين زمينه اي يقيناقرارداشت ,آن وقت مي ترسم مثل حافظ بشويم مي گويد:
پدرم روضه رضوان به دوگندم بفروخت
ناخلف باشم اگرمن به جوي نفروشم
پس مسئله اول اين است كه آنچه برنوجوان عرضه مي كنيم ,حقايق باشد.خلاف حقيقي برنوجوان عرضه نكنيم .رعايت اخلاص در عرضه عقايدلازم است ,خلاف حقيقتي رابه عنوان مصلحت ,حق جلوه دادن حرام است .
اصل دوم :بازبان وفرهنگ ,زمان ومكان دانش آموزان , نوجوانان آشنابودن وباآن زبان سخن گفتن .
دوستان اگربه جاي اينكه به زبان فارسي حرف بزنم ,مي آمدم اين رابه زبان فرانسه صحبت مي كردم ,چنددقيقه حوصله مي كرديد كه دراينجابنشينيدحالافكربفرماييدكه بسياري ازفارسي گفتنها درحكم فرانسه سخن گفتنهاست ,به محض اين كه يك عبارتي فارسي شدكه قابل فهم براي هرفارسي نمي شودوبراي اوفايده ندارد,بايدبه زبان مشترك سخن گفت ومنظوراززبان مشترك زباني است كه تاشمالب به سخن مي گشاييد,حضورقلب شنونده را جلب نماييد.اين زبان تكامل است .چه بسياركتاب ومقاله كه به فارسي نوشته ايم ولي مردم به آن رغبت ندارندچون نمي فهمند. فارسي مرقوم دركتاب ,فارسي اين مردم نيست ,بايدبه زبان مردم حرف زددرآن صورت نوشته هابه زودي ناياب مي شود.
اگربراي اهل فن مي نويسي بازبان فني حرف بزن ,زيراآنجااگر زبان راساده كني ,نقص است چون نمي تواندافكارعميق رابه اهل فن برساند.اگربااهل فن به اصطلاح زنده خودحرف بزنيد,خيلي بهترمي فهمند.
ولي اگربراي توده عموم حرف مي زني بازبان عامه بگو.حتي اگربراي بانوان سخن مي گويي ومي نويسي ,زبان آنهارادرنظر بگير,زيرا30درصدالي 50درصدزبان مخصوص خوددارند.
اگرباكودك سخن مي گوييد,زبان كودكي بايدبگشاييد.
خدابه سلامت بدارداين رهروزبان كودكان دربخش مدارس مذهبي ,آقاي نيرزاده را,من هميشه ازاوبه نيكي يادكردم .ايشان كلاس اول رابراي بچه هابه صورت يك نمايش جالب درآورده اند, چه كودكي هست كه به كلاس آقانيرزاده علاقه مندنباشد
اودراين راه ازهيچ چيزفروگذاري نمي كرد.نمي دانم كه شما دوستان چه اندازه اوراديده ايد.مردي هست خوش هيكل ,خوش قامت ,داراي چهره وزين وسنگين ,شمااگرباايشان درجمعي برخوردكنيدبه اصطلاح چهره اوبه چهره يك استادورزيده باسابقه دانشگاهي بيشترمي آيد,تابه چهره يك معلم كلاس اول .
ايشان داراي موقعيت خوبي هستند,به عقيده بنده ازموقعيت استاد,حتي بهترازيك استاددانشگاه .واقعااستاداست ,آخرلازم نيست كه استادفقط دردانشگاه يادرحوزه باشد,اين هم استاداست , استادفن خودش .
شماحامل رسالت براي بچه هاهستيد,كودك ونوجوان وجوان رادرسن خودش داريددعوت مي كنيد,بايدبه سن آنهارفتاركنيد.
شماشنيديدكه مي گويندپيغمبراكرم (ص )براي اين كه بچه هايش رابسازدتربيت كند,ودرضمن سرگرمي آنهارافراهم بسازدوجاذبه الهي رادرهمان سنين درروح آنهاتقويت كند,باآنها مثل گوسفندبع بع مي كرد.پيغمبرچنين مي كرد,اين چه عيبي دارد! لازم است كه آقايان وعاظ درموقع مناسب همين طورباشند.واگر فكرمي كنندكه اين منافات باشخصيت شمابه عنوان معلم يامدير مدرسه دارد,صريحااعلام مي كنم نه ,هيچ منافاتي نيست .به شرطي كه موقع شناس باشيد,آنجاكه بايدآن گونه عمل كنيد,همان طور باشيدوآنجاكه بايدچهره محكم خودرانشان بدهيد,چهره محكم بگيريد.
بازبان اين نوجوان ,بااصطلاحات ,بابازيهاي آنهاباآنان حرف بزنيد.
توصيه اي كه من به معلمان ومربيان تعليمات ديني ,به روحانيون ,به وعاظ كرده ام ,به عالمان روستاهامخصوصاتوصيه كردم ,گفتم دوستان !دوره اي بودكه شمادرروستاكه بوديدفكر مي كرديدديگربچه هاچيزي نمي دانند,روستايي هيچ چيزنمي داند. ولي الان وقتي كه درروستاهستيداكثربچه هاممكن است تاپايان دوره راهنمايي تحصيل كرده باشندواگرهم نه ممكن است ازجاهاي ديگربيابند,حتي دانشجوي روستائي هم تابستان به محله مي آيد. خواهش مي كنم بااطلاعات عمومي آشنايي پيداكنيد,مقداري فيزيك ,مقداري شيمي ,يك مقدارهم علوم طبيعي ورياضي ,حتي مقداري علوم فضايي وفلكي بخوانيد.ازهنر,صنعت ,واژه هاي اجتماعي ,روانشناسي وجامعه شناسي اطلاع پيدا كنيد.
شماامروززندگي مي كنيدكه سيانتيسم وعلم گرايي هنوز مقداري ازحكومت خودش رابرماحفظ كرده ,هرچه راكه بازبان و اصطلاح علوم بيان شودقابل قبول است ,هرچه بااصطلاحات علمي بيان نشوددردلهاموردقبولي ندارد,چرامابه اين سلاحهامجهز نمي شويم فكرنفرماييدكه فقط كتاب حديث كافي است .زبان لازم براي بيان حديث هم لازم است حديث جاوداني است ,امازبان هرگز نمي تواندجاوداني باشدبلكه بايدمتناسب بازمان باشد.
مگرشماالان كه مي خواهيدبامردمان فارسي زبان ياآذري زبان اين كشورسخن بگوييداحاديث راهنوزبه عربي مي خوانيدما هنوزمي بينيم درخيلي ازكتابهاوخطبه هاكه به خاطرفهميدن مردم است ومستحب وگاهي واجب شده هنوزبه زبان عربي خوانده مي شود.ومي گوييم چرامي گويند:براي اين كه مردم دنده شان نرم شودعربي يادبگيرند.
فرض بفرماييدكه اگرآيه اي ,حديثي درجمع فارسي زبانان به زبان فارسي ,درجمع آذربايجاني هاهم به زبان آذري ,درجمع آلماني هابه زبان آلماني ,درجمع روسي هابه زبان روسي گفته بشود چه اشكالي داردمگرهدف بيان حقايق نيست
عرض كردم زبان هرگروه براي هرگروه ,بچه هاي زمان مايكي اززبانهايشان زبان علم است ,اماعلوم تجربي وسوسيولوژي در زبان علمي يك پاجلوافتاده .امروزگوينده اي كه مطالبش راباشيوه بيان جامعه شناسانه مي گويدازكسي كه بازبان علوم هم حقيقت را بيان مي كندجاذبتروگيراتراست .دوستان بااين معيارهابيشترآشنا بشويد,دوكتاب درباره كليات جامعه شناسي مطالعه بفرماييد,دو كتاب درباره كليات علوم مطالعه بفرماييد.آن وقت مي بينيدكه مطالبتان براي بچه هاجالب است .مي بينيدتعليم وتربيت ازنظر مذهب براي بچه هاموثرترمي شود.
پس اصل دوم ,استفاده اززبان نوجوان وجواني است كه بااو سخن مي گوييد.
اصل سوم ,اين كه من وشماعملانمي گويم يك نمونه كامل ولي به هرحال بايدنمونه اي روبه كمال باشيم ,آنچه كه جوان و نوجوان طالب آن هستند,
من اين جمله راكه ازامام باقر(ع )ياامام صادق (ع )دركتاب كافي روايت شده وازپيغمبراكرم (ص )به شكل ديگرروايت شده ,ازفاش ترين شعارهاي اسلامي وشيعي مي دانم . <وكونوادعاه الناس الي انفسكم بغيرالسنتكم >:مردم رابه خويشتن وراه خويش دعوت كنيدامانه بازبانتان .
اگرسوال شودكه انحطاط مسلمين ازكي آغازشد,انحطاط تشيع ازچه زماني پديدآمدمي گويم اززماني كه زبان درازترو عمل مانارساترشد,ازوقتي كه ماپرحرف ولي كم عمل يابدعمل شديم .
دوستان !ايمان عبارت است ازيك نوع تابش ,نور,داراي روشني وگرماباهم ازقلب انسان مومن برمي خيزدودرقلب ودل ديگران مي نشيند,بي آن كه زبان درميان واسطه باشد.
مي پرسيدبهترين راه براي پرورش مذهبي نوجوانان وجوانان چيست بخش اول عرض كردم كه بينش عالي وحقيقي ,بخش دوم منش ,منش راستين ,زبان عمل اززبان سخن بسيارگوياترونافذتر است .كه دوصدميليون گفته چونيم كردارنيست .
اين گفته :<انظرالي ماقال ولاتنظرالي من قال >درعلوم است . درعلوم است كه <انظرالي ماقال ولاتنظرالي من قال >مي گويدكه آقا!اگريك مرواريديايك الماس ازدهان سگ بيرون افتادتوچه مي كني آيادورمي اندازي البته جواب مي دهيدكه خير,دور نمي اندازم ,مي گيرم مي برم آب مي كشم امادرجنبه تربيت والگو چنين نيست اگراين طوربودچراقرآن گاهي عتاب مي كند <ياايهاالذين آمنوالم تقولون مالاتفعلون كبرمقتاعندالله ان تقولوا مالاتفعلون >:<اي كساني كه ايمان آورده ايدچراآنچه راكه عمل نمي كنيدمي گوييد,خشم خدابزرگ است برآن گفته هايي كه باعمل توام نباشد.
چراتوام باعمل چون درصورت عمل شناخته مي شويد.مااز اعتبارگفته هايمان مي كاهيم باعمل نكردن به آنهاضربه به اعتبارمان مي زنيم ,ارزش عمل رااندك مي كنيم وديگران رادچار سردرگمي مي نماييم .

زبان عمل اززبان سخن بسيارگوياترونافذتر است
اگرسئوال شودكه انحطاط مسلمين ازكي آغاز شد,انحطاط تشيع ازچه زماني پديدآمد مي گويم اززماني كه زبان درازتروعمل مانارساتر شد,ازوقتي كه ماپرحرف ولي كم عمل يابدعمل شديم
كودك‌ و مسجد
حسن‌ رهبري‌ كارشناس‌ ارشد مديريت‌

آنجا كه‌ از تعليم‌ و تربيت‌ نسل‌ نو وساختار بنيه‌ فرهنگي‌ جوانان‌ سخن‌ درميان‌ است‌ بالطبع‌ آمادگيهاي‌ روحي‌ آنان‌ در دوران‌ كودكي‌ ، درصفحه‌ تحقيق‌ دانشمندان‌ علوم‌ تربيتي‌ و روان‌ شناسان‌ نقش‌ مي‌ بندد.
دوران‌ كودكي‌ انسان‌ نسبت‌ به‌ ديگر حيوانات‌ ، طولاني‌ تر و حساس‌ تراست‌ . كودك‌ به‌ مراتب‌، بيشتر از ديگر حيوانات‌ به‌ مراقبت‌ و پرستاري‌ والدين‌ نياز دارد.
هرچند روان‌ شناسان‌ درباب‌ تعليم‌ و تربيت‌ كودك‌ ديدگاهها و فرضيه‌ هاي‌ سه‌ گانه‌ اي‌ دارند و به‌ پيروان‌ : «فرضيه‌ يادگيري‌» ،« رشدگرايان‌»و «روانشناسان‌ نوين‌ انسان‌ گرايانه‌» تقسيم‌ شوند،اماوجه‌ غالب‌ باپيروان‌ «فرضيه‌ يادگيري‌»است‌ . اين‌ فرضيه‌ ،ديدگاه‌ منطقي‌ تري‌ دارد،وبسياري‌ از پيروان‌ ديگر فرضيه‌ ها هم‌ دراين‌ ديدگاه‌ شريكند.
طبق‌ اين‌ نظريه‌ ، كودكان‌ آن‌ چيزي‌ مي‌ شوند كه‌ والدين‌ ازآنان‌ مي‌ سازند.درحقيقت‌ والدين‌ ، آموزگاران‌ و ديگران‌، به‌ انديشه‌ و رفتار كودك‌ سازمان‌ مي‌ دهند(ويليام‌،1373).
طبق‌ اين‌ تفكر، « دوران‌ كودكي‌ بقدري‌ حساس‌ است‌ كه‌ اگر از فرصت‌ آن‌ استفاده‌ نشود وطفل‌ ساخته‌ و پرداخته‌ نشود ، امكان‌ بازسازي‌ او هيچگاه‌ چون‌ اول‌ مقدورنتواند بود. و دربسياري‌ از موارد ، دوباره‌ سازي‌ او امري‌ قريب‌ به‌ محال‌ است‌ . درحدود 3 تا 6 سالگي‌ ، رشد كودك‌ بسيار سريع‌ است‌ . و درهمين‌ دوره‌ بحراني‌ رشد است‌ كه‌ مي‌ توان‌ به‌ پرورش‌ شخصيت‌ اوهمت‌گماشت‌ ، عادات‌ نيكو وضروري‌ را دراو ايجاد كرد،و او را به‌ رعايت‌ اصول‌ و مقررات‌ زندگي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ وادار نمود»(قائمي‌ اميري‌،خانواده‌ و تربيت‌ كودك‌ ،1350 .

فرهنگ‌
سعدي‌ دراين‌ باره‌ ، چنين‌ سروده‌ است‌ ( سعدي‌ ،گلستان‌،باب‌ تعليم‌ و تربيت‌ ):
هركه‌ در خرديش‌ ادب‌ نكنند دربزرگي‌ فلاح‌ از او برخاست‌
چرب‌ تر راچنانكه‌ خواهي‌ پيچ‌ نشود خشك‌ ،جزبه‌ آتش‌ راست‌
حتي‌ روسو قدم‌ فراتر نهاده‌ و معتقد است‌ كه‌ تكوين‌ عادات‌ در كودك‌ ، بلافاصله‌ پس‌ از تولد او آغاز مي‌ شود،وي‌ مي‌ گويد:«تكرار مي‌ كنم‌ ،تربيت‌ آدمي‌ از زمان‌ تولد او شروع‌ مي‌ شود .قبل‌ از سخن‌ گفتن‌ وشنيدن‌ ،به‌ يادگرفتن‌ مشغول‌ است‌ ، تجربه‌ و آزمايش‌ درسها راپيش‌ بيني‌ مي‌ كند .همان‌ دقيقه‌ كه‌ دايه‌ خود رامي‌ شناسد درحقيقت‌ خيلي‌ تحصيل‌ كرده‌ است‌ . اگر ترقي‌ انسان‌ را – در هرقدر هم‌ كه‌ خرفت‌ باشد – از حين‌ ولادت‌ تا آنجا كه‌ رسيده‌ تعقيب‌ نماييد ، از معلومات‌ او متحير خواهيد شد «حجتي‌ ،اسلام‌ وتعليم‌ وتربيت‌ ،ج‌ 1،264)

دكتر الكسيس‌ كارل‌ ، فيزيولوژيست‌ ،جراح‌ و زيست‌ شناس‌ معروف‌ فرانسوي‌ ، براين‌ باور است‌ : براي‌ آنكه‌ تعليم‌ و تربيت‌ مفيد افتد، بايد خيلي‌ زودتر ازآنچه‌ عموماً امروز مي‌ كنند ، شروع‌ شود. يعني‌ از هفته‌ هاي‌ اول‌ بعد از تولد ، ابتدا بايد به‌ مسائل‌ فيزيولوژيكي‌ منحصر شود. و بعد ازسال‌ اول‌ به‌ مسائل‌ رواني‌ توجه‌ شود. ارزش‌ زمان‌ براي‌ كودك‌ و پدر و مادرش‌ يكسان‌ نيست‌ . يك‌ روز در يك‌ سالگي‌ ، خيلي‌ طولاني‌ تر از يك‌ روز در 30 سالگي‌ است‌ . و شايد، شش‌ برابر حوادث‌ فيزيولوژيكي‌ و رواني‌ راشامل‌ است‌ . بنابر اين‌ ،نبايد چنين‌ دوران‌ پرمايه‌ كودكي‌ را بدون‌ كشت‌ گذاشت‌ . محتملاً، درطول‌ 6 سال‌ اول‌ زندگي‌ نتيجه‌ اجراي‌ مقررات‌ زندگي‌ قطعي‌ تر است‌ ( كارل‌، راه‌ رسم‌ زندگي‌ ،118).
اما برخلاف‌ معتقدات‌ روانشناسان‌ غربي‌، كه‌ تربيت‌ كودك‌ را از هفته‌ هاي‌ اول‌ بعد از تولدمي‌ دانند ، ديدگاه‌ اسلامي‌ آن‌ را خيلي‌ جلوتر و حتي‌ به‌ دوران‌ قبل‌ از انعقاد نطفه‌ در رحم‌ مادر مرتبط‌ مي‌ شناسد.
براين‌ اساس‌ ، بيانات‌ پيشوايان‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ ،مشحون‌ از دستورها و مقررات‌ خاصي‌ است‌ كه‌ هم‌ درباره‌ آداب‌ نكاح‌ ومجامعت‌ تذكراتي‌ داده‌ و هم‌ به‌ تاثير آن‌  دستورها به‌ شكل‌ بندي‌ بهداشت‌ جسمي‌ وروان‌ كودك‌ چه‌ درشكم‌ مادر و چه‌ بعد از تولد تاكيدكرده‌ است‌ .بايد دانست‌ كه‌ اسلام‌ درباب‌ تعليم‌ و تربيت‌ ، فراتر از ديگران‌ انديشيده‌ است‌ ، براين‌ ديدگاه‌ پا مي‌ فشارد كه‌ : « السعيد من‌ سعد في‌ بطن‌ امه‌، والشقي‌ من‌ شقي‌ في‌ بطن‌ امه‌» ( نيكبخت‌ كسي‌ است‌ كه‌ دررحم‌ مادر به‌ نيكبختي‌ رسيده‌ است‌ ، و بدبخت‌ كسي‌ است‌ كه‌ درشكم‌ مادر به‌ بدبختي‌ رسيده‌ است‌ »(محمدي‌ ري‌ شهري‌ ، ميزان‌ الحكمة‌ ،ج‌ 5 ،129 ).
بنابر اين‌ بايد در نظر داشت‌ كه‌ براي‌ مسجدي‌ بارآوردن‌ كودك‌ و اهل‌ نماز كردن‌ او ، والدين‌ به‌ طي‌ چنين‌ مسيري‌ نياز دارند، زيرا كارآمد ترين‌ و پربازده‌ ترين‌ مرحله‌ پرورش‌ كودك‌ – مطابق‌ با اخلاق‌ اسلامي‌ و عادات‌ نيكوي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ – همين‌ دوران‌ كودكي‌ اواست‌ . كودك‌ درچنين‌ مرحله‌ اي‌ ، آمادگي‌  پذيرش‌ هرگونه‌ اخلاق‌ ، آداب‌ و عادات‌ را به‌ راحت‌ ترين‌ وجه‌ دارد.
راسل‌ مي‌ گويد : « سرعتي‌ كه‌ طفل‌ شيرخوار دركسب‌ عادت‌ به‌ كار مي‌ برد، شگفت‌ آور است‌ . كسب‌ هرگونه‌ عادت‌ بد، سدي‌ در برابر كسب‌ عادات‌ خوب‌ دراوايل‌ كودكي‌ خواهد بود. به‌ همين‌ جهت‌ ، تكوين‌ عادت‌ در اوايل‌ كودكي‌ ، بسيار مهم‌ به‌ شمار مي‌ رود چه‌ اگر عادتهاي‌ اولي‌ نيك‌ باشد ، درآينده‌  از تشويقهاي‌ بي‌ پايان‌ نجات‌ خواهيم‌ يافت‌ به‌ علاوه‌ عادتي‌ كه‌ درآغاز عمر كسب‌ مي‌ شوند، در دورهاي‌ بعدي‌ زندگي‌ پايدار مي‌ مانند و همانند غرايز ، مؤثر و مسلط‌ خواهند بود. و عادات‌ منافي‌ با آنها كه‌ بعدها كسب‌ مي‌ شوند ممكن‌ نيست‌ به‌ آن‌ درجه‌ از تاثير و تسلط‌ برسند . ازاين‌ رو ، عادات‌ نخستين‌ بايد مورد توجه‌ كامل‌ قرار گيرند» ( فلسفي‌ ، اخلاق‌، ج‌1، 277).
انجام‌ دادن‌ مداوم‌ تكاليف‌ ديني‌ و برخي‌ از اعمال‌ عبادي‌ در اسلام‌ بويژه‌  نماز ، به‌ تمرين‌ در دوران‌ كودكي‌ نياز دارد، تا پس‌ از طي‌ مراحل‌ رشد جسماني‌ و رسيدن‌ به‌ حد بلوغ‌، در برگزاري‌ آن‌ احساس‌ سنگيني‌ و مسامحت‌ بيجا به‌ وجود نيايد و احياناً به‌ ترك‌ آن‌ منجر نشود.
در روايتي‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌) به‌ نقل‌ از پدر بزرگوارش‌ ،چنين‌ نقل‌ شده‌ است‌ : كان‌ علي‌ بن‌ الحسين‌ (ع‌)يأمر الصبيان‌ ان‌ يصلواالمغرب‌ و العشاء جميعاً و الظهر و العصر جميعاً فيقال‌ له‌ يصلون‌ في‌ غير وقتها ، فيقول‌ هو خير من‌ ان‌ يناموا فيها (حضرت‌ امام‌ زين‌ العابدين‌ (ع‌) همواره‌ بچه‌ ها را به‌ برگزاري‌ نماز مغرب‌ و عشاء و ظهر و عصر ، فرمان‌ مي‌ دادند . به‌ حضرت‌ گفته‌ مي‌ شود كه‌ بچه‌ ها نماز را درغير وقت‌ آن‌ مي‌ خوانند . پس‌ ايشان‌ مي‌ فرمايند : آن‌ بهتر از اين‌ است‌ كه‌ در وقتش‌ بخوابند) ( نوري‌ ،مستدرك‌ الوسائل‌ ، ج‌3، 19).
مراد امام‌ اين‌ است‌ كه‌ آنان‌ تكليفي‌ دراين‌ خصوص‌ ندارند بلكه‌ منظور عادت‌ وتمرين‌ دادن‌ آنان‌ به‌ نماز و رفع‌ احساس‌ سنگيني‌ نسبت‌ به‌ نماز است‌ . ازجمله‌ قوانين‌ سودمندي‌ كه‌ دانشمندان‌ تعليم‌ و تربيت‌ به‌ آن‌ رسيده‌ اند « قانون‌ ممارست‌ و تكرار» و «قانون‌ تشويق‌» است‌ .
ثورنديك‌« Thorandike » متوجه‌ اهميت‌ اين‌ قانون‌ شد كه‌ اعاده‌ و تكرار هرامري‌ ، به‌ حفظ‌ آن‌ منجرمي‌گردد. و به‌ عكس‌ ، اهمال‌ در تكرار ، موجب‌ فراموشي‌ و نسيان‌ خواهد بود. (حجتي‌ ،اسلام‌ و تعليم‌ و تربيت‌ ،ج‌2،220).
اين‌ قانون‌ ،همان‌ سخني‌ است‌ كه‌ مولي‌ الموحدين‌ حضرت‌ علي‌ (ع‌) درجملات‌ كوتاه‌ خود 1400 سال‌ قبل‌ فرمودند:« العادة‌ طبع‌ ثان‌» (عادت‌ ،سرشت‌ دوم‌ است‌) (آمدي‌ ،تصنيف‌ غررالحكم‌ و در رالكلم‌ ،322).
« للعادة‌ علي‌ كل‌ انسان‌ سلطان‌ عادت‌ براي‌ انسانها به‌ منزله‌ پادشاه‌ و فرمانرواست‌ آمدي‌ ،تصنيف‌ غررالحكم‌ و دررالكلم‌،322)
«الفضيلة‌غلبة‌ العادة‌ » فضيلت‌ نتيجه‌ پيروزي‌ برعادت‌ است‌ )(آمدي‌،تصنيف‌ غررالحكم‌ و دررالكلم‌ ،322).
با اهتمام‌ و التفاوت‌ به‌ نقش‌ عادات‌ در زندگي‌ معنوي‌ آينده‌ كودكان‌ است‌ كه‌ ماهمواره‌ خواهيم‌ توانست‌ فرزندان‌ خود را به‌ شاهراهاي‌ اسلامي‌ هدايت‌ كنيم‌ و آنان‌  را ازكجرويها و افتادن‌ به‌ دست‌ اندازهاي‌ جاده‌ اي‌ رهايي‌ بخشيم‌ . آنگاه‌ راهزنان‌ فريبنده‌ و مهاجمان‌ بافضولات‌ فرهنگي‌ ، ياراي‌ مقاومت‌ با ايمان‌ و اعتقاد راسخ‌ آنان‌ را نخواهند داشت‌ .
اكنون‌ بجاست‌ اين‌ سئوال‌ مطرح‌ شود : با توجه‌ به‌ اهميت‌ عادتدهي‌ كودكان‌ درمساجد  اسلام‌ درقبال‌ مسجد روي‌ كودكان‌ چه‌ ديدگاهي‌ دارد؟
درجواب‌ اين‌ سئوال‌ ،بايد گفت‌ كه‌ درنگاهي‌ به‌ احاديث‌ و روايات‌ وارده‌ با پاسخهاي‌ دوگانه‌ اي‌ مواجه‌ مي‌ شويم‌ :
1- احاديثي‌ كه‌ ورود كودكان‌ را به‌ مسجد مكروه‌ مي‌ شمارد.
2- احاديثي‌ كه‌ دليل‌ برجواز حضور كودكان‌ درمسجد، و تشويق‌ بدان‌ امراست‌ .
در دو سه‌ حديثي‌ كه‌ به‌ طرق‌ مختلف‌ درباب‌ كراهيت‌ حضور كودكان‌ درمساجد وارد  شده‌ است‌ صرف‌ نظر از اينكه‌ تقدم‌ و تاري‌ در كلمات‌ آنها مشاهده‌ مي‌ شود چنين‌ است‌ : « جنبوامساجدكم‌ مجانينكم‌ وصبيانكم‌ » (حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص‌) مي‌ فرمايند: از مساجدتان‌ ديوانگان‌ و كودكان‌ خود رادورنگه‌ داريد . (نوري‌ ،مستدرك‌ الوسائل‌ ،ج‌1، 230)
البته‌، شماري‌ از علما و اهل‌ سنت‌ از اين‌ حديث‌ حكم‌ عدم‌ جواز ورود كودك‌ را به‌ مسجد استنباط‌ كرده‌ و بدان‌ فتوي‌ داده‌ اند . قابسي‌ از مالك‌ نقل‌ مي‌ كند: اگر كودك‌ درسنين‌ بازي‌ و شيطنت‌ است‌ ،من‌ ورود او را به‌ مسجد جايز نمي‌ دانم‌ ( داغ‌،تاريخ‌ تعليم‌ وتربيت‌ دراسلام‌،123)
اما درمقابل‌ اين‌ حديف‌ ما در ماخذ ديني‌ شاهديم‌ كه‌ پيامبر(ص‌) و اصحاب‌ ، بچه‌ هاي‌ خود را به‌ مسجد مي‌ آورند. نه‌ تنها بچه‌ هاي‌ سه‌ چهارساله‌ بلكه‌ زنان‌ اصحاب‌ با بچه‌ هاي‌ شيرخوار خود در نمازهاي‌ جماعت‌ حاضر مي‌ شدند.
روايات‌ نشان‌ نمي‌ دهند كه‌ پيامبر رحمت‌ (ص‌) حتي‌ دريك‌ مورد برآنان‌ يا بر والدين‌ آنان‌ نهيب‌ زده‌ يا به‌ آوردن‌ بچه‌ هايشان‌ به‌ مسجد اعتراض‌ كرده‌ باشند . بلكه‌ برعكس‌ ،عكس‌ العملهايي‌ كه‌ حاكي‌ از تشويق‌ و رضايت‌ است‌ ، ازجانب‌ آن‌ حضرت‌ مشاهده‌ مي‌ شد.
ابن‌ عمر درباره‌ پيامبر (ص‌) چنين‌ مي‌ گويد:« رايت‌ روسل‌ الله‌ (ص‌) علي‌ المنبر يخطب‌ الناس‌ ، فخرج‌ الحسن‌ فعثر ، فسقط‌ علي‌ وجهه‌، فنزل‌ علي‌ المنبر يريد اخذه‌ ، فاخذه‌ الناس‌ فاتوا به‌، قال‌ قاتل‌ الله‌ الشيطان‌ : ان‌ الولد فتنه‌ و الله‌ ماعلمت‌ اني‌ نزلت‌ من‌ المنبر حتي‌ اتيت‌ به‌ »(رسول‌ خدا ص‌ ) را ديدم‌ كه‌ درمنبر براي‌ مردم‌ سخنراني‌ مي‌ كردند ( امام‌ حسن‌(ع‌) ) درخروج‌ از مسجد پايش‌ ليز خورد وبه‌ زمين‌ افتاد .حضرت‌ از منبر پايين‌آمد تا او رابگيرد.مردم‌ او را گرفتند و به‌ ايشان‌ دادند .حضرت‌ (ص‌) فرمودند: خدا شيطان‌ را بكشد. واقعاً فرزند موجب‌ آزمايش‌ است‌ . به‌ خدا قسم‌ ، هيچ‌ متوجه‌ پايين‌ آمدن‌ از منبر نشدم‌ ،تااينكه‌ او به‌ من‌ رسانده‌ شد)هندي‌ كنزالعمال‌ ،ج‌16، 289
گاهي‌ ، پيغمبر (ص‌) درحال‌ سجده‌ بودند، كه‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) مي‌ آمدند و برپشت‌ پيامبر (ص‌) مي‌ نشستند . پيغمبر (ص‌) به‌ همان‌ حال‌ مي‌ ماندند و سجده‌ را طول‌ مي‌ دادند (شريف‌ قرشي‌ ،زندگاني‌ حسن‌ بن‌ علي‌ (ع‌) ،ج‌1، 68)
شبي‌ پيامبر (ص‌) نماز عشاء مي‌ گذاشتند و سجده‌ اي‌ بسيار دراز به‌ جاآورند . پس‌ از پايان‌ نماز، علت‌ را ازايشان‌ پرسيدند ، پيامبر(ص‌) فرمودند: پسرم‌ حسن‌ برپشتم‌ سوار بود، و ناراحت‌ بودم‌ كه‌ پياده‌ اش‌ كنم‌ (شريف‌ قرشي‌،زندگاني‌ حسن‌ به‌ علي‌ (ع‌) ،ج‌1، 68)
حتي‌ ابوقتاة‌ انصاري‌ روايتي‌ كه‌ حاكي‌ ازنهايت‌ توجه‌ پيامبر (ص‌) به‌ كودكان‌ دراثناي‌ نماز است‌ ، نقل‌ مي‌ كند كه‌ شايد براي‌ ما غير منتظره‌ بنمايد . و درصورت‌ صحت‌ روايت‌ ممكن‌ است‌ آن‌ را مغير با اصل‌ حضور قلب‌ در نماز تلقي‌ بنماييم‌ . اوچنين‌ مي‌ گويد :«ان‌ رسول‌ الله‌ (ص‌)كان‌ يصلي‌ و هو حامل‌ امامه‌ بنت‌ زينب‌ بنت‌ رسول‌ الله‌ (ص‌) و لابي‌ العاص‌ بن‌ ربيعه‌ بن‌ عبد شمس‌ ،فاذاسجد وضعها و اذا قام‌ حملها »(همانا رسول‌ خدا (ص‌)و همسر ابي‌ العاص‌ ،را دربغل‌ مي‌ گرفتند و هنگام‌ سجده‌،او را زمين‌ مي‌ گذاشتند و در قيام‌،او را برمي‌ داشتند) (عبدالباقي‌ ،اللولو و المرجان‌ ،ج‌1،109).
دو روايت‌ ديگر كه‌ برحضور كودكان‌ شيرخوار و خردسال‌ در مسجد دلالت‌ مي‌ كند،جالب‌ توجه‌ است‌ .صاحب‌ مستدرك‌ الوسائل‌ ، ازكتاب‌ عدة‌الداعي‌ چنين‌ نقل‌ مي‌ كند: « صلي‌ رسول‌ الله‌ (ص‌) بالناس‌ يوماًفخفف‌ في‌ الراكعين‌،فلما انصرف‌ قال‌ له‌ الناس‌ يا رسول‌ الله‌ رأيناك‌ خففت‌ هل‌ حدث‌ فس‌ الصلاة‌؟ قال‌ : و ماذاك‌ ، قالوا خففت‌ في‌ راكعتين‌ الاخرتين‌ ، فقال‌ اوماسمعتم‌ صراخ‌ الصبي‌ ، وفي‌ حديث‌ آخر: خشيت‌ ان‌ يشتغل‌ به‌ خاطر ابيه‌» (روزي‌ رسول‌ خدا(ص‌)بامردم‌ نمازمي‌ گزاردند كه‌ دو ركعت‌ آخر را سبكتر كردند. پس‌ ازاتمام‌ نماز ، مردم‌ گفتند: يارسول‌ الله‌ ، متوجه‌ سبك‌ كردن‌ نمازشديم‌ . آيااتفاقي‌ در نماز روي‌ داد،فرمودند: چطور مگر ؟ گفتند: دوركعت‌ آخر را سبك‌ برگزار كرديد.فرمودند: آيا صداي‌ گريه‌ بچه‌ را نشنيديد؟و درحديث‌ ديگري‌ هست‌ كه‌ فرمودند: ترسيدم‌ فكر پدرش‌ بدان‌ مشغول‌ شود)نوري‌ ،مستدرك‌ الوسائل‌ ،ج‌6، 503)
رسول‌ خدا(ص‌) درحديث‌ ديگري‌ نيز مي‌ فرمايند : «اني‌ لاقوم‌ الي‌ الصلوة‌ اريد ان‌ اطول‌ فيها فاسمع‌ بكاء الصبي‌ فاتجوز في‌ صلاتي‌ كراهية‌ ان‌ اشق‌ علي‌ امه‌»(من‌ به‌ نماز مي‌ ايستم‌ و مي‌ خواهم‌ تا آن‌ را طولاني‌ سازم‌ .پس‌ ،گريه‌ كودكي‌ را مي‌ شنوم‌.وچون‌ خوش‌ نمي‌ دارم‌ كه‌ برمادر او سخت‌ گيري‌ كنم‌ ،نماز را سبك‌ برگزارمي‌ كنم‌ .(بخاري‌ ،صحيح‌ ،ج‌1،1397 زبيدي‌ ،مختصرصحيح‌ البخاري‌ ،108 ،بلاغي‌ پيامبر رحمت‌ ،23 .
درحديث‌ ديگري‌ ضمن‌ دلالت‌ برحضور كودكان‌ درمساجد چگونگي‌ شركت‌ آنان‌ درصفوف‌ جماعت‌ ،بدين‌ گونه‌ بيان‌ شده‌ است‌ : «عن‌ جابر،عن‌ ابي‌ جعفر(ع‌)قال‌ :سألته‌ عن‌ الصيبان‌ اذا صفوا في‌ الصلوه‌ المكتوبة‌، قال‌ : لاتؤخر و هم‌ عن‌ الصلوة‌ و فرقوا بينهم‌» (جابر نقل‌ مي‌ كند كه‌ امام‌ باقر(ع‌) درباره‌ كودكاني‌ كه‌ درنماز واجب‌ حضور مي‌ يابند پرسيدم‌ .حضرت‌ فرمودند:آنان‌ را در اخر صفهاي‌ جماعت‌ باهم‌ نگذاريد ،بلكه‌ جداگانه‌ دربين‌ بزرگسالان‌ پراكنده‌ سازيد)(طباطبائي‌ بروجردي‌ ،جامع‌ احاديث‌ الشيعة‌، ج‌ 6، 459)

 

 

 


               شهيد مظلوم آيت الله بهشتي

 

 

سامی یوسف از ماجرای نمازخوان شدن خود می‌گوید

بسم الله

 

برای مطالعات اسلامی و تقویت زبان عربی به مصر می‌روم
 
 
 
«سامی یوسف» از ماجرای نمازخوان شدن خود می‌گوید

خبرگزاری فارس: «سامی یوسف» خواننده مسلمان اهل انگلستان از روزهای جهالت، سردرگمی و در نهایت ایمان قلبی‌اش به دین اسلام و نقش موثر خانواده «شیخ راشد الغنوشی» رهبر مسلمان تونس در این مسیر می‌گوید.

 

 

به گزارش خبرگزاری فارس، سامی یوسف ۳۱ ساله تیر ۱۳۵۹ در تهران متولد شد، او تهیه‌کننده، آهنگساز، ترانه‌سرا و خواننده‌ مسلمانی است که از سه سالگی در انگلستان زندگی می‌کند و همواره در ترانه‌هایش به مضامین اسلامی پرداخته است،مجله تایم او را «بزرگترین ستارهٔ راک جهان اسلام» و مجله گاردین از او به عنوان «ستاره راک مقدس» یاد کرده است.
«سامی» که طی سال‌های اخیر چند ترانه نیز به زبان فارسی خوانده است در مصاحبه با مجله انگلیسی زبان «اِمل» می‌گوید: اصالت من آذری است و اگرچه آذری‌ام خیلی خوب نیست، هنوز در خانه به این زبان صحبت می‌کنم، البته من به زبان‌های انگلیسی و فارسی هم صحبت می‌کنم و تلاشم بر این است که زبان عربی را نیز به خوبی یاد بگیرم و یک سال آینده را نیز برای مطالعات اسلامی در مصر خواهم گذراند.
«سامی» که جوان‌ترین فرد خانواده است، هم‌اکنون با پدر، مادر خواهر و برادرش زندگی می‌کند و زندگی‌ روزانه‌اش به دو بخش کار و مطالعه تقسیم شده است، او که همواره در کارهایش سعی کرده به تبلیغ دین اسلام و زیبای‌هایش بپردازد، درباره رسیدن به درک واقعی از اسلام می‌گوید: رسیدن من به چنین درکی سال‌ها به طول انجامید، زمانی که خیلی جوان بودم درک من از اسلام به تبلیغات منفی محدود می‌شد که توسط رسانه‌های غربی منتشر می‌شد ولی از همان دوران کم‌کم سوالات زیادی در ذهنم به وجود می‌آمد که دیگر مسلمانان قادر به پاسخگویی نبودند و من بزرگ می‌شدم در حالی که به شدت از اینکه واجباتم را به جا نمی‌آوردم عذاب وجدان داشتم.
وی اینگونه ادامه می‌دهد: سرانجام زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم، خانواده «شیخ راشد الغنوشی» (یکی از رهبران اسلامی تونس) با ما همسایه شدند و پسرش نیز با من هم‌مدرسه‌ای شد. از آن به بعد من و او صبح با هم به مدرسه می‌رفتیم و بعدازظهرها نیز در خانه ما به بحث و گفت‌وگو درباره مذهب، سیاست و تاریخ می‌‌پرداختیم.
این خواننده محبوب اسلامی ادامه می‌دهد: من دوران حساسی را پشت سر گذاشتم، چند روز نماز می‌خواندم و دوباره چند روزی دیگر نمی‌خواندم و خانواده غنوشی در عین آنکه خیلی روی این مسائل حساس بودند هیچ‌گاه مرا به انجام کاری اجبار نمی‌کردند، خلاصه این دوران تا دهه پیش ادامه داشت تا آنکه من خواندن نماز آن هم ۵ نوبت در روز را به صورت مستمر شروع کردم و پس از مدتی دیدم که چقدر نسبت به این مسئله احساس خوبی دارم و پس از آن در سال ۲۰۰۲ در دوره‌های تجدید ـ که توسط موسسه تحقیقی اسلامی دوحه برگزار شد ـ شرکت کردم و این دوره باعث شد تا با استحکام بیشتری به دین اسلام روز بیاورم، من در این دوره یاد گرفتم که انسان به دنبال دانش نمی‌رود که فقط برای خودش سودمند باشد بلکه باید برای کمک به خود و دیگران در جست‌وجوی دانش باشیم.
«سامی یوسف» می‌افزاید: شرکت در این دوره مثل این بود که دارم یک رویای شیرین می‌بینم، برای یک ماه میان کسانی زندگی کردم که پیش از این هیچ‌گاه آنها را ندیده بودم و روح عشق و برادری آنچنان ما را به هم پیوند داده بود که من تاکنون چنین چیزی را میان اعضای هیچ خانواده‌ای ندیده بودم، کمی بعد با موسسه انتشاراتی «نشید» آشنا شدم و همکاری‌ام را شروع کردم. نشید موسسه‌ای است که دو هدف را دنبال می‌کند: اول؛ گسترش پیام اسلام، و دوم؛ تشویق جوانان به آنکه به دین و ایمانشان افتخار کنند.
وی در پایان این مصاحبه گفت: اسلام انسان بر آن می‌دارد تا در همه زمینه‌ها بهترین باشند و ما با بهره گرفتن از مضامین اسلامی باید تلاش کنیم در تمام عرصه‌های زندگی به عنوان انسانی مسلمان بهترین باشیم.

آروزی نماز

بسم الله

از جمله داستانهاي شنيدني از كرامات بحرالعلوم اين است كه روزي خواهر او در بستر بيماري بود و از بيماري خود به سيد شكايت مي كرد و از دنيا رفتن خود را به سيد بازگو مي نمود، بحرالعلوم فرمود: نگران نباش، تو سلامتي خود را باز مي يابي و به آرزويي مي رسي كه من نخواهم رسيد، من آرزو مي كنم كه شيخ حسين نجف(كه در زهد و تقوا مرتبه بالايي دارد) بر من نماز بخواند ، ولي او نماز نمي گزارد.ولي اي خواهر ، او برشما نماز خواهد خواند.نقل كرده اند كه جريان همين طور شد و بعد از درگذشت بحرالعلوم،شيخ حسين نجف در بستر پيري و بيماري افتاده بود كه خبر درگذشت خواهر بحرالعلوم را به او رساندند، آن شيخ كه به شدت تب كرده بود از بستر بلند شد و مثل حال صحت رفت و بر او نماز خواند، و بعد برگشت به منزل باز همان تب شديد بر او عارض شد.

تاثیر نماز بر بیماری های دهان و دندان

بسم الله

  پيامبر اكرم (ص ) :
دو ركعت نماز با مسواك بهتر از هفتاد ركعت بدون آنست .
  طي شماره هاي گذشته از نه نكته پزشكي پيرامون نماز سخن گفته ايم و به اميد و ياري پروردگار در شماره هاي آينده سبك و سياق سابق را ادامه خواهيم داد .
     اما نكته اي كه در همين شماره قابل توضيح است ، توجه دادن به اين حقيقت متعالي است كه روح حقيقي نماز و فلسفه شكوهمند آن چيزي جز عبوديت محض در مقابل آفرينشگر يگانه هستي و ابراز خشوع بنده ناتوان در پيشگاه قادر متعال نيست و هر آنچه كه انديشمندان و قلم به دستان ، پيرامون فوايد گوناگون نماز در عرصه هاي مختلف بگويند و بنويسند تنها به منزله حاشيه اي بر اين متن گهر بار خواهد بود . و اما نكته امروز :
     دهان انسان را برخي قلب دوم بدن ناميده اند و توجه به اين نكته كه چنانچه محيط دهان فردي تميز باشد ، آن فرد از ابتلا به بسياري از بيماريها در امان است ، اين نامگذاري را بسيار مناسب جلوه مي دهد .
     بعنوان مثال عفونتهاي دهان و دندان بويژه در كودكان ، نقش مهمي در ايجاد بيماريهاي روماتيسمي دارد و نقش دندانها در حفظ و زيبايي و قدرت جويدن و صحبت كردن به خوبي مشخص است و حتي نبودن دندانهاي سالم و زيبا براي بانوان و دوشيزگان ( بخصوص ) اثرات رواني زيادي باقي مي گذارد . چرا كه در كتابهاي علمي دندانپزشكي مي خوانيم : نيمي از زيبايي بشر منوط به صورت او و از اين مقدار 3/2 آن مربوط به دهان و دندانها است .
     رعايت بهداشت دهان و دندان و پيشگيري از بيماريهاي مختلف آن ، از جمله پوسيدگي دندانها و بيماريهاي پريودنتال ( بيماريهاي لثه و بافتهاي پشتيبان ) و .. به بهترين شكل بوسيله مسواك زدن ، انجام مي پذيرد.
     اما دين مبين اسلام ، از قرنها پيش با توصيه هاي مؤكد ، مسلمانان را به طرف اين نكته درخشان بهداشتي هدايت نموده است تا جايي كه پيامبر اكرم (ص) مي فرمودند : “ اگر بر امتم سخت نمي شد مسواك زدن را واجب مي كردم “ و حتي در حديثي ديگر نحوه مسواك زدن را از بالا به پايين و از پايين به بالا نموده اند كه مطابق با جديدترين توصيه هاي علمي درباره روش مسواك زدن است .
     علاوه بر آن در كتب گوناگون فقهي و عبادي اسلام ، دستورات مؤكد مبني بر مسواك زدن هنگام ساختن وضو و نماز آمده است و با توجه به اين كه نمازگزار روزانه حداقل 3 بار وضو مي گيرد ، چنانچه قبل از هر وضو اقدام به مسواك زدن بكند ، از حد اكثر پاكيزگي لازم براي پيشگيري از تمامي بيماريهاي دهان و دندان برخوردار مي شود .         
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. طب داخلي واشنگتن ، ترجمه فارسي ، صفحه 281
2. ترجمه مباني طب سيسيل ( بيماري هاي عفوني ) ، صفحه 217
 3.از روايات اهل بيت عصمت ( ع) چنين مستفاد مي گردد كه وضو با آب سرد ، افضل از آب گرم است و در باب حكمت پزشكي اين مطلب در آينده سخن خواهيم گفت
4. در تهيه نکته 10 از از برخي جزوات جامعه اسلامي دندانپزشكان دانشگاه شيراز بهره گرفته شده است .

تاثير نماز بر عفونت هاي تنفسي

بسم الله

 به علت پراكنده بودن عوامل عفوني متعدد در محيط اطراف و هواي تنفسي انسان ، و با توجه به اين كه استنشاق ميكروب از طريق بيني روش عمده انتقال اين عفونتهاست ، بيماريهاي عفوني تنفس ، بوفور بوقوع مي پيوندد. اين مشكلات بويژه در فصل سرما كه تجمع افراد در محيطهاي بسته افزايش مي يابد و ويروس ها و باكتري ها امكان رشد و بيماريزايي زيادتري پيدا مي كنند بيشتر مي شود و به همين علت است كه در فصل سرما شايعترين علت مراجعه اطفال و بزرگسالان به مطب و كلينيك هاي عمومي ، بيماري  common cold ( سرماخوردگي ) و عوارض متعدد ناشي از آن است و همانطور كه اشاره شد ، عمده اين درگيري ها ، ناشي از انتقال عامل بيماريزا از طريق بيني است .
     اما از جمله مواردي كه در حين وضو ، مورد توصيه موكد قرار گرفته است . سه مرتبه ، چشيدن و استنشاق آب سرد و پاك است و حتي شستن قسمتي از درون بيني حين وضو ، توسط برخي از علماي شيعه واجب اعلام شده است ( رجوع شود به مساله 241 از رساله توضيح المسايل حضرت آيت .. العظمي اراكي (ره) .
     با توجه به آن كه اولين سد دفاعي بدن در مقابل عفونتهاي تنفسي موهاي ريزي هستند كه در مخاط بيني تعبيه شده اند ، عوامل عفوني متعددي از جمله بسياري از ويروس ها و باكتري ها و حتي عامل بيماري سل در اين موها متوقف مي شوند و جلوي حركت آنها به قسمتهاي ديگر دستگاه تنفس گرفته مي شود .
     بر اين اساس چنانچه مسلمين در مقدمات نماز و حين وضو دستور اسلامي استنشاق آب سرد 3 را اجرا نمايند ، همه روزه چند نوبت ميكروبهاي مجرايي تنفس را زدوده و مجراي تنفسي خود را تميز و پاكيزه مي نمايند و بدين ترتيب از بروز بيماريهاي متعدد تنفسي در امان خواهند بود .

نماز جمعه

بسم الله

در زمان غیبت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نماز جمعه به فتوای اكثر فقهای شیعه، واجب تخییری است. یعنی مكلف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر، نماز جمعه بخواند، ولی جمعه افضل است و احتیاط بیشتر در آن است كه هر دو را به جا آورند و كسی كه نماز جمعه را به جا آورده باشد واجب نیست نماز ظهر را هم بخواند، ولی احتیاط مستحب آن است كه آن را نیز بجا آورد.[1]
كیفیت نماز جمعه
نماز جمعه دو ركعت است و كیفیت آن مانند نماز صبح است. این نماز دارای دو قنوت است. قنوت اول قبل از ركوع ركعت اول، و قنوت دوم پس از ركوع ركعت دوم است. نماز جمعه دارای دو خطبه است كه مانند اصل نماز واجب بوده و باید توسط امام جمعه ایراد شود. بدون این دو خطبه، نماز جمعه محقق نمی شود و واجب است دو خطبه را قبل از نماز جمعه بخواند.[2]
________________________________________
[1] . توضیح المسائل، احكام نماز جمعه، م 1 ـ 2.
[2] . توضیح المسائل، احكام نماز جمعه، م 23 ـ 26.

نماز باران

بسم الله

وقتى رحمت الهى (باران ) قطع شود و چشمه ها و قنات ها بخشكد و كمبود آب پديد آيد، براى نزول رحمت الهى و آمدن باران ، نماز مى خوانند. نام اين نماز، نماز استسقاء يا نماز باران است .
اين نيز، يك درس توحيدى و توجّه دادن به قدرت و رحمت الهى است ، زيرا در خشكسالى و قحطى و بى آبى ، از دست هيچكس ، كارى برنمى آيد، تنها خداست كه مى تواند با فرستادن ابرهاى باران زا، رحمت خويش را بر سر مردم بگسترد.
خداوند مى فرمايد:
قُل أرأيتُم اِن أصبَح مائُكم غَورا فَمَن يَأتيكم بِماءٍ معين [1]
بگو: اگر آب شما بخشكد، چه كسى براى شما آب گورا مى آورد؟
بى آبى يك منطقه و نيامدن باران ، نشانه قهر خدا و گاهى به سبب گناهانى است كه مردم جامعه انجام مى دهند. پس توجّه به خدا و گريه و التماس و توبه و تضرع ، سبب مى شود خداوند عنايت كند و كم آبى را بر طرف سازد. نماز باران براى جلب رحمت خداوند است .
علّت نيامدن باران
همچنانكه اشاره شد، گاهى بى بارانى ، نتيجه معاصى مردم و نوعى عقوبت و تنبيه الهى است .
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است :
وقتى خداوند بر امّتى غضب كند و عذاب بر آنان نفرستد، نرخ ‌ها گران مى شود و عمرها كوتاه مى گردد، تجّار سود نمى برند و درخت ها ميوه نمى دهند و نهرها پر آب نمى شود و باران از مردم قطع مى شود و اشرار بر آنان تسلّط مى يابند.[2]
در حديث ديگرى ، امام صادق عليه السلام فرموده است :
… وَ اِذا جارَالحُكام فىِ القَضاءِ امسِك القَطرُ مِنَ السَّماء[3]
هر گاه زمامداران و حاكمان ، در دادرسى ستم كنند، باران از آسمان قطع مى شود.
طبق روايات ، غير از آنچه ياد شد، شيوع گناه ، كفران نعمت ، منع حقوق ، كم فروشى ، ظلم و حيله ، ترك امر به معروف و نهى از منكر، ندادن زكات و… نيز، گاهى سبب قطع باران مى شود.[4]
در حديث آمده : حضرت سليمان ، با اصحاب خود براى نماز باران بيرون مى رفت . در راه ، به مورچه اى برخورد كه يكى از پاهايش را به آسمان بلند كرده و مى گويد: خدايا! ما مخلوقات ضعيف تو هستيم و از روزى تو بى نياز نيستيم ، پس به سبب گناهان بنى آدم ، ما را به هلاكت مرسان .
حضرت سليمان عليه السلام به اصحاب فرمود: برگرديد! همانا بخاطر دعاى غير خودتان سيراب شديد…![5]
پس خيلى هم نبايد مغرور بود، خداوند گاهى به خواسته مورچه اى ، رحمت خود را بر بندگان نازل مى كند. حتّى گاهى دعاى كافرى چون فرعون را مى پذيرد و باران و فراوانى آب را عطا مى كند. در حديث است از قول امام صادق عليه السلام كه ياران فرعون از كاهش آب نيل پيش او سخن گفتند و اظهار كردن كه اين باعث هلاكت ما خواهد شد. فرعون از آنان خواست كه آنروز برگردند. شب كه شد، به ميان رود نيل رفت و دست به سوى آسمان بلند كرد و گفت : خدايا! مى دانى كه مى دانم ، كه جز تو، كسى توان آب آوردن ندارد، پس به ما آب بده . صبح كه شد، رود نيل فوران زد و سرشار از آب شد.[6]
ايـمنى ديـدند و نا ايـمن شدند دوستى كردم ، مرا دشمن شدند…
ما كه دشمن را چنين مى پروريم دوستان را از نظر چون مى بريم ؟[7]
آرى … خداى مهربان ، دعاى بندگان و تضرّع آنان را بى بهره و بدون پاسخ نمى گذارد، فقط بايد اقبال و روى آوردنى از صميم دل و خالصانه از سوى بندگان باشد، تا لطف الهى شامل گردد.
به قول سعدى :
اى كريمى كه از خزانه غيب گبر و ترسا وظيفه خور دارى
دوسـتان را كجا كنى محروم تو كه با دشـمنان نـظر دارى [8]
كيفيّت نماز باران
مثل نماز عيد، دو ركعت است و ركعت اوّل ، پنج قنوت و ركعت دوّم چهار قنوت دارد و بهتر است كه با جماعت خوانده شود.
در قنوت ها، هر دعايى مى توان خواند، ولى بهتر است دعايى خوانده شود كه در آن ، از خداوند، طلب باران شده باشد و قبل از هر دعا، صلوات بر پيامبر و آلش فرستاده شود. مستحب است كه حمد و سوره اش بلند خوانده شود.
از آنجا كه اين نماز، براى جلب رحمت پروردگار است ، در مستحبّات آن امورى ذكر شده كه همه ، حالتِ رقّت و زارى و نياز بندگان را مى رساند و جلب رحمت مى كند، از جمله :
مردم سه روز، روزه بگيرند و روز سوّم به صحرا روند و نماز بخوانند.
زير آسمان جمع شوند.
پا برهنه باشند،
مردم ، منبر را با خود به صحرا ببرند، مؤ ذن ها هم همراه باشند. پيران و كودكان و چهار پايان را هم با خود ببرند،
بچه ها را از مادران جدا كنند تا صداى گريه و ضجّه زياد شود.
مانع بيرون رفتن كفّار همراه خود شوند،
امام جماعت و مردم ، در كمال خشوع و وقار و درخواست ، به بيابان بيرون روند، جاى پاكى را براى نماز، انتخاب كنند…[9]
و نيز، وقتى نماز به پايان رسيد، پيش نماز به منبر رود، و عباى خود را واژگونه يا پشت و رو بر دوش افكند، با صداى بلند، صد بار تكبير بگويد، رو به مردم سمت راست كرده ، صد بار بلند، سبحان الله بگويد، سپس به مردم طرف چپ روى كرده و صد بار با صداى بلند، لا اله الاّ الله بگويد، مانعى ندارد كه مردم هم با صداى بلند، اين شعارها را بدنبال پيشنماز، تكرار كنند، چرا كه رحمت و مغفرت را بهتر جلب مى كند.
آنگاه ، امام جماعت و مردم ، دست به دعا بردارند، و بسيار التماس و دعا كنند و بنالند و بخواهند، و امام جماعت ، خطبه بخواند و از خداوند، طلب باران كند. و بهتر است از خطبه هايى كه از معصومين عليه السلام نقل شده استفاده شود. مانند آنچه از حضرت امير عليه السلام [10] و امام سجّاد عليه السلام [11] نقل شده است .
سابقه نماز باران
آنگونه كه از روايات تاريخى برمى آيد، نماز باران در زمان انبياء گذشته هم بوده است (نمونه بيرون رفتن حضرت سليمان را خوانديد).
دعاها و حديث هايى هم كه درباره شيوه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در خواندن نماز باران نقل شده ، با خطبه هاى مربوط به اين نماز كه از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده ، و نيز دعاى امام سجّاد عليه السلام گوياى اين است كه به اين سنت ، عمل مى شده است .[12]
در تاريخ ، برخى از علماى بزرگ هم به برگزارى اين نماز اقدام كرده و از خدا، باران گرفته اند.
البته اين نماز، از آن جهت حساسيّت دارد كه اگر خداوند، دعاها را مستجاب نكند و باران نفرستد، مايه شرمندگى نمازگزاران مى شود كه خدا به آنان توجّه ننمود. از اين جهت ، اقدام به اين نماز، جرأت و ايثارى در حدّ مايه گذاشتن از آبرو مى طلبد.
يكى از معروف ترين نمازهاى باران تاريخ معاصر ما، نماز آيت الله العظمى سيّد محمد تقى خوانسارى (رحمة الله عليه ) است .
نوشته اند كه در سال 1363 قمرى همان سالى كه متفقين ، ايران را اشغال كرده بودند، در قم باران نباريد و باغها و مزارع خشكيد و خطر قحطى و خشكسالى مردم قم را تهديد مى كرد.
آن مرجع بزرگوار، دو روز متوالى براى نماز باران به بيابانهاى اطراف قم رفت ، اين حركت ، گرچه مورد استهزاء غير معتقدان به امور معنوى و غيبى بود، ولى در روز دوّم ، چنان باران آمد كه سيلها روان شد و جويبارها به راه افتاد و اين از آثار انفاس قدسى آن مرد الهى بود.[13]
——————————————————————————–
[1] . ملك ، آيه 30.
[2] . من لايحضر، ج 1، ص 524.
[3] . من لايحضر، ج 1، ص 524.
[4] . تحريرالوسيله ، ج 1، ص 245، نماز استسقاء.
[5] . من لايحضر، ج 1، ص 524.
[6] . همان،ص 526.
[7] . از شعر لطف حق پروين اعتصامى .
[8] . ديباچه گلستان سعدى .
[9] . تحريرالوسيله ، ج 1، ص 245.
[10] . الحمدلله سابغ النعم … من لايحضر، ج 1، ص 527 و دعاى حضرت على عليه السلام مستدرك نهج البلاغه ، ج 6، ص 268.
[11] . اللهم اسقنا الغيث … صحيفه سجاديه ، دعاى 19.
[12] . به من لايحضر الفقيه ، بحث نماز استسقاء مراجعه شود.
[13] . آثار الحجه و گنجينه دانشمندان ، ج 1، ص 324. قبر آن مرحوم ، در حرم حضرت معصومه عليهاالسلام است .

فلسفه نماز و راز و رمز نهفته در نماز

بسم الله

1– نـمـاز موجب ياد خداست:

 

ياد خدا بهترين وسيله براى خويشتن دارى و كنترل غرايز سركش و جلوگيرى از روح طغيان است . نمازگزار همواره به ياد خدا مى باشد , خدايى كه از تمام كارهاى كوچك وبزرگ ما آگاه است , خدايى كه از آنچه در زواياى روان ما وجود دارد و يا ازانديشه ما مى گذرد , مطلع و با خبر است و كـمـترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگى انسان و هوسهاى وى اعتدال مى بخشد , چنان كه غـفلت از ياد خدا و بى خبرى از پاداشها و كيفرهاى او , موجب تيرگى عقل و خرد و كم فروغى آن مى شود . انـسـان غـافـل از خـدا در عـاقبت اعمال و كردار خود نمى انديشد و براى ارضاى تمايلات و غرايز سـركـش خـود حد و مرزى را نمى شناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روزپنج بار به ياد خدا مى اندازد و تيرگى غفلت را از روح و روانش پاك مى سازد . به راستى , انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است , بهترين راه براى كنترل غرايز و خواستهاى مرز نشناس او همان ياد خدا , ياد كيفرهاى خطاكاران و حسابهاى دقيق و اشتباه ناپذير آن مى باشد . از اين نظر قرآن يكى ازاسرار نماز را ياد خدا معرفى مى كند : اقم الصلوه لذكرى نماز را براى ياد مـن بـپـا دار(1).

 

2- دورى از گناه:

 

نمازگزار ناچار است كه براى صحت و قبولى نماز خود از بسيارى از گناهان اجتناب ورزد ; مثلا , يكى از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلى اسـت كـه در آن بـه كار مى رود , مانند آب وضو و غسل , جامه اى كه با آن نمازمى گزارد و مكان نـمـازگـزار , اين موضوع سبب مى شود كه گرد حرام نرود و در كار وكسب خود از هر نوع حرام اجـتـناب نمايد ; زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها درامور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بى پروا باشد . گويا آيه زير به همين نكته اشاره مى كند و مى فرمايد: «ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنكر؛ كه نماز ( انسان را ) از زشتيها و گناه باز مى دارد».(2) بـالاخـص اگـر نـمـازگـزار مـتوجه باشد كه شرط قبولى نماز در پيشگاه خداوند اين است كـه نـمـازگـزار زكـات و حـقوق مستمندان را بپردازد ; غيبت نكند ; از تكبر و حسد بپرهيزد ; از مـشـروبات الكلى اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقى ناگزير است تمام اين امور رارعايت كند.

 

روى هـمـيـن جـهات , پيامبر گرامى ما صلى اللّه عليه و آله و سلم مى فرمايد : نماز چون نهر آب صافى است كه انسان خود را در آن شست وشو مى دهد ;اگر كسى در شبانه روز پنج مرتبه خود را با آب پاك شست وشو دهد , هرگز بدن اوآلوده و كثيف نمى شود . هـمچنين كسى كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواند و قلب خود را در اين چشمه صاف معنوى شست وشو دهد , هرگز آلودگى گناه بر دل و جان اونمى نشيند.

 

3- نـظافت و بهداشت:

 

از آنجا كه نمازگزار در برخى از مواقع همه بدن را بايد به عنوان غسل بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل ووضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگى پاك سازد ; ناچار يك فرد تميز ونظيف خواهد بود . از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتى است كمك مى كند.

 

4- انـضـباط و وقت شناسى :

 

نمازهاى اسلامى هر كدام براى خود وقت مخصوص و معينى دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاى خود را در آن اوقات بخواند , لذا اين عبادت اسلامى به انضباط و وقت شناسى كمك موثرى مى كند . بالاخص كه نمازگزار بايد براى اداى فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد , طبعا يك چـنـيـن فـردى گـذشـته از اين كه از هواى پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مى نمايد , به موقع فعاليتهاى مثبت زندگى را آغاز مى كند . آثار فردى و تربيتى نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست ; ولى اين نمونه مى تواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامى باشد .

 

اسرار اجتماعى نماز :نماز در اوقات معين نمودارى از وحدت و يگانگى ملت بزرگ اسلام است ; زيرا هـمـه مـسـلـمـانـهـا در وقـتـهاى مخصوصى رو به قبله ايستاده و با آداب خاصى خداوند جهان رامـى پـرستند , اين خود نمونه بزرگى از اتحاد و يگانگى ملتى است كه اسلام همه را به وسيله آن عبادت متحد و متشكل نموده است . هـرگاه اين نمازها به صورت جماعت برگزار گردد , روح وحدت و اتحاد و مساوات وبرابرى , از صـفهاى منظم و فشرده نمازگزاران نمايان خواهد بود و اهميت اين اتحادو يگانگى معنوى نيازى به توضيح ندارد . گـرچـه اسـرار و فـوايـد اجتماعى و تربيتى نماز منحصر به اينها نيست , ولى همين قدر روشنگر عظمت و اسرار خطير اين فريضه الهى مى باشد.

 

پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مكارم شيرازى – ناصر و جعفر سبحانى 1 – سوره طه , آيه 14 . 2 – سوره عنكبوت , آيه 45 .

 

 


چرا باید نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چیست؟

بسم الله

علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ يعني ما نماز را به جهت اين كه دستور خداوند و تكليفي شرعي بر عهده ما است، به جا مي آوريم؛ هرچند به روشني مي دانيم كه نماز آثار و برکات متعدد جسمی و روحی و فردی و اجتماعی برای ما دارد؛ با همه اين ها می توان پرسيد: چرا نماز واجب است و چرا این تکلیف برای ما در نظر گرفته شده؟
در پاسخ می گوییم وجوب، یکی از احکام پنج گانه شرعی است که در شریعت و از جانب شارع مقدس که خداوند متعال باشد، برای نظام دادن به ساختار بندگی بندگان تنظیم شده است؛ در نتیجه، از آن جا که پذیرش شریعت و عمل به آن، در مرتبه ای بعد از پذیرش اصل دین و اثبات نبوت و پذیرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شریعت چرایی و چگونگی عقلی معنا ندارد. بهترین پاسخ در مورد چرایی وجوب عبادات و دیگر وظایف آن است که خداوند فرموده است.
اما اگر منظور از چرایی، یافتن حکمت های وجوب عملی مشخص و مستمر به نام نماز است، می توان گفت :
اصولا حکمت های عبادتی چون نماز را باید در فلسفه کلی عبادات و مناسک عبادی جستجو نمود. ما معتقدیم که عبودیت و پرستش، یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تاکنون به شکلی پرستش داشتهاند. روح انسان، نیاز به عبادت و پرستش دارد و هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند؛ امّا سخن در نحوه پرستش است.
در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است. کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی ذكر و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است؛ زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد؛ نه کم تر و نه بیش تر. در نتیجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرایطی هم برای آن وضع نموده است.
اما تامل عقلانی در ماهیت نماز نشان می دهد که این عمل با این خصوصیات بهترین شیوه برای رسیدن به همان نیاز روحی انسان نیز محسوب می شود ؛ در واقع اگر در ماهیت و شکل نماز دقت شود، می بینیم که نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است. مجموعه اجزا و حرکات آن، تجلی تواضع و تسلیم در برابر خداوند است. در عین حال، گرامیداشت و جایگاه انسان و قدرت و توان او نیز در این تکلیف مورد توجه قرار گرفته است.
به علاوه، نوع چیدمان اوقات نماز به گونه ای است که نه به انسان فشار طاقت فرسایی وارد شود و نه آدمی تا مدت زیادی از انجام آن و توجه به خداوند و حقایق عالم غافل گردد؛ بلکه به طور منظم و مستمر، این عمل عبادی زیبا و آسان در زندگی تکرار می گردد.
ازشاخصه های مهم نماز آن است که، غفلت زدا است، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام مي شود، مرتباً به انسان هشدار مي دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي كند و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويّا به او بيدار باش گويد.
همچنین نماز خود بيني و كبر را در هم مي شكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشاني بر خاك در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره كوچكي در برابر عظمت او مي بیند و توجهی به این مساله جلوی بسیاری از گردن کشی ها و خود بینی ها را می گیرد.
با این همه، اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب و با توجه به روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد که حصول همه این نتایج، در فرض التزام و جدیت و استمرار در نماز است؛ نه اختیار و حق انتخاب در انجام آن.
قرآن کریم به صراحت اعلام می نماید که نماز، مانعی در برابر انجام فحشا و منکر است (3) و این یعنی حیات پاک و نورانی و سعادتی که برای آینده انسان رقم می خورد.
حتی نماز های کم مایه و با بی توجهی نیز در این مسیر خالی از اثر نیستند، چنان که افراد گناهكاري بودند كه شرح حال آنها براي پيشوايان اسلام بيان می شد و ائمه می فرمودند: غم مخوريد، نمازشان آنها را اصلاح مي كند و همین گونه می شد.
اما دقت و اصرار در این شکل و قالب و شروط و قیود این عمل، به چه دلیلی است؟
نماز، نماد تسلیم و عبودیت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد که هر انسانی طبق خواسته خود عمل نماید و آن را به جا بیاورد، نه آن چیزی که خداوند از او خواسته، دیگر بندگی خداوند نمی شود؛ بلکه بندگی خود و عمل طبق خواسته خود است. امیرمؤمنان (ع) در روایتی پس از بیان این که معنای اسلام را تسلیم شدن در مقابل پروردگار می داند. که نشان تسلیم در عمل آشکار می شود، می فرماید :
مؤمن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی گذارد؛ بلکه بر آنچه از پروردگارش رسیده، بنیان می نهد. (1)
شاید یکی از رموز خواندن نماز به همان صورتی که پیامبر فرمود، حفظ شکل و ساختار عمل بعد از قرن ها است که در نتیجه آن، ماهیت و روح کلی و ساختار اساسی خود دین هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقی می ماند؛ در حالی در ادیان دیگر ما چنین عمل معینی را نمی بینیم. به همین دلیل، آن روح کلی ادیان دیگر و ساختار اصلی به مرور زمان از دست رفته است.
هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: « پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند؛ امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این، از طریق نماز امکان پذیر است». (2)
یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست. در جمع بندی می توان گفت هم شکل و ساختار ظاهری نماز، زیبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی؛ رکوع و سجود و تسبیح و ستایش و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همه زیبایی ها در نماز موجود است.
اما در نهایت باز باید دانست که هر چند نماز داراي بركات و ثمرات بسياري نظير به ياد خدا افتادن، آرامش، دوری از غفلت ها و زشتی ها و.. . است اما اگر در مورد خاصي چنين نتيجه و ثمره اي حاصل نشد يا بدون نماز هم برخي از اين ثمرات براي ما حاصل بود، نمي توان نماز را به كنار گذاشت و آن را بي فائده دانست زيرا عين مخالفت با دستور خداوند و ضد تسليم و عبوديت كه حقيقت بندگي است مي باشد.
پی¬نوشت¬ها:
1. علامه مجلسي، بحار الانوار، نشر اسلاميه، تهران، بي تا، ج 65، ص 309.
2. شيخ صدوق‏، علل الشرائع، انتشارات داورى‏، چاپ اول، ج 2، ص 317.
3. عنکبوت (29) آیه 45.

 

 

برگرفته شده از سایت پاسخ گو

نقش رسانه در جذب و ترغيب کودکان به نماز

بسم الله

اشاره

تلويزيون به عنوان يک رسانه ملي در قبال باورها و اعتقادات ديني افراد جامعه، رسالتي بس عظيم بر دوش دارد، مخصوصاً هنگامي که کودکان، مخاطب خاص آن به شمار آيند. امروزه، فرائض ديني با توجه به حساسيت هاي موجود در جامعه به واسطه تبليغات مسموم ضد ديني، اصلي است که بايد با دقت و ظرافت خاصي به آن پرداخته شود.

بدون ترديد، تلويزيون، محبوب ترين و در دسترس ترين رسانه اي است که کودکان با شوق و رغبت فراوان ساعت ها از وقت خود را صرف تماشاي آن مي کنند. اين مسئله، بايد سبب شود تا دست اندکاران اين رسانه و برنامه سازان، با در نظر گرفتن جوانب مختلف نسبت به توليد برنامه هاي سازنده و مفيد اقدام کنند.

در اين مقاله، سعي شده است ضمن ارائه نظريات کارشناسان و صاحبنظران پيرامون تأثير تلويزيون بر رفتار کودکان، نقش و رسالت تلويزيون بر گرايش آنان به ارزش ها و اعتقادات ديني از جمله نماز تبيين شود.

مقدمه

امروزه، تأثير رسانه هاي گروهي به ويژه رسانه هاي تصويري از جمله تلويزيون به دليل داشتن جذابيت هاي خاص خود بر رفتار کودکان و نوجوانان، غير قابل انکار است و اين تأثير، به گونه اي است که آنان، ساعت ها از وقت خود را صرف تماشاي برنامه هاي تلويزيوني مي کنند.

کودکان و نوجوانان به واسطه جذابيت هايي که اين جعبه جادويي دارد به مراتب بيش از ساير اقشار جامعه به تماشاي آن مي نشينند و اين خود، عاملي است که آنان، اثرپذيري فراواني در جنبه هاي مختلف از اين رسانه داشته باشند.

دکتر هيملوايت معتقد است «به هر صورت، گذران متوسط سالانه 500 الي1000 ساعت در برابر تصوير تلويزيون، براي کودکان و نوجوانان 6 الي 16سال، تأثير به سزايي در رفتارهاي آنان مي نهد که ممکن است آينده ساز زندگي آنان شود و حتي خواستها، علائق و آرزوهاي آنها را دگرگون مي سازد». 1

از سوي ديگر مطالعات انجام شده پيرامون استفاده از تلويزيون، توسط افراد سنين مختلف نشان مي دهد که حتي نوزادان، روزانه حدود نيم ساعت تلويزيون تماشا مي کنند.2

تلويزيون در مقابل جامعه خود به عنوان يک رسانه ملي رسالتي بس خطير بر دوش دارد که براي انجام هرچه بهتر اين رسالت بايد توجه و دقت کافي در شناخت هنجارها و ارزش هاي مورد تاييد جامعه داشته باشد. موفقيت در رسيدن به اين هدف، زماني امکان پذير است که دست اندکاران اين رسانه پر طرفدار با درک واقعيت هاي زندگي امروزي و بدون هرگونه سوگيري غير منطقي که بدبين شدن و دلزدگي را به همراه داشته باشد، اهدافي را دنبال کنند که اقشار مختلف با علاقه و آگاهي به تماشاي برنامه هاي تلويزيوني بنشينند مخصوصاً هنگامي که جامعه مخاطب، کودکان و نوجوانان باشند که با توجه به شرايط روحي و رواني که شرايط سني شان ايجاب مي کنند، حساسيت بيشتري به خرج دهند.

تلويزيون و اعتقادات و باورهاي ديني

بدون شک، امروزه رسانه هاي گروهي از جمله تلويزيون نقشي به مراتب فراتر از يک رسانه سرگرم کننده يافته اند و نمي توان از نقش مهم و اساسي آنها در فرهنگ سازي چشم پوشيد. چنانچه پيش از اين اشاره رفت، افراد در فرايند جامعه پذيري از عوامل متعددي تاثير مي پذيرند که يکي از اين عوامل، رسانه هاي گروهي است و از ميان انواع اين رسانه ها، تلويزيون به جهت داشتن طرفداران و علاقمندان بيشتر از اهميت خاص برخوردار است. با گرايش به سمت تلويزيون بنا به هر دليلي، افراد به اثرپذيري وادار مي شوند به گونه اي که آنان آگاهانه و نا آگاهانه از برنامه هايي که تماشا مي کنند، الگو و سرمشق مي گيرند.

در کشور ما نيز در حال حاضر، تلويزيون در دسترس ترين رسانه اي است که عامه مردم، صرف نظر از موقعيت شغلي و شرائط سني، مقداري از وقت خود را صرف تماشاي برنامه هاي آن مي کنند که در اين ميان، کودکان و نوجوانان، سهمي بيشتر از ساير اقشار دارند.

پرداختن به مسائل ديني و اعتقادي از طريق رسانه هاي جمعي امري است که در جوامع مختلف مرسوم بوده و توليد کنندگان برنامه هاي تلويزيوني نيز، اين مسئله را مورد توجه قرار مي دهند و از اين طريق، نسبت به تقويت و گسترش مباني اعتقادي خود اقدام مي کنند.

اما بايد پذيرفت که در شرائط امروزي با توجه به تبليغات وسيع و ضد ديني دين ستيزان از جمله آنهايي که قصد تضعيف مباني دين مبين اسلام را دارند، پرداختن به مسائل ديني و اعتقادي، نيازمند آگاهي و درايت بيشتري نسبت به گذشته مي باشد. تا گذشته اي نه چندان دور، فرد از دامان خانواده، اصول و مباني دين را فرا مي گرفت و به مرور زمان، اين اصول و مباني در وجود فرد نهادينه مي شد و تخطي از آن ندامت و پشيماني را به دنبال داشت و فرد خود را به نوعي گناهکار تلقي مي کرد و همين احساس نيز، پايبندي بيشتر به مباني ديني را موجب مي شد.

 

با گذشت زمان و ظهور فن آوري هاي نوين اطلاع رساني و گسترش و نفوذ آن در زندگي مردم و تلاش دين ستيزان براي کمرنگ نمودن اعتقادات مذهبي و ديني، امروزه شاهد آن هستيم که به آساني و سادگي گذشته، قادر به تبليغ مباني ديني و اعتقادي نمي باشيم چرا که اين ارتباطات زمينه اي را فراهم نموده است که گاهاً کورکورانه راه را به خطا برويم و از سوي ديگر، عدم برنامه ريزي صحيح و اصولي در حوزه تبليغات ديني نيز مزيد بر علت شده تا اذعان کنيم که در عصر فن آوري اطلاعات که هر روز ترفند و حربه اي تازه براي دين گريزي تدارک ديده مي شود بايد با هوشياري بيشتري عمل کنيم.

تلويزيون، رسانه اي است که با وجود راهيابي اينترنت و ماهواره به خانه ها، هنوز هم بهترين وسيله سرگرم کننده مردم به شمار مي رود. با اين حال، تحليل محتواي برنامه هاي آموزشي ديني در ايران، نشان دهنده آن است که عناصر و شيوه هاي ارتباطي، اغلب همان عناصر سنتي بوده و خلاقيت هاي اندکي در زمينه آموزشي ديني از رسانه هاي الکترونيک صورت مي پذيرد.

تلويزيون و تأثير آن بر رفتار کودکان و نوجوانان

بدون ترديد، کودکان و نوجوانان به دلايل شرائط سني و مقتضيات روحي و رواني خود از جمله مخاطبان برنامه هاي تلويزيوني به شمار مي روند که همين استقبال، واکنش مختلف صاحبنظران و کارشناسان علوم تربيتي را در زمينه مزايا و معايب اين رسانه براي کودکان و نوجوانان را به همراه داشته است.

گسترش روز افزون استفاده از رسانه هاي تصويري در بين مردم جهان به ويژه کودکان و نوجوانان، موضوعي است که نظر کارشناسان و صاحبنظران را به خود جذب نموده است به گونه اي که در پاره اي از موارد نيز، چنين رسانه هايي را موجب بروز رفتارهاي نابهنجار در جامعه قلمداد کرده و بر اثرگذاري اين رسانه ها بر رفتار کودکان و نوجوانان بيش از ساير اقشار تاکيد مي شود.

صرف نظر از تاثير مثبت يا منفي رسانه هاي تصويري تاثيري بر رفتار کودکان و نوجوانان، بايد به اين مهم توجه داشت که کودکان و نوجوانان به واسطه شرائط روحي و رواني خاص خود، نيازمند برنامه هايي مي باشند که راه جامعه پذير شدن آنها را به بهترين شکل ممکن فراهم سازد.

براي آگاهي از نقش رسانه هاي تصويري بر فرايند جامعه پذيري لازم است، ابتدا با تعريف اين اصطلاح و سپس عوامل موثر جامعه پذيري آشنا شويم. کونن در تعريف جامعه پذيري چنين آورده است:«جامعه پذيري فرايندي است که به انسان، شيوه هاي زندگي کردن در جامعه را مي آموزد، به او شخصيت مي دهد و توانايي هايش را در جهت ايفاي وظائف فردي به عنوان عضو جامعه توسعه مي بخشد».6

دکتر ستوده در کتاب خود عوامل موثر بر جامعه پذيري را به چهار دسته تقسيم نموده است که عبارتند از:

1- خانواده: کودکان در خانواده و در ارتباط با والدين خود به کسب هويت مي پردازند، همانند آنها مي شوند و آنچه را از انها مي کنند و مي گويند انجام مي دهند و در نتيجه رفته رفته، رفتار درست را طبق والدين فرا گرفته، به کار مي برند.

2- گروه همگنان: معمولا دوستان و همه کودکاني که تقريباً هم سن و همبازي کودک هستند و در او تاثير مي گذارند، شامل گروه همگنان مي شود.

3- مدرسه: کودکان، معمولاً در سن پنج سالگي وارد نظام آموزشي (کودکستان) مي شوند و در مدرسه، مجموعه اي از ارزشها، هنجارها و دانستنيهاي مهم به آنها آموخته مي شود. در کنار اين دانش که به صورت رسمي به دانش آموزان انتقال مي يابد مجموعه اي از ارزشها و هنجارها به شکل غير رسمي يعني از طريق برقراري ارتباط با ساير دانش آموزان، معلمين و مربيان به آنها انتقال مي يابد.

4- رسانه هاي گروهي: امروزه به واسطه فن آوريهاي نوين اطلاع رساني و وسائل ارتباط جمعي، کودکان از سال هاي اول زندگي در مسير امواج گوناگون و پيام هاي متعدد قرار مي گيرند و اين اطلاعات از دورترين نقاط جهان، وارد خانه هاي آنان مي شود. که اين ارتباط به مرور، فرزندان تازه اي در خود پرورش مي دهد و نسلهاي جديدي را پديد مي آورد که دنياي متفاوتي با بزرگترها دارند و بايد براي پرورش بهتر اين نسل، برنامه هاي مناسب و در خور، تدارک ديده شود.

مک لوهان از جمله صاحب نظراني است که نقش بسيار برجسته اي براي رسانه ها به ويژه تلويزيون، قائل است. وي، تلويزيون را قوي ترين وسيله ارتباطي زمان مي داند. با آمدن رسانه هايي چون راديو و تلويزيون از نقش آموزشي کتابها کاسته شد، در واقع نوعي تغيير در پارادايم آموزشي ايجاد شده است. به نظر وي، بچه هاي عصر الکترونيک در دنيايي بزرگ مي شوند که الکتريسته با تار و پود نامرئي خود همه چيز را در آن به هم پيوند زده است. 8

تلويزيون به عنوان قوي ترين رسانه تصويري که در دور دست ترين نقاط هر کشور نيز رخنه کرده است به روش هاي مختلف، رفتار و کردار شهروندان را تحت تاثير قرار داده است به گونه اي که بهترين نوع گذران اوقات فراغت آنان به تماشاي اين رسانه مي گذرد. تحقيقات گوناگون، حاکي از آن است که کودکان و نوجوانان از طرفداران پروپاقرص برنامه هاي تلويزيوني مي باشند که همين علاقه سبب اثرگذاري بيشتر بر رفتار آنان مي شود.

به عقيده خانم هميل و بنت، علت علاقه بچه ها اين است که تلويزيون به آنها امکان مي دهد، حقيقت را کشف کنند، به ماجراهاي پشت پرده زندگي کودکانه خود نفوذ کنند، دنيا و مردم را بهتر بشناسند، تصاويري هميشه تازه که آنها را به هيجان مي آورد و در التهاب نگاه مي دارد و به آنها شادي مي دهد و به کمک حالت شاد، سرزنده و داستاني خود به آنها فرصت مي بخشد که از مقتضيات زندگي روزمره خويش بگريزند و خود را به جاي قهرمانان مختلف آن بگذارند.9

صرف نظر از ديدگاههاي مثبت و منفي کارشناسان و صاحبنظران در رابطه با تأثير مثبت يا منفي برنامه هاي تلويزيوني بر رفتار کودکان و نوجوانان، اين واقعيت غير قابل انکار است که در حال حاضر هيچ رسانه اي نمي تواند به آساني جايگزين تلويزيون در زندگي کودکان و نوجوانان شود که همين مسئله، رسالت واقعي اين رسانه را تحت تاثير قرار مي دهد.

نکته اي که لازم است در اينجا بدان اشاره شود؛ آن است که گفته شود ساخت و توليد برنامه هاي تلويزيوني معمولا به گونه اي است که نياز مخاطبان مختلف را تامين نمايند. پرداختن به مسائل گوناگون اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، علمي، مذهبي … در جهت آگاهي رساني و آموزش شهروندان، اصلي است که همواره در ساخت و توليد برنامه هاي تلويزيوني مد نظر مي باشد. در اين ميان، توجه به نيازهاي روحي و رواني کودکان و نوجوانان که به مراتب سهمي بيشتر از ساير اقشار جامعه به دليل سهم بيشتري در استفاده از تلويزيون دارند، نيازمند حساسيت بيشتري است.

نماز و کودکان

نماز، رکن اساسي دين مبين اسلام است و بر اقامه آن در قرآن و احاديث، تاکيد شده است. نماز، خالصانه ترين نوع عبادت بنده در برابر خالق خويش است. ميل به پرستش، ريشه در فطرت خداجويي انسان دارد و نماز، عالي ترين نشانه پرستش خالق هستي است. آيت الله مطهري در اين باره چنين مي گويد:

«يکي از پايدارترين و قدرتمندترين تجليات روحي آدمي و يکي از اصيل ترين ابعاد وجود انسانها، حس نيايش و پرستش است. مطالعات آثار زندگي بشر نشان مي دهد هر زمان، هرجا که بشر وجود داشته است، نيايش و پرستش هم وجود داشته است. چيزي که هست، شکل کار و تشخيص معبود متفاوت شده است. از نظر اشکال، از رقصها و حرکات دست جمعي و موزون همراه با يک سلسله اذکار و اوراد گرفته تا عالي ترين خضوع ها و خشوع ها.» 10

اهميت اقامه نماز بر هر فرد مسلماني آشکار است به گونه اي که هر مسلمان معتقدي براساس يک سنت ديرينه هنگام تولد نوزاد در گوش او، اذان اقامه مي کند. اين مسئله حاکي از پايبندي مسلمانان به مباني اعتقادي دين خود مي باشد که از همان ابتدا تلاش مي کنند تا فرزندان خود را افرادي متعهد و متدين تربيت نمايند. اهميت نماز در دين مبين اسلام به حدي است که دانشمندان خارجي نيز ملاک مسلمان بودن را نماز قلمداد مي کنند.

اما آنچه در مورد آموزش مسائل و احکام ديني مطرح مي باشد اين است که آيا در شرائط کنوني و با توجه به تبليغات مسموم دين ستيزان، آيا والدين مي توانند به مانند گذشته، فرزند خود را فردي متدين و پايبند به احکام و ارزشهاي ديني تربيت کنند؟ و آيا آنها اجازه دارند همچون گذشته فرزندان خود را به دين پذيري تشويق کنند و يا اينکه براي اينکار بايد به شيوه هاي نوين تربيتي متوسل شوند؟

استاد مرتضي مطهري در مورد راههاي آشنايي کودکان با نماز چنين مي نويسد: «بچه ها را بايد از کودکي به نماز تمرين داد، دستور به ما رسيده است که به بچه از هفت سالگي نماز تمريني ياد دهيد. البته، بچه هفت ساله نمي تواند نماز صحيح بخواند ولي صورت نماز مي تواند بخواند، از هفت سالگي مي تواند به نماز عادت بکند، چه پسر چه دختر. يعني همان ابتدا که بچه به دبستان مي رود، بايد نماز را در دبستان به او ياد دهند ولي اين را توجه داشته باشيد که ياد دادن و وادار کردن با زور نتيجه اي ندارد، کوشش کنيد که بچه تان از اول به نماز خواندن رغبت داشته باشد و به اين کار تشويق بشود. به هر شکلي که مي توانيد موجبات تشويق بچه تان را فراهم کنيد که با شوق و ذوق نماز بخواند، زياد به او بارک الله بگوييد، جايزه بدهيد، اظهار محبت کنيد که بفهمد وقتي نماز مي خواند بر محبت شما به او افزوده مي شود.»11

در متن فوق نکات ارزشمندي درر رابطه با چگونگي آموزش نماز به کودکان وجود دارد که در اينجا بدان اشاره مي شود:

1- بچه ها را بايد از کودکي به نماز خواندن، تمرين داد نه وادار کرد

آنچه مسلم است، تمرين دادن با وادار کردن بسيار تفاوت دارد. در حالت تمرين اگر انجام يک رفتار براي کودک، خوشايند و لذت بخش باشد قطعاً به تکرار آن علاقمند مي شود اما هنگامي که انجام همان رفتار با اجبار همراه شود به جهت آنکه براساس شيوه هاي تربيتي، مناسب نمي باشد، نمي تواند براي کودک پيامدهاي مفيدي به دنبال داشته باشد. اين موضوع در مورد شيوه آموزش فريضه نماز به کودکان کاملاً صادق است. از پدر و مادر و ساير کساني که در محيط تربيتي کودک به سر مي برند، انتظار نمي رود که با زور و اجبار او را به خواندن نماز وادار کنند بلکه کودک بايد با مشاهده تکرار اين عمل از سوي بزرگترها، از رفتارشان سرمشق بگيرد. به طور مثال در موارد متعدد، مشاهده شده است که کودکان به هنگام نماز خواندن بزرگترها، همان رفتار را تقليد مي کنند.

2- ايجاد علاقه و گرايش به نماز بايد از محيط خانواده آغاز و در مدرسه تقويت شود

اولياء و مربيان بايد به اين نکته توجه داشته باشند که آنها نيز اجازه ندارند بدون فراهم ساختن بستر مناسب براي گرايش کودکان به نماز، راه اجبار را در پيش گيرند چرا که احتمال دارد، کودکي بنا به دلائل مختلف با اين فريضه، آشنايي نداشته باشد که در اين صورت وادار نمودن کودک به انجام رفتاري که پيش از اين ذهنيتي نسبت به آن نداشته است ممکن است عواقب ناخوشايندي نيز در پي داشته باشد. بنابراين، آموزش مباني اعتقادي در مدارس نيز بايد با دقت و برنامه ريزي صحيح و اصولي صورت گيرد.

3- کودک بايد به نماز خواندن ترغيب شود نه تهديد

نمي توان با گفتن جملاتي از قبيل «کسي که نماز نمي خواند دشمن خداست» يا «اگر نماز نخواني خدا تو را دوست ندارد»… کودکان را به نماز خواندن وادارکرد. از ياد نبريم که اسلام دين رحمت و رافت است، بنابراين آموزش اعتقادات ديني نيز بايد بر همين اساس صورت گيرد نه چيز ديگر.

4- نماز خواندن به عنوان يک رفتار بايد مورد تشويق قرار گيرد

اساسا، انسانها دوست دارند پس از انجام هر کار مثبتي مورد تشويق قرار گيرند که اين تشويق ها در نهايت به تقويت هرچه بيشتر آن رفتار مي گردد که در اين خصوص کودکان به دليل شرائط سني خود بيش از ساير افراد به تشويق نيازمندند. بنابراين، چنانچه در سن کودکي اعمال خوب و پسنديده مورد تشويق واقع شوند، انتظار است که در سنين بالاتر انجام همان اعمال تقويت و تثبيت شوند.

با اين اوصاف، بايد گفت ايجاد گرايش به نماز در کودکان، مستلزم شناخت و آگاهي کامل از روانشناسي کودک است. واقعيت اين است که نبايد هيچ هنجار و ارزشي را به کودک خود تحميل نماييم مگر آنکه زمينه و بستر مناسب براي انجام آن وجود داشته باشد. بهره گيري از شيوه هاي مناسب براي آموزش ارزشها و هنجارهاي مختلف موجب مي شود که به نتايج مطلوب و خوشايندي دست پيدا کنيم.

چنانچه پيش از اين اشاره رفت يکي از عوامل موثر در اين راه، رسانه هاي جمعي به ويژه تلويزيون است که مي تواند، نقش مفيد و ارزنده اي در جذب کودکان به نماز و ساير اعتقادات ديني داشته باشد. لازمه اين کار، آن است که نيازهاي روحي و رواني آنها به شکل مطلوب شناسايي و براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده که در همان ايجاد شوق و رغبت به مسائل اعتقادي و ديني است، تلاش شود.

تلويزيون و کودک

به اعتقاد متخصصان و روان شناسان کودک، تلويزيون يک پرستار بچه، ولي از نوع الکترونيکي است که تاثير زيادي بر زندگي و روحيات کودک دارد و همانطور که والدين در انتخاب يک پرستار کودک، دقت و حساسيت خاصي به خرج مي دهند بايد در انتخاب نوع برنامه هايي که يک کودک مي بيند نيز دقت و حساسيت لازم را داشته باشند.

امروزه به رغم نظريات کارشناسان و صاحب نظران دال بر تاثير منفي تلويزيون بر رفتار کودکان، عده اي ديگر تاثير تلويزيون بر رفتار کودکان را مثبت ارزيابي مي کنند. تاثير تلويزيون بر کودکان به نوع و چگونگي برنامه هايي که تماشا مي کنند، بستگي دارد. هدف از توليد برخي برنامه ها، آموزش و اطلاع رساني است، در حالي که برخي ديگر از برنامه ها فقط براي سرگرم کردن بيننده توليد مي شوند. برنامه هاي سرگرم کننده مي توانند براي بيننده، مهيج باشند و شعور او را نسبت به جنبه هاي خاصي از زندگي پرورش دهند و بر عقايد و ارزشهاي او تاثير بگذارند. 12

کودکان از تماشاي تلويزيون لذت مي برند و مايلند که بيشتر وقت خود را صرف تماشاي برنامه هاي اين جعبه جادويي کنند. اين عامل سبب مي شود تا خواسته و ناخواسته، رفتارشان تحت تاثير قرار گيرد.

بنابراين براي توليد برنامه هاي خاص کودکان، بايد تابع اصول و ضوابط خاصي بود تا اين رسانه بيش از آنکه تاثير منفي در بر داشته باشد، اثرات مثبت برر رفتار کودکان بر جاي بگذارد. آنچه مسلم است بزرگسالان و در واقع افرادي که در ارتباط بيشتري با کودک هستند، بايد شيوه استفاده مفيد و مثبت از تلويزيون را فرا گرفته و آن را به کودکان نيز بياموزند.

کودکان از طريق برنامه هاي تلويزيوني، مي توانند بسياري از مسائل اجتماعي، اخلاقي، ديني … را آموخته و در خود تقويت کنند و اين ميسر نمي گردد مگر آنکه، توليد کنندگان برنامه هاي تلويزيوني با شناخت و درک کامل نيازهاي روحي و رواني کودکان، اقدام به ساخت برنامه نمايند.

آموزش مسائل ديني و اعتقادي به کودکان مستلزم استفاده از شيوه هاي مفيد و مناسبي است که بايد با احتياط و حساسيت بيشتري با آنها برخورد شود. نکته اي که در اينجا بايد به آن اشاره کرد و مورد توجه روان شناسان نيز مي باشد آن است که کودک، هنگام تماشاي تلويزيون، خود را در قالب شخصيت هاي تلويزيوني مي گنجاند و سعي مي کند که اعمال و رفتار شخصيت هاي مورد علاقه اش را تقليد کند. اين عمل، سبب مي شود که کودک هم تحت تاثير پيام هاي منفي برنامه هاي تلويزيوني قرار گيرد هم تحت تاثير پيام هاي مثبت.

تلويزيون در قبال مخاطبان کودک بايد به نکات ذيل توجه داشته باشد:

1- در توليد برنامه هاي خاص کودکان، اصول روان شناسي مد نظر برنامه سازان گيرد.

2- از برخورد سطحي با مسائل گوناگون از جمله مسائل اعتقادي پرهيز شود.

3- به صرف توليد برنامه خاص کودکان، تواناييهاي شناختي آنان ناديده گرفته نشود.

4- به قدرت درک و تشخيص کودکان احترام گذاشته شود.

5- پيام هاي اخلاقي بايد به صورت غير مستقيم ارائه شود نه مستقيم.

تلويزيون و راه هاي جذب کودکان به نماز

تلويزيون يک رسانه قدرتمند است که مي تواند بر گروههاي مختلف سني اثرگذار باشد. در اين ميان، کودکان، مخاطبان خاص اين رسانه هستند که بايد براي ارضاء نيازهايشان تدابير خاص انديشيده شود. يکي از مهمترين اين نيازها، نيازهاي معنوي آنهاست که ارتباط مستقيم با اعتقادات و باورهاي ديني آنها دارد.

کودک به واسطه داشتن روح پاک و لطيف، اين آمادگي را دارد که هر نوع پيام خوب يا بد را از مخاطب خود دريافت کند و همين مسئله سبب مي شود که دست اندرکاران تلويزيون در توليد برنامه هاي خود براي اين گروه سني دقت عمل بيشتري به خرج دهند.

تلويزيون، به عنوان يک رسانه ملي وظيفه دارد جهت تقويت و تثبيت ارزش ها و اعتقادات ديني در کودکان، کاملاً هوشيار و براساس منطق، رفتار کند. چرا که انتظار است اين رسانه بنا به رسالتي که بر دوش دارد راه را براي جامعه پذيري افراد فراهم سازد و جامعه پذيري نيز چيزي نيست جزء اينکه، افراد با هنجارها و ارزش هاي اجتماعي و اعتقادي جامعه خود به بهترين شکل ممکن، آشنا شوند.

ترديدي نيست که در دعوت و جذب کودکان به نماز، بايد به گونه اي عمل شود که احساس آزادي داشته باشند نه اينکه چنين تصور نمايند که مجبور به انجام فرائض ديني خود باشند. البته اين به معناي بي توجهي و ناديده گرفتن آموزش اعتقادات و باورهاي ديني نمي باشد. بلکه منظور آن است که کودک با ميل و رغبت باطني به انجام فرائض ديني گرايش پيدا کند.

تلويزيون، علاوه بر اينکه يک وسيله سرگرم کننده است، وسيله اي براي آموزش و ياددهي نيز مي باشد به شرط آنکه اصول روان شناسي و شيوه هاي ياددهي متناسب با گروه هاي سني باشد. در کشور ما تا پيش از فراگير شدن انواع رسانه هاي جمعي از جمله تلويزيون، معمولا کودکان از دامن خانواده با فرائض ديني خود آشنا مي شدند و به مرور زمان، برپايي آنها را بر خود واجب مي دانستند اما بايد پذيرفت که اينک با گذشته تفاوت پيدا کرده است. کودک در اجتماعي رشد مي کند که با انواع وسائل ارتباطي مواجه بوده که هر کدام به نوعي بر افکار و انديشه او تاثير مي گذارند.

تلويزيون، رسانه اي است که قادر است نقش مهم و ارزنده اي در پرورش نيازهاي معنوي کودکان، ايفاء نمايد. متاسفانه چنين به نظر مي رسد که سازندگان برنامه هاي کودک در کشور ما در ساخت برنامه هاي خود کمي شتابزده و بدون مطالعه و شناخت دقيق نيازهاي کودکان اقدام به توليد برنامه مي کنند. که اين مسئله نه تنها موجب گرايش آنان به تماشاي توليدات داخلي نمي کند بلکه بعضي مواقع نيز دلزدگي و بي رغبتي آنان را به دنبال دارد.

تلويزيون در سال هاي نخست براي کودکان از جاذبه زيادي برخوردار است و لذا کودکان، وقت بيشتري را صرف تماشاي آن مي کنند و مطالب زيادي را فرا مي گيرند. طي همين دوران، کودکاني که به طور ارادي مطالبي را از رسانه هاي غير از تلويزيون، يعني راديو، سينما، کتب داستان، مجلات و … مي آموزند، پس از گذشت چند سال معلوماتشان همسطح با کودکاني مي شود که با تلويزيون به يادگيري مي پردازند. 13

حال، سوال اين است که با توجه به اهميت اين رسانه در ترويج و گسترش فرائض ديني از جمله نماز که مهمترين اين فرائض است، آيا تلويزيون در انجام اين کار موفق بوده است يا خير؟

آنچه، بديهي است، دست اندکاران تلويزيون به خوبي، اهميت اين کار را دريافته اند و بر اين تلاش، بوده اند که در اين راستا گام بردارند اما بايد اذعان داشت که آنگونه که شايسته است، اقدامي صورت نپذيرفته و در ساخت و توليد برنامه هاي ديني همچنان بر شيوه هاي سنتي يعني تلاش بر ارائه مفاهيم و تلقين آن به ذهن کودکان، تاکيد مي شود. دست اندکاران تلويزيون و برنامه سازان بايد به اين نکته تربيتي توجه داشته باشند که ما بزرگسالان اجازه نداريم خوب يا بد بودن را براي کودکان تشخيص دهيم بلکه بايد بهره گيري از شيوه هاي مناسب تشخيص خوب يا بد بودن را به خود آنها واگذار کنيم. نماز يک فريضه ديني است که اقامه آن بر هر فرد مسلماني واجب بوده و هر کس وظيفه دارد کودک خود را با فرائض ديني آشنا سازد و رسانه هاي گروهي نيز، بايد اين رفتار را با ساخت و توليد برنامه هاي مناسب تقويت کنند اما نبايد به گونه اي رفتار نماييم که آنها به جاي گرايش به مباني اعتقادي خود، ناخواسته به بيراهه بروند.

تلويزيون به عنوان يک رسانه ملي در راستاي جذب کودکان به نماز بايد به نکات ذيل توجه داشته باشد:

1- ساخت و توليد برنامه هاي تلويزيوني متناسب با سن کودکان

 در ساخت چنين برنامه هايي بايد سن و سال کودکان مد نظر قرار گيرد. برنامه اي که براي يک کودک سه يا چهار ساله ساخته مي شود بايد برنامه اي براي کودکان بالاي ده سال توليد مي شود، تفاوت داشته باشد و شيوه انتقال پيام متناسب با سن آنها باشد.

 2- استفاده از کارشناسان و صاحبنظران مسائل ديني در کنار برنامه سازان

در چنين حالتي برنامه سازان علاوه بر آگاهي بيشتر از مسائل ديني از جمله نماز، بهتر مي توانند مفاهيم مربوط به نماز را به مخاطبان خود انتقال دهند.

3- استفاده از کارشناسان و صاحبنظران تربيتي و روان شناسان کودک

بدون ترديد، کارشناسان و صاحبنظران مسائل کودک بهتر از ساير کارشناسان به مسائل مربوط به شيوه هاي يادگيري کودکان آشنايي داشته و مي توانند با ارائه مشاوره لازم به برنامه سازان، آنان را در ساخت برنامه هاي هدفمند، ياري رسانند.

4- پرهيز از ساخت و توليد برنامه هاي کليشه اي و تکراري

يکي از مشکلاتي که در ارائه مفاهيم ديني به چشم مي آيد، آن است که در موارد متعدد، برنامه سازان، اسير کليشه شده و بدون توجه به قدرت تشخيص و درک کودکان، سعي در انتقال مفاهيم غير قابل هضم دارند که نه تنها نتيجه مثبتي به دنبال نخواهد داشت بلکه ممکن است نتيجه معکوس نيز داشته باشد.

5- پرهيز از انتقال مستقيم پيام به ذهن کودکان

هر پيام که از سوي فرستنده ارسال مي شود نبايد به گونه اي باشد که گيرنده را مستقيماً تحت تأثير قرار دهد و يا اينکه او را وادار به دريافت پيام کند، بلکه بايد فرصت تجزيه و تحليل پيام نيز به گيرنده داده شود و اين مستلزم آن است که برنامه سازان به قدرت درک و تشخيص کودکان ايمان داشته باشند.

6- ساخت و توليد برنامه هاي تلويزيوني با استفاده از فن آوري هاي روز

بايد پذيرفت که توليدات تلويزيون براي کودکان به لحاظ پردازش تصويري، چندان جذاب و گيرا نيست. چنين به نظر مي رسد که در انتقال مفاهيم از طريق تصوير، کمي دست به عصا و محتاط عمل مي کنيم. امروزه در بسياري از کشورها چنان از تکنيک هاي خاص برنامه سازي در ساخت برنامه هاي کودک بهره گيري مي شود که بزرگسالان هم، مشتاقانه به تماشاي چنين برنامه هايي مي پردازند. بنابراين لازم است در اين زمينه نيز از فن آوري ها و تکنيک هاي برنامه سازي استفاده شود.

با همه اين اوصاف، بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که در شرائط فعلي، کشور ما مذهبي و ديني در ميان کودکان و نوجوانان نياز دارد تا از طريق، ايران اسلامي پشتوانه اي سرشار از روح معنويت داشته باشد و اين، امکان پذير نخواهد شد مگر آنکه تمامي عواملي که نقش اساسي در فرايند جامعه پذيري فرد را عهده دار هستند به شکل مطلوب به وظيفه خود عمل کنند. خانواده، مدرسه، گروه دوستان و همسالان و از همه مهمتر رسانه هاي جمعي از جمله تلويزيون که محبوب ترين و در دسترس ترين رسانه تصويري و شنيداري مي باشد. همه و همه بايد در يک تعامل منطقي بستري را فراهم سازند که کودکان اين سرزمين به ارزشها و هنجارهاي اجتماعي و ديني مذهبي خود پايبند بوده و زمينه لغزش در اين زمينه به حداقل برسد.

نتيجه گيري:

پرداختن به مسائل اعتقادي به ويژه هنگامي که يک سوي قضيه، کودکان باشد نيازمند جزم انديشي و دقت نظر بيشتري است. کودکان با روح لطيف و پاک خود اين آمادگي را دارند که هر پيامي را از سوي فرستنده اش دريافت و آن را در وجود خود نهادينه سازند در چنين حالتي اگر پيام ها مسموم و گمراه کننده باشد اين احتمال وجود دارد که کودکان راه را از بيراه تشخيص ندهند و دچار لغزش شوند. در شرائط کنوني که دين ستيزان، با بهره گيري از انواع رسانه ها، سعي در گمراه کردن افکار جامعه اسلامي دارند، لازم است که دست اندرکاران رسانه هاي جمعي به ويژه تلويزيون، حساسيت بيشتري به خرج داده و با توليد برنامه هاي مفيد، کودکان را به بهترين شکل ممکن با ارزشها و اعتقادات ديني آشنا ساخته و شرائطي فراهم نمايند که آنها با ميل و رغبت به سمت انجام فرائض ديني گرايش پيدا کنند نه اينکه اجباري براي اين کار داشته باشند

منبع:

روابط عمومي اداره كل تبليغات اسلامي استان بوشهر

http://www.ido.ir